پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۲۴ مهر ۱۳۹۱، ۸:۰۳

گفتگوی ویژه مهر:

اشتغال بزرگترین معضل نابینایان/ یک درصد نگران استخدام سه درصدی

اشتغال بزرگترین معضل نابینایان/ یک درصد نگران استخدام سه درصدی

تهران - خبرگزاری مهر: رئیس هیئت مدیره انجمن "نگاه روشن" شهرستانهای ورامین و پیشوا اظهار داشت: در حالیکه یک درصد جمعیت کشور را نابینایان تشکیل می دهند، سر منشأ مشکلاتی که برای روشندلان پیش می آید به بحث اشتغال می رسد و بزرگترین معضل آنان نداشتن شغل است؛ در حالی که این یک درصد نگران قانون استخدام سه درصدی معلولان هستند که اجرا نمی شود.

به گزارش خبرنگار مهر، در آستانه گرامیداشت روز جهانی عصای سفید که 24 مهرماه است، بار دیگر پرچمهای سپید به اهتزاز درآمده اند تا ندا سر دهند که حرکتهای نمادین، گره گشای مشکلات افراد نابینا نخواهند بود.

درحال حاضر، حدود یک درصد از جمعیت کشور ایران را افراد دارای معلولیت بینایی تشکیل می دهند و با وجود اجرای برنامه های پیشگیرانه، کماکان به نظر می رسد که جمعیت این گروه، تابعی از رشد کلی جمعیت در کشور است.

ارائه خدمات مورد نیاز به این افراد، تنها از عهده سازمانهای متولی امور معلولان بر نخواهد آمد که این خود، تأکیدی است بر نقش تشکلهای غیردولتی فعال در امور نابینایان؛ به رغم توسعه کمی فعالیتهای غیردولتی در امور نابینایان به ویژه طی دهه گذشته، کماکان برنامه منسجمی برای پیگیری حقوق افراد نابینا از سوی فعالان این بخش ارائه نشده است.

اگرچه تشکلهای نابینایان با مجوز رسمی نهادهای ذیربط فعالیت می کنند اما عمدتاً از وجاهت حقوقی لازم در مناسبات اداری برخوردار نیستند که خود، مشکلات عدیده ای را در پیگیری مطالبات نابینایان و جذب امکانات جامعه ایجاد کرده است.

تعدادی از نابینایان انجمن "نگاه روشن" شهرستانهای ورامین و پیشوا از جمله داود شیرکوند رئیس هیئت مدیره انجمن نگاه روشن، عباس نوباغی بازرس علی البدل انجمن، محسن کمیزی مسئول روابط عمومی، فرزانه عظیمی و فاطمه سلیمی اعضای انجمن "نگاه روشن" مشکلات ریز و درشت خود را با حضور در دفتر خبرگزاری مهر استان تهران، با خبرنگاران مهر مطرح کردند که می خوانید:

مهر: این انجمن در چه تاریخی و برای چه هدفی تأسیس شده و عملکرد انجمن چگونه ارزیابی می شود؟

شیرکوند: انجمن "نگاه روشن" از مرداد سال 89 توسط آقای کمیزی و به پیشنهاد رئیس اداره بهزیستی ورامین تشکیل شد تا یکی دو نفر به نمایندگی از گروه نابینایان، مسائل و مشکلات را مطرح کنند و بهزیستی حمایت کند.

هدف بر این مبنا بود که مشکلات مطرح شود و بهزیستی حمایت می کند که به همراه کمیزی و یکسری دوستان دیگر، پیگیر شدیم تا توانستیم از شهرداری مکانی را بگیریم و از 13 آبان ماه 89 به طور غیررسمی شروع به کار کنیم.

