به گزارش خبرنگار مهر، در بخش دوم نشست با عوامل فیلم "بغض" در ارتباط با شرایط ساخت فیلمهای اجتماعی در ایران، وضعیت مطبوعات سینمایی، فضای منتقدانه فیلم و... صحبت کردیم.
*خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: آقای کیائی شما و رضا درمیشیان درباره دشواری ساخت فیلمهای اجتماعی در ایران صحبت کردید. با توجه به تجربهای که در سینما داشتهاید، فکر میکنید این دشواری چقدر ناظر بر کیفیت سیاستگذاریهای امروز سینمای ایران است و به چه مقدار ناظر بر عوامل دیگری است که از بیرون به سینمای ایران تحمیل میشود؟
کیائی: هنوز هم تاکید میکنم امکان ساخت "بغض" در ایران نبوده و نیست. از همان ابتدا که فیلمنامه مینویسد، مشکلات آغاز میشود تا وقتی که میخواهد تهیهکننده پیدا کند و بازیگر و... در عین حال نمیشود تمام فیلمها را در فضاهای بسته و آپارتمانی ساخت و وقتی که فیلم وارد خیابان میشود دیگر کارگردان هم کارهای نیست!
وقتی فیلمهای خارجی را میبینیم عنوان میکنیم چقدر در این آثار بازیگران در فضاهای خارجی و خیابانی خوب بازی کردهاند. در صورتی که در ایران وقتی قرار است با حضور بازیگران فیلم، سکانسی در یک رستوران بگیریم باید از حضور سیاهیلشکر استفاده کنیم. این برای فیلمساز هزینه در بر خواهد داشت.
از طرف دیگر فضا به نوعی تصنعی میشود و این شرایط محیطی برای به تصویر کشیدن یک فضای مناسب در فیلم هیچ کمکی نمیکند. به همین دلیل یک کارگردان در ایران باید خیلی هنرمندتر از یک کارگردان خارجی باشد که بتواند یک اثر معادل با او بسازد! این یک واقعیت است. شرایط اجتماعی ما در ایران برای ساخت یک فیلم خوب، مناسب نیست.
درمیشیان هم برای ساخت "بغض" سختی زیادی را متحمل شد. وقتی قرار شد که ما فیلمبرداری را در ترکیه انجام دهیم باید با یک گروه کوچک به این کشور سفر میکردیم. به طوری که من دستیار صدابردار یا بوممن نداشتم. چون پیش از این در فیلم هایی چون "دونده" بدون دستیار کار کرده بودم این موضوع را قبول کردم. اما ما با شرایطی در ترکیه روبرو شدیم که خیلی جالب بود. به طوری که اگر ما چند دستیار صدابردار هم میبردیم هیچ مشکلی پیش نمیآمد. مردم هیچ مزاحمتی برای ما ایجاد نمیکردند.
کارگردان قطعا در این شرایط راحت میتواند کار کند. ولی این فضا متعلق به کارگردان نیست. به همین دلیل باید با شناخت بهتری سراغ کار برود و بازیها نیز باید برای مخاطب باورپذیر شود. ما هرگز نمیتوانستیم سکانسهایی از این دو کاراکتر را در خیابانهای تهران بگیریم. به همین دلیل است که وقتی کارگردانی در ایران فیلم میسازد خیلی هنرمندانهتر از کارگردانی که در خارج کشور است، کار میکند.
* جناب اصلانی شما بهعنوان فیلمبردار پروژه چه نظری درباره این سختیها دارید؟
* تورج اصلانی (مدیر فیلمبرداری): فیلم اجتماعی در ایران ساخته نمیشود مگر یک سینماگر مستقل و با جسارت سراغ آن برود. بخش خصوصی نمیتواند یک فیلم شهری را به معنای تمام کار کند. در یک فیلم شهری، بستن یک خیابان برای فیلمبرداری کار بخش خصوصی نیست. در کشور ما تعرفههای خاصی در زمینه سینما و کار فرهنگی نداریم و مدام درگیر آزمون و خطا هستیم.
مستندسازان ما نیز در حال نوشتن هستند. به همین دلیل در آینده در سینمای اجتماعی ما متنهای خوبی خواهیم داشت اما فیلمهای خوبی نخواهیم داشت.
اصلانی: بخشی از این فشارهایی که به سمت سینما میآید، ندانم کاری مطبوعات ما است. مطبوعات ما به شدت بیسواد و بیمطالعه هستند. من منظورم این است که مطبوعات ما نسبت به سینما بیسواد است. در جشنواره فجر افرادی میآیند آثار را نقد میکنند که هنوز به سن بلوغ نرسیدهاند. همین آدمها فلشهایی را نسبت به برخی فیلمها هدایت میکنند که باعث هرج و مرج و حتی انحراف میشود.
درمیشیان: وقتی شما همه نهادها را بیدار میکنید و دعوت میکنید برای تماشای فیلمها، باید منتظر حاشیههای اینگونه هم باشید. وقتی وزیر ارشاد یکی از افتخاراتش در تریبون مجلس این است که ما به یک کارگرادان مطرح کشور پروانه ساخت ندادهایم این میشود شرایط فعلی ما....
