به گزارش خبرگزاری مهر، بیستم مهر 1350 با قرائت خطابه محمدرضا پهلوی در برابر مقبره کوروش هخامنشی در پاسارگاد، جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی آغاز شد. جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی که با هدف بزرگداشت 25 قرن حکومت پادشاهی در ایران ترتیب یافت بیش از سیصد میلیون دلار هزینه دربر داشت. این درحالی بود که متجاوز از نیمی از جمعیت کشور در روستاها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت زندگی میکردند. هدف اصلی شاه از برپایی اینگونه جشن ها، بزرگ جلوه دادن عظمت دستگاه شاهی و شخص خود بود تا در لابه لای زرق و برق اشیاء گران قیمت و کم نظیری که دستور تهیه آنها با قیمت های گزاف از جیب ملت ایران داده میشد، چهره سست اراده، مردد و ضعیف خود را پنهان سازد.
شاه معتقد بود در صورت کسب موفقیت درجلب نظر دولتهای خارجی به ویژه امریکا نسبت به برنامههایش، میتواند با بزرگنمایی این مسئله و دلالت بر تأیید شخصیتهای باصطلاح سیاسی، مهر تأییدی بر اقداماتش بزند. هدف شاه از رویکرد به باستان گرایی و آن هم از دوره کوروش و نادیده گرفتن حدود چهار هزار سال حکومت اقوام دیگر در ایران، تسکین حس ترس و ناامیدی بود که در طول حکومتش از شهریور 1320 تادی 1357 همواره او را تحت سیطره خود داشت.
مردم نیز به خوبی دریافتند که تمامی خواستهها، عزت، شرف و آیندهشان در دست کسی است که تنها به دنبال عظمت طلبی برای خود است و بس. و به هیچ کس جز خود و خانوادهاش نمیاندیشد. در این خصوص در کتاب شکست شاهانه چنین میخوانیم: «به نوشته یکی از وزیرانش، شاه برای هیچ ایرانی دیگر ذرهای ارزش قائل نبود با آنکه عظمت فرهنگ و سهم آن در دستاوردهای تمدن جهانی را میستود، اما برای ایرانیان ارزش قائل نبود.
به گفته یکی از مأموران آمریکایی که مدتها در ایران خدمت کرده بود و به شاه نیز دسترسی داشت، شاه مردم ایران را ضعیف، تنبل وپولکی میدانست. او عقیده داشت که برای انجام مأموریتش ـ اعاده عظمت به ایران ـ باید برای این خصوصیات منفی مردم خود فکری بکند.» با فاصله گرفتن شاه از مردم، این حقیقت مشخصتر شد که اقدامات اصلاحطلبانه وی همچون انقلاب به اصطلاح سفید تنها اقداماتی ظاهری و عوامفریبانه است که ناشیانه از سوی اربابان شاه طراحی و دیکته شده است. در واقع رویکرد سریع شاه به اسلامزدایی و اجرای برنامههای گسترده، اما بدون مطالعه و برنامهریزی دقیق ومشخص، نشانگر عدم شناخت صحیح و روشن وی از جامعه ایران و خواستگاههای اصلی و زیربنایی مردم آن (یعنی اسلام) بود. از سوی دیگر به نقش عمده و حیاتی روحانیون در جامعه اسلامی ایران و محبوبیت عام آنان در میان تودههای مردم و نهادینه شدن این ارتباط طی سالهای متمادی (بیش از 1200سال) توجه کافی نداشت.
ویلیام شوکراس در این خصوص چنین مینویسد: «شاه با برگزاری جشنهای 2500 ساله در واقع با بزرگداشت ایران در زمان کوروش و داریوش، عملاً بخشی از تاریخ ایران را که به مراتب متناسبتر با قرن بیستم میلادی است نادیده میگیرد و آن تعالیم حضرت محمد(ص) پیامبر اسلام است. در ایران، اسلام نقش نگهبان مردم در برابر قدرت شاهان را ایفا میکرد و روحانیون تا قرن بیستم از نفوذ فراوانی برخوردار بودند و در این قرن بود که دودمان پهلوی کوشید قدرت آنها را کاهش دهد.»
تجهیزات، هزینهها و ولخرجیها نویسنده کتاب آخرین سفر شاه درباره هزینههای جشن های 2500ساله شاهنشاهی چنین مینویسد: «دراکتبر ۱۹۷۱ ، (20مهر 1350) محمدرضا پهلوی ضیافتی ترتیب داد که از تمام میهمانیها برتر بود. او از تمام رهبران جهان دعوت کرد. البته همه نیامدند... همه چیز جشن را هم از پاریس آورده بودند. در دشت خاکی خشک و مرتفع تخت جمشید اردوگاهی مرکب از خیمههای گران بها به وسیله ژانسن دکوراتور فرانسوی برپا شده بود...
آرایشگران طراز اول از سالنهای کارینا والکساندر پاریس به تخت جمشید پرواز کردند. «الیزابت آردن» یک نوع کرم صورت تولید کرد که نام آنرا «فرح» گذاشت تا در جعبههای مخصوص به میهمانان هدیه شود. «باکارا» گیلاس پایه دار کریستال طراحی کرد، «سرالین» جایگاه میهمانان را روی سفالهای قرن پنجم پیش از میلاد ساخت. «رابرت هاویلند» فنجان و نعلبکیهایی ساخت که فقط یک بار مورد مصرف میهمانان قرار گرفت... «لان ون» اونیفورمهای جدیدی برای کارمندان دربار تهیه کرد که نیم تنه آن به طرز شکیل ولی نه زننده با بیش از یک و نیم کیلو نخ طلا دوخته شده بود. دوختن هر یک از این اونیفورمها، نزدیک به 500 ساعت کار لازم داشت ...
کتاب صورتک (گذری بر جشنهای دوهزار و پانصدساله شاهنشاهی) نوشته سویل ماکوئی به همت مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد.
نظر شما