از 23 اردیبهشت 90 به طور رسمی این انجمن در ثبت شرکتها ثبت شد و به طور رسمی از این تاریخ شروع به کار کردیم؛ مشکلات زیادی داشتیم و هدفمان این بود که مشکلات بچه های نابینا را به نوعی برطرف کنیم؛ برگزاری کلاسهای آموزشی کامپیوتر، قرآن، خط بریل و... هم مدنظر بود.

یکی از هدفهایمان این بود که یک کتابخانه گویا و بریل برای بچه ها تشکیل دهیم و منابعی که برای نابینایان در تهران گسترده است به ورامین بیاوریم که متأسفانه نتوانستیم چون بودجه و هیچ حمایتگری نداشتیم؛ تا اینجا نیز اگر فعالیت کرده ایم حمایت های شهرداری بوده، چون مکانی را در اختیار ما قرار داده است.

تا یک ماه بعد از عید نوروز امسال، معاونت فرهنگی شهرداری ورامین کارهای ما را انجام می داد، حتی نامه نگاری هایمان با آنجا بود و آنها کمک می کردند، همفکری آنها بود که به اینجا رسیدیم و تقریباً با تلاش خود بچه های نابینا توانستیم که این مجموعه را به این نقطه برسانیم.

در حال حاضر دانشگاه علمی کاربردی بر روی مکانی که انجمن آنجا قرار دارد، دست گذاشته و آن ساختمان در اختیار دانشگاه علمی کاربردی است؛ کلاسهایی که قبلاً داشته ایم الان دیگر تعطیل شده به خاطر اینکه از لحاظ فضا محدود هستیم.

شهرداری ساختمانی در پارک 15 خرداد به انجمن داد اما چون فضا از لحاظ اخلاقی و مسائل دیگر مناسب نیست و محیطی است که رفت و آمد بچه ها از جمله خانمها بسیار سخت است و پسرها اگر بخواهند بیایند در این مسیر، پل عابر پیاده طوری قرار گرفته که برای بچه ها سخت است از خیابان رد شوند، کسی نمی تواند در کلاسها و برنامه ها شرکت کند.

اگر ساختمانی که دانشگاه علمی کاربردی شده را به انجمن می دادند، بسیار خوب می شد چون بچه ها مسیر را یاد گرفته اند و بچه های انجمن و نیز افرادی عادی می دانند که چنین انجمنی اینجاست و افراد بیشتری جذب می شدند ولی با توجه به مسائلی که اتفاق افتاده و آن مکان دانشگاه علمی کاربردی شده، سیستم اداری را نمی شود تغییر داد؛ اگر در همان مسیر چوب بری و رسالت ساختمانی به انجمن بدهند بهتر می شود تا اینکه مسیر را از چوب بری و رسالت به وسط شهر یا دانشسرا بیاورند.

کمیزی: منطقه چوب بری در مرکز شهر است، بچه هایی که از قرچک می آیند راحت تر می توانند بیایند، یکسری که ساکن پیشوا هستند ابتدا به میدان رازی می آیند، از جوادآباد هنوز مددجو نداشته ایم ولی اگر بیایند آنجا راحتند پس چوب بری منطقه ای است که مرکزیت دارد.

نوباغی: اگر در چوب بری دفترمان بود بسیار به نفعمان می شد تا اینکه در دانشسرا باشد.

مهر: عملکرد فرهنگی خودتان را چگونه ارزیابی می کنید؟

کمیزی: کار فرهنگسازی مان اصلاً خوب نبوده؛ یک قشری بودیم که نابلد کار بودیم و همه منم بودیم ولی باز باهم کنار می آمدیم و نگاه نمی کردیم که چه کسی رئیس است، تجربه مان را وسط گذاشتیم و به ارگانی وابسته نبودیم و سر نزدیم نه اینکه سر نزدیم ولی جواب سرد و منفی شنیدیم و نا امید شدیم.