* البته شما نمیتوانید همه افرادی که در جشنواره فجر با عنوان منتقد و یا خبرنگار حضور دارند را از اهالی مطبوعات بدانید؟
اصلانی: من متاسفم که این را میگویم و پای این حرف خودم میایستم. تاکید میکنم مطبوعات ما در حوزه سینما بسیار تهی و بیسواد هستند. ما حتی نقد درست در سینما ایران نداریم. اگر منتقد درست هم داشته باشیم قطعا مطلب او چاپ نمیشود. من درباره آدمهای سینمایی حرف نمیزنم. روی صحبت ما درباره آدمهای غیر سینمایی است که درباره سینما صحبت میکنند.
آن آقایی که با اسم مستعار مطلب مینویسد، کیست؟ به هر حال من در جشنواره فجر به گردن این افراد کارت مطبوعاتی میبینم. این هویت آنهاست و من آنها را با این کارت عضو جامعه مطبوعات میدانم. من سالهاست در مصاحبههای مطبوعاتی جشنواره فجر حضور پیدا میکنم. اما هر سال میبینم سوالات این افراد سطحیتر میشود. همین افراد با ستونهای خود در مطبوعات ذهنهای بیمار را بیدار میکنند؛ بدون هیچ سواد و پشتوانهای.
* همانطور که خانم کوثری در صحبتهایشان اشاره کردند حتی از بیلبورد برخی فیلمهای سینمایی خجالت میکشید، این را هم شما از ما بپذیرید که ما اهالی رسانه هم وقتی مسائلی از این دست را در مطبوعات میبینیم همین حس را داریم. متاسفانه دستی از بیرون سینما و مطبوعات را به سمتی هدایت میکند که خالی از اصالت شوند.
درمیشیان: این موضوعی که شما عنوان میکنید در کارگردانان، فیلمبرداران و حتی در سیاستمداران ما هم هست.
کیائی: ولی من به این منتقدان بیسوادی که اصلانی در مورد آنها صحبت میکند هم احترام میگذارم چون خیلی با سوادتر از تعدادی کارگردان هستند که فیلم میسازند. آنهایی که بدون هیچ اطلاعاتی فیلم میسازند و روز به روز به تعدادشان اضافه میشود. در افغانستان هم کسی نمیتواند بدون داشتن تجربه و سواد فیلمسازی، با امکانات عالی فیلم بسازد.
* برگردیم به فیلم "بغض". یک نقد نرم نسبت به روابط آدمهای مدرن دارد که میشود از آن یک خروجی مثبت گرفت. از این جهت فکر نمیکنید مخاطب فیلم میتواند جهانی باشد؟
درمیشیان: ما در "بغض" دنبال تعریف قصه بودیم. که این قصه بر اساس ذهنیت ما شکل گرفت. این مسئلهای که شما عنوان میکنید همراه قصه شده است.
* یکی از سکانسهای خوب این فیلم به نوعی صحنه پایانی است که ما در یک فلاشبک اتفاقی را برای مخاطب به تصویر می کشیم که در آن سرنوشت ژاله (باران کوثری) مشخص میشود. شما با نمایش این صحنه در اصل به مخاطب کمک میکنید به این دو کاراکتر اعتماد کند و یا بفهمد اگر اعتمادی کرده تاکنون درست بودهاست. این سکانس و فلاشبک اتفاقا روایت فیلم را از سیاه نمایی هم نجات داده است.
اصلانی: در اصل کارگردان قضاوتی نکرده است بلکه بستری برای یک نگرش تازه ایجاد کردهاست. این تکنیک سینمای درمیشیان است که قضاوت نمیکند در طول فیلم اما در دقیقه 90 به شما تاکید میکند که قضاوتی نکردهاست. مخاطب با قضاوت وی در طول فیلم همراه شده اما در پایان با یک نگرش تازهای روبرو میشود.
درمیشیان: در جزئیات رفتاری ژاله و حامد خصوصیت آدمهای دهه شصتی همچون استیصال، بلاتکلیفی، زود قضاوت کردن و شک به خوبی دیده می شود. حامد هم در ابتدا با اینکه ژاله را دوست دارد اما در اولین قضاوت فکر میکند ژاله، او را قال گذاشته و فرار کرده است.
اصلانی: من بهعنوان یکی از عوامل فیلم اعتقادی به گرفتن سکانس آخر فیلم نداشتم اما به خاطر کارگردان این صحنه را فیلمبرداری کردم. درمیشیان از این سکانس به درستی استفاده کرد. به هر حال درمیشیان قبل از من فیلمبردار یا صدابردار، یک نویسنده است و فیلم را از قبل دیده و به باور ساخت آن رسیده است. بعد از این مرحله عوامل را دعوت میکند. من حالا خوشحالم که این سکانس گرفته شده و یکی از نقاط قوت این فیلم، همین سکانس است.
نظر شما