محمد قاسمزاده نویسنده، پژوهشگر و مترجم ادبیات چین در گفتگو با خبرنگار مهر، نظرش را درباره انتخاب نویسنده چینی «مو یان» به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات 2012 اینگونه بیان کرد: نویسندگان خوبی در دنیا هستند که به نظر من باید جایزه نوبل به آنها تعلق میگرفت.
وی سپس با ذکر مثالهایی اضافه کرد: جایزه نوبل برای کسی مانند پیتر هانتکه، نمایشنامهنویس و نویسنده اتریشی خیلی دیر شده است. از طرفی در ژاپن هاروکی موراکامی را داریم که آثارش در سطح جهانی مطرح است. در جمهوری چک هم میلان کوندرا را داریم، اما هیچ یک از اینها نوبل نمیگیرند و این جایزه به «مو یان» میرسد.
نویسنده کتاب «رویای ناممکن لی جون» افزود: نمیخواهم ارزش «مو یان» را انکار کنم، اما به نظرم جایزه امسال نوبل ادبی خیلی سیاسی بود. اصولاً نوبل با اینکه جایزه بسیار معتبری است، در برخی مقاطع سیاسی هم هست؛ بعضی سالها آن را به نویسندههای ضد شوروی دادند و بعد گفتند که این بار چند سال هم به نویسندگان طرفدار شوروی جایزه بدهیم.
قاسم زاده گفت: از سوی دیگر نویسندگان بزرگی بودهاند که نوبل به آنها روی خوشی نشان نداد؛ ویرجینیا وولف، کارلوس فوئنتس، خورخه لوئیس بورخس و فرانتس کافکا نویسندگانی بودهاند که شایسته دریافت نوبل بودهاند و شاید اگر یکی، دو سال بیشتر عمر میکردند، این افتخار را به دست میآوردند.
وی افزود: «مو یان» الان 57 ساله است و هنوز فرصت خودنمایی دارد، اما نویسندهای مانند میلان کوندرا بیش از 80 سال عمر دارد و با توجه به اینکه نوبل به نویسندگان در قید حیات اهدا میشود، ممکن است این فرصت از دست برود و به نظرم این ضعف نوبل است.
این مترجم ادبیات چین اضافه کرد: «مو یان» تجربه جدید ادبیات چینی را همراه خود دارد. این مسئله را باید در مقایسه با آثار دیگر نویسنده چینی برنده نوبل یعنی «گائو شینگ جیان» بررسی کرد؛ او (شینگ جیان) از دلِ تجربیاتی سر بلند کرد که آنها را دیگر مو یان، ندارد و آن تجربه دوران انقلاب فرهنگی چین و دوران مائو است که تجربه بسیار وحشتناکی است.
قاسم زاده که در کتاب «رویا ناممکن لی جون» به شرح وضعیت نویسندگان و هنرمندان چینی در این مقطع پرداخته است، گفت: «گائو شینگ جیان» (برنده چینی جایزه ادبی نوبل در سال 2000) سالها در تبعید بود و جالب است بدانید یکی از جرایم او این بود که همسرش گزارش داده که جیان، رمان مینویسد! این خود گویای وضعیت هنر و ادبیات در آن دوره است.
وی ادامه داد: در آن دوره سه تز توسط مائو برای ادبیات پیشنهاد شده بود و این تزها ادبیات را به ورطه نابودی کامل کشانده بود؛ این سه تز عبارت از این بود: ادبیات باید درباره کارگران و دهقانان و سربازان و به دست کارگران و دهقانان و سربازان و برای کارگران و دهقانان و سربازان نوشته شود. دنیایی که از این ایده تصویر میشود، باید چه دنیای تنگ، وحشتناک و یکسویهای باشد؟!
این نویسنده گفت: امروز در جامعه کمونیستی چین، همه آن دوره 10 ساله را از 1966 تا 1976 رد میکنند، ولی جالب است که کسی نمیآید بانی آن وضعیت را محکوم کند. شینگ جیان در آن شرایط و در واقع در برابر آن شرایط ایستاد و به نقد آن پرداخت و البته مجبور شد از چین خارج شود.
«مو یان» نویسنده چینی برنده جایزه ادبی نوبل 2012
قاسمزاده با اشاره به تغییرات در چین بعد از افول مائوئیسم یادآور شد: با مرگ مائو و روی کار آمدن «دنگ شیائو پنگ» و شروع دوران اصلاحات و مائوزدایی در قسمتی از مکانیزمهای تحول یک جامعه مثل اقتصاد - که البته آن هم با سرمایهگذاری خارجی بوده است - امثال «مو یان» رشد کردند، اما عرصه برای ادبیات و هنر تنگ است و دلیل اینکه «مو یان» این نام را که به معنی «خفه شو» یا «سخن نگو» است، برای خود انتخاب میکند، همین است.