شیرکوند: بهزیستی متولی اصلی بود و خودش پیشنهاد داد که چنین کاری انجام دهیم و بعد خودش شانه خالی کرد؛ بچه ها گروه گروه یا تکی می رفتند، مثلاً امروز من می رفتم فردا یکی دیگر، روی این حساب بهزیستی دید که بچه ها هر روز به آنجا می روند، پیشنهاد داد که چنین انجمنی تشکیل دهند، یک یا دو نفر به عنوان نماینده، مسائل و  مشکلات را مطرح کنند که با یکی دو نفر برخورد کنند نه با 100 نفرکه سرشان خلوت شود و نیز شانه خالی کنند و بچه های نابینا را کنار بگذارند و بگویند انجمن باید کمک کند نه اینکه بهزیستی به شما کمک کند.

البته یک مقدار کم کاری کردیم چون کم تجربه بودیم؛ من تا سه سال پیش دانشجو بودم و تجربه نداشتم و اگر تا الان به اینجا رسیده ایم با تجربه کل گروه بوده و لطف مسئولان معاونت فرهنگی شهرداری از جمله آقایان راشدی و تاجیک که کمک کردند به اینجا برسیم  و سازمان بهزیستی یا ارگانهای دیگر به انجمن کمکی نکردند.

کمیزی: معلولیت در کشور ما محرومیت است، الان در کشور ما به معلولان نگاهی نمی کنند و قانون استخدام سه درصدی دیگر برای معلولان اجرا نمی شود؛ باید خودمان را نشان دهیم.

عظیمی: در رابطه با مسائل مربوط به انجمن چون بچه ها مسئولند، بیشتر می توانند توضیح دهند و من فقط یک عضو هستم به هر حال انجمن یکسری موفقیتها و پایین و بالا داشته است؛ از این دیدگاه که یک سری بچه ها که یک مشکل داریم و می توانیم با کمک همدیگر مشکلاتمان را بیان کنیم تشکیل انجمن خوب بوده ولی مستلزم همکاری مسئولان است.

مهر: دلیلتان برای اینکه می گویید نابینایان محروم هستند، چیست؟

کمیزی: یکی دو جلسه گذاشتم و مسئولان بهزیستی گفتند که انجمن بزنید و تشکیل انجمن دادیم و شیرکوند مسئول انجمن شدند. متوجه شدیم که آرام آرام از داخل بهزیستی داریم بیرون می رویم که الان کلاً بیرون هستیم؛ الان دیگر بیمه نیستیم البته دیگر هیچ معلولی بیمه نیست و می گویند باید خودتان بیمه کنید، بیمه آزاد ایرانیان؛ بهزیستی خودش را کنار کشیده و به قول یکی از دوستان، انبارهای بهزیستی خالی شده است.

بهزیستی باید متولی ما باشد ولی نیست، الان در بهزیستی چند توانبخشی داریم، ستاد بهزیستی چندین زیر مجموعه دارد که در جریان نیستیم و فقط توانبخشی را می بینیم که اگر در اینها هر کدام یک نابینا را به عنوان تلفنچی بگذارند بچه های ما آن وقت بیکار نیستند.

بهزیستی استان تلفنچی ندارد، اگر بخواهیم به کسی زنگ بزنیم باید شماره مستقیم یا شماره داخلی اش را بگیریم، آیا اینها نمی توانند از بچه های نابینا استفاده کنند؟ پس این همان محرومیتی است که می گویم است.

مهر: فکر می کنید برای اینکه ارتباط شما با مسئولان و مردم ارتباط مستقیم تر باشد چه کار باید کرد؟ نقش رسانه ها چیست؟

کمیزی: باید ارتباط انجمن با مسئولان بیشتر شود، هفت ماه از فرماندار منتظر یک جواب بودیم که  17 مهرماه سال گذشته برای جشن عصای سفید ایشان را دعوت کردیم که جلسه ای داشتیم و برای شغل گفتیم که گفت با استاندار صحبت می کنم تا هفت اردیبهشت ماه 91 وقت ملاقات نتوانستیم بگیریم، ایشان بعد از حدود هفت ماه گفتند که در توانم نیست به شما کار بدهم.

فرماندار ورامین نامه نوشت که به استانداری بروید، استانداری که رفتیم، یکی از مسئولان استانداری به شیرکوند گفته بود: "بروید جوانهای دیگر هر کاری می کنند همان کار را بکنید"!

بعد از آن با بهزیستی استان نامه نگاری کردیم که گفتند مگر شما فرماندار ندارید؟ ورامین فرمانداری ویژه دارد و خودش باید انجام دهد؛ گفتند که فرماندار می تواند این کارها را انجام دهد.

سال 89 جشن میلاد امام رضا(ع) را در 29 مهرماه برپا کردیم و مسئولان بهزیستی به نام خودشان ثبت کردند، نماینده مردم ورامین و پیشوا در مجلس را تلفنی دعوت کردم و باورم نمی شد که بیاید؛ دکتر نقوی وقتی آمد گفت که دوست دارد هر دو هفته یک بار، ماهی یکبار با نابینایان جلسه داشته باشد، الان نزدیک به دو سال از این ماجرا می گذرد به نظر شما چند جلسه با نقوی داشته ایم؟

یکبار 28 بهمن ماه 89 جلسه داشتیم دو بار سال گذشته که قول دادند ما را یه کارخانه ها و شرکتها معرفی کنند و در رابطه با بحث بیمه، گفتیم که بچه ها را بیمه کنید؛ بچه ها امیدوارانه تر به انجمن بیایند و کار کنند و یکبار نیز هفته پیش بود که با وی دیدار داشتیم.

نوباغی: یکسری مشکلات در خودمان داشتیم که باعث شده از چشم مسئولان بیافتیم، یکسری درگیری بود که به گوش مسئولان رسید، خودمان یکسری کم کاری و ضعفهایی داشته ایم، یک طرفه نباید به قاضی رفت اما مسئولان بهزیستی را درک می کنیم چون تنها نابینایان نیستیم که تحت پوشش بهزیستی هستند، کسانی هستند که زخم بستر دارند یا یک سری مریضی های دیگر، اما وقتی می بینیم که سازمان بهزیستی زحمت می کشد، استان زحمت می کشد این دست پایینی ها زحمت نمی کشند، ناراحت می شویم.

در شهرهای دیگر بهزیستی شان به نابینایان کمک می کنند اما بهزیستی ورامین نابینایان را کنار گذاشته و به قشرهای دیگر کمک می کند، باید همه را به یک دید نگاه کرد، آنها را درک می کنیم ولی نباید تا این اندازه شانه خالی کنند.

از فرماندار گله مندیم، از شهرداری ممنونیم؛ در رابطه با مشکل اشتغال از داداشی رئیس اداره کار شهرستان ورامین تشکر می کنیم، ایشان زحمت خودشان را کشیدند؛ از بعضی مسئولان باید تشکر کرد و از بعضی مانند بهزیستی و فرمانداری باید گله مند بود.

مهر: انجمن در بحث اشتغال چقدر موفق بوده است؟

شیرکوند: سر منشأ این مشکلاتی که پیش می آید و بچه های انجمن کم می آیند و کم کاری می کنند به بحث اشتغال می رسد، اگر بچه ها بدانند که آخر برج یک چیزی دارند مطمئن باشید، فعالیتشان بیشتر می شود.

وقتی پیش فرماندار می روند و دلسرد بر می گردند، وقتی به انجمن می آیند 100 درصد در فعالیتهای روزمره تأثیر می گذارد؛ اگر بحث اشتغال حل شود مشغله ذهنیمان کم می شود و انجمن فعالیتش بیشتر و بسیاری از مشکلات حل می شود.