وی با نقل یک خاطره که بیانگر اهمیت سرمایهگذاری خارجی در جمهوری خلق چین است، گفت: یک بار برای دیدن بعضی آثار باستانی چین از جمله معبد شائولین میخواستم بروم استان «خنام» در مرکز این کشور. یک همراه چینی داشتم که توانست بلیط قطار درجه یک بگیرد. دیدم از این بابت خیلی خوشحال است. دلیلش را جویا شدم گفت «اگر همراه تو نبودم به من بلیط قطار درجه یک نمیفروختند. این بلیط فقط مخصوص خارجیها، افسران ارتش خلق و اعضای حزب کمونیست است و من هم چون راهنمای تو هستم، به من اجازه دادهاند در قطار درجه یک سوار شوم»!
این مترجم با بیان اینکه این قبیل توصیفات در آثار «مو یان» هم به چشم میخورد، ادامه داد: میتوان گفت نسل جدید چین در هنرهای تجسمی رشد خوبی کرده است؛ آن هم به این خاطر که هنرهای تجسمی پیام روشنی ندارد، اما پیام ادبیات و سینما خیلی روشن است و به همین خاطر بسیاری از هنرمندان شاخص چین در این دو عرصه یا از کشور رفتهاند مثل «تیموتی مو» و یا تحت سانسور شدید کار میکنند.
قاسم زاده همچنین «ذرت سرخ» را معروفترین کتاب «مو یان» دانست و گفت: او در این کتاب توانسته این ماجرا را که «نسل ما چه باید بکند» تا حد زیادی برملا و در واقع این پرسش را مطرح میکند که «چرا ما باید تابع نسلی باشیم که در سال 1949 ایدههای خودش را پیاده میکرد و قبل از آن هم تصمیمگیری میکرد» و اتفاقاً این همه حرف جوانان امروز چین هم هست.
وی با اشاره به نارضایتی نسل جدید جوانان چینی از فساد حاکم بر کشورشان و شنیدن خبرهایی مانند فرار یک عضو حزب کمونیست چین با 30 میلیون دلار طی یکی ـ دو ماه گذشته گفت: نشل جوان این مسائل را برنمیتابد و به نظر من «مو یان» خیلی بهتر از بقیه این اعتراضات را نشان داده است.
این پژوهشگر در زمینه ادبیات چینی همچنین با اشاره به اینکه «مو یان» برخلاف برخی دیگر از نویسندگان هموطنش از چین مهاجرت نکرد، افزود: برداشتهای متفاوتی از این مسئله وجود دارد؛ عدهای میگویند او در چین مانده و همه شرایط جامعه را قبول کرده؛ پس نویسنده خیلی معترضی نیست. از طرف دیگر عدهای معتقدند اگر او مهاجرت میکرد، آن وقت درک درستی از شرایط جامعهاش نمیداشت.
محمد قاسمزاده همچنین کسب جایزه نوبل ادبی سال 2012 را به «مو یان» تبریک گفت و تاکید کرد: با اینکه معتقدم جایزه امسال نوبل در زمینه ادبیات، سیاسی بود، اما آن را برای آسیا مفید میدانم و امیدوارم ما ایرانیها هم این حالت را که وقتی یک نویسنده عرب مثل نجیب محفوظ، یک نویسنده ترک مثل اورهان پاموک و یا یک و حتی دو نویسنده ژاپنی مثل اوئه و کاواباتا برنده نوبل میشوند، بیتفاوت هستیم، اما اگر یک نویسنده از آمریکای لاتین برنده شود، صد تا ملّق برایش میزنیم! این روحیه بسیار بدی است.
این نویسنده در پایان این گفتگو با بیان اینکه «مو یان» حرفهای زیادی برای گفتن دارد، ابراز امیدواری کرد آثار او در ایران ترجمه و خوانده شود.
رقص مرغ سقا، بانوی بیهنگام، خاطرات محرمانه خانوادگی، توراکینا، شهر هشتم، رویای ناممکن لی جون، رقص در تاریکی، سیاوش و نوستراداموس به روایت کلثوم ننه از جمله کتابهای منتشرشده از محمد قاسم زاده است.
نظر شما