اینکه فرماندار یا شهردار کاری انجام نمی دهند باعثش سازمان بهزیستی است؛ به هر ارگانی برویم می گویند متولی شما بهزیستی است می گویند آنجا شما را قبول ندارند ما قبول داشته باشم.

نوباغی: وقتی متولی خودمان ما را قبول ندارد، نمی شود از سازمانهای دیگر توقع داشت.

شیرکوند: اگر فرماندار دستور دهد که شهرداری فلان نابینا را استخدام کند، مطمئن باشید که قبول می کنند اما مسئولان سطحی و گذری به این موضوع نگاه می کنند، بسیار بی تفاوت می گویند که شد، شد، نشد، نشد؛ یا نامه می زنند "رسیدگی کنید" که فایده ندارد و اگر نامه دستوری باشد و با قاطعیت پشت بچه های معلول و نابینا بایستند، به طور حتم آن اداره قبول می کند.

کمیزی: می گویند باید فوق لیسانس داشته باشید تا کار به شما بدهند؛ به عنوان مثال، من که می خواهم تلفن جواب دهم فوق لیسانس به چه دردم می خورد؛ تا دیروز شیرکوند می گفت لیسانس بگیرم می توانم بروم سر کار، حالا که لیسانس گرفته مسئولان می گویند اگر فوق لیسانس داشته باشید کار هست، آنها تا دیروز لیسانس می خواستند حالا چه شده که فوق لیسانس می خواهند؟

شیرکوند: مدرک سیکل داشتم که دنبال کار رفتم، گفتند شما نابینا هستید، باید درس بخوانی و دیپلم بگیری تا بتوانی سر کار بیایی و به تو کار بدهیم، دیپلم که گرفتم، رفتم گفتند که لیسانس بگیر، الان که لیسانس گرفته ام و متأهل شده ام هنوز کار ندارم! درست است تشویق شدم که درسم را ادامه دهم، همین طور الان هدفم این است که درسم را بخوانم که 100 درصد ادامه می دهم اما در درجه اول از لحاظ مالی باید تأمین شوم.

قبلاً مجرد بودم اما الان خودم تنها نیستم، منبع درآمدم نیز تا چند وقت قبل به دلیل لیسانس مشاوره که دارم ، مشاوره گذری پیش یکی از دوستانم بود که به مشکل برخوردیم و بازرس آمد، جریمه کرد و دیگر ادامه ندادم؛ الان دنبال کار هستم که فعلاً کاری پیدا نکرده ام.

نوباغی: در رابطه با هزینه تحصیل در دانشگاه آزاد، سازمان بهزیستی هزینه شهریه را می دهد؛ تا قبل از اینکه دانشجو بودیم به ما 40 هزار تومان مستمری می دادند ولی الان که دانشجو هستیم فقط شهریه دانشگاه را می دهند که کرایه از اینجا تا دانشگاه را از خانواده می گیریم و خودمان را تأمین می کنیم.

عظیمی: آینده شغلیم که همان وکالت است؛ در سطح جامعه در بین نابینایان هستند افرادی که وکالت می کنند و موفق بوده اند ولی مسئولان باید کمک کنند و امکاناتی را در اختیار بگذارند.

در سطح شهرستان یا استان نگاه نمی کنم و در سطح کل کشور می گویم باید آن مواد درسی یا هر وسیله ای که احتیاج دارند را در اختیار نابینایان بگذارند و راحتی آنها را فراهم کنند که به هرحال در زمینه تحصیلی بیشتر و بهتر فعالیت کنند.

مشکلات نابینایان در تحصیل از دیگران بیشتر است، بچه های دیگر می توانند از هر منبعی که می خواهند استفاده کنند ولی برای ما مشکل تر است و مسئولان باید همکاری کنند و زمینه را مساعد کنند که بتوانیم موفق تر باشیم.

مهر: انجمن چه تأثیری بر شما داشته و چگونه می تواند پیشرفت کند؟

سلیمی: پیشرفت انجمن دست مسئولان است، اما تا الان نیز عملکردش خوب بوده و کلاسهای متعددی داشته است و نقش ارزنده ای در خودباوری ما داشته است.

نوباغی: انجمن تأثیری که در ما گذاشته این بوده که بچه ها خودشان را پیدا کردند و از خانه بیرون آمدند، خودمان نیز از بچه هایی که بیرون آورده ایم یک چیزی یاد گرفته ایم و الان می فهمیم که دارند از ما جلو می زنند و این امر، باعث خوشحالی ما می شود.

شیرکوند: این انجمن انگیزه ای بین نابینایان شده، مثلاً یکی از بچه ها دیپلم گرفته بود که یک مقدار بینایی اش پایین آمده بود و از درس خواندن و زندگی نا امید شده بود، می گفت نمی شود سخت است و نمی توانم درس بخوانم ولی وقتی در جمع بچه های نابینا قرار گرفت، انرژی گرفت و انگیزه در او ایجاد شد که باعث شد امسال در کنکور شرکت کند و به دانشگاه برود.

مهر: چرا شما با توجه به سهمیه ای که در کنکور سراسری دارید اکثرا در دانشگاه آزاد درس می خوانید؟

شیرکوند: زمانی که پیش دانشگاهی بودم یعنی قبل از پیش دانشگاهی دنبال کار و درآمد بودم که بتوانم خودم را تأمین کنم، به دلیل همین مسئله، فکرم درگیر اشتغال و پول بود و روی این حساب، تمرکز کافی روی درس خواندن نداشتم و به خاطر همین نتوانستم در دانشگاه دولتی رتبه خوبی بیاورم و آنجا تحصیل کنم.

مقصر اصلی خودمان هستیم چون خودمان کم کاری کرده ایم و دلیلش این است مسئله اشتغال و درآمد است اگر بچه ها ما از یک جا تأمین شوند، مطمئن باشید از اینجایی که الان هستند صد برابر بیشتر رشد می کنند.

مهر: منبع درآمدتان چیست؟

کمیزی: منبع درآمد همه ما همان 40 هزار تومان مستمری بهزیستی است.

مهر: چند نفر در انجمن احتیاج به شغل دارند؟

شیرکوند: حدود 25 تا 30 نفر در انجمن هستند که احتیاج به شغل دارند؛ وقتی می بینم من که لیسانس دارم، بیکار هستم و دوستی که دیپلم دارد یا ندارد در یکسری از ادارات کار می کند می گویم چرا آنها این گونه هستند؟ یکسری با دعوا و درگیری خودشان را شاغل کردند و ما که با برخورد خوب می رویم آنجا، کار نداریم.

نوباغی: اگر کپی نامه هایمان را نشان دهیم شاید حدود 50 بار به ریاست جمهوری، استانداری نامه داده ایم؛ حتی به مرکز 133 شهرداری تهران رفتم، آن کسی که مسئول اشتغال بود گفت برو بهزیستی به تو کار بدهند و مرا با گریه بیرون کرد، واقعاً تنهایی جایی که گریه کردم، آنجا بود و از آنجا نا امید بیرون آمدم.

شیرکوند: واقعاً برخی مسئولان می خواهند نابینا با آنها برخورد بد داشته باشد، خشن باشد که بعد بگویند فهم و شعور ندارد، نابیناست، ما هر ارگانی که برای کار برویم می گویند باید به بهزیستی بروید؛ راضی شده ام به هر شهری و استانی که شده بروم کار کنم و خانه ام را به آنجا ببرم که حداقل فشار روانی به من وارد نشود.

نوباغی: اگر مشکل اشتغال نابینایان حل شود، بعد از آن مشکل اقتصادی و ازدواج ما حل می شود.

گفتگو: علیرضا مهدی زاده؛ فاطمه قره چایی/ عکس: مریم نادری

کد خبر 1720039

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha