پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۳۰ فروردین ۱۳۸۴، ۱۵:۳۹

گزارش مشروح و تحليلي " مهر" از فعاليت كميته هشت نفره رفراندوم:

رفراندوم مخملين ؛ "هخا" و " سازگارا" ، دو روي يك سكه

بر اساس اعلام روزنامه آمريكايي "نيويورك سان" ، محسن سازگارا بنا به دعوت "موسسه خاور نزديك" كه در واقع بازوي مطالعاتي لابي ايپك (بزرگترين گروه صهيونيستي مقيم آمريكا) مي باشد، از ابتداي سال جاري ، براي اقامت چند ماهه ، عازم ايالات متحده آمريكا شده است تا كار هماهنگي ، سازماندهي و هدايت گروههاي اپوزيسيون خارج نشين را با سازمان هاي امنيتي آمريكايي برعهده گيرد. وي تماسهايي نيز با مقامهاي امنيتي و اعضاي كنگره و سازمان سيا داشته است.

اما به نوشته "نيويورك سان"، پيگيري طرح رفراندوم و تلاش در جهت سرنگوني جمهوري اسلامي ايران با استمداد از الگوي انقلاب مخملين، ازجمله پروژه هايي است كه سازگارا وظيفه پيگيري و اجراي آن را برعهده گرفته است.

به اين بهانه، بخش سياسي خبرگزاري "مهر" در راستاي روشنگري اذهان عمومي، اقدام به تهيه گزارشي تحليلي پيرامون سوابق، فعاليت ها و اهداف محسن سازگارا نموده است كه توجه مخاطبين ارجمند را بدان جلب مي نماييم:

سازگارا كيست؟

با پيروزي انقلاب اسلامي ايران در بهمن 57 ، محسن سازگارا ابتدا وارد كميته هاي انقلاب شد و سپس با تشكيل سپاه پاسداران، همكاري خود را با اين نهاد انقلابي آغاز و در نهايت پس از چند ماه جذب تفكر سياسي سازمان مجاهدين انقلاب گرديد كه اوج نزديكي تشكيلاتي و همكاري  سازگارا با اين سازمان، انتصاب وي به عنوان معاون بهزاد نبوي در وزارت صنايع و پس از آن هيات مديره شركت ايران خودرو بازمي گردد.

پس از دوم خرداد 76، سازگارا روزنامه "جامعه" را راه اندازي و پس از شنيدن خبر توقيف جامعه، در حالت سكته و اغما راهي بيمارستان شد.

سازگارا در سال 82 و همزمان با ثبت نام در انتخابات دومين دوره شوراي شهر تهران هم اعلام به ائتلاف با گروههاي ملي- مذهبي و تهيه فهرستي انتخاباتي و تبليغات گسترده در سطح شهر تهران نمود، اما  نتوانست چيزي بيش از 10 هزار راي را براي خود و ملي مذهبي ها جمع آوري نمايد.

روايت كميته هشت نفره

به گزارش مهر، پس از اين ناكامي ، سازگارا راهكار ديگري را برگزيد و آن جمع آوري هفت تن از افراطي ترين فعالان سياسي برخي تشكل ها و جريانهاي سياسي در زير بيرق كميته اي موسوم به "كميته هشت نفره رفراندوم" به سرپرستي خود بود.

سازگارا همچنين با برقراري ارتباط با ناصر زرافشان ، وكيل قربانيان قتل هاي زنجيره اي كه به جرم افشاي اطلاعات محرمانه اين پرونده در زندان بسر مي برد، وي را به عنوان نخستين فرد وارد گروه خود كرد و سپس محمد ملكي ، از چهره هاي طيف راديكال ملي - مذهبي ها كه عنوان نخستين رييس دانشگاه تهران را يدك مي كشد ، دومين نفري بود كه به عضويت كميته رفراندوم درآمد.

مهرانگيز كار ، همسر دوم سيامك پورزند ، از فعالان جريانات فمينيستي و از محكومان كنفرانس برلين كه مدتي را به جرم جاسوسي در زندان بسر برده  و سپس براي علاج بيماري اش عازم آمريكا گرديد ، سومين عضو گروه سازگارا مي باشد.

اكبر عطري عضو سابق دفتر تحكيم وحدت (علامه)، علي افشاري محكوم دادگاه برلين كه مدتي در اوين بسر برد ، عبدالله مومني از دانشجويان متمايل به طيف علامه دفتر تحكيم وحدت و رضا دلبري از ديگر اعضاي اين كميته مي باشند.

در آذر ماه 83 ، سايت رسمي گروه يادشده ، موسوم به شصت ميليون راه اندازي شد و هدف از راه اندازي آن نيز، جمع آوري امضاي 60 ميليون ايراني براي برگزاري يك رفراندوم تحت نظارت سازمان هاي بين المللي به منظور انتخاب نظام جديد سياسي در ايران، اعلام گرديد.

به گزارش خبرنگار سياسي مهر "كميته هشت نفره رفراندوم" كه مهمترين هدف از تشكيل گروهشان را تشكيل حكومتي دموكراتيك مبتني بر اعلاميه جهاني حقوق بشر اعلام كرده اند ، مردم ايران را براي امضاي سند رفراندوم به صحنه فرا خواندند، اما پس از ماهها تبليغات ماهواره اي و رسانه اي و همچنين  تمسك به لابي ها وسايت هاي مختلف سياسي ، نتوانستند بيش از 36 هزار امضا را جمع آوري نمايند، آن هم امضاهاي تكراري و يا امضاهايي كه همراه با توضيحاتي از سوي امضا كنندگان نظير: "ما از الاغ ها حمايت مي كنيم"، "انگار نفس شما از جاي گرم بلند مي شود" ، "اگر دل داريد وارد ايران شويد"، "اينها همه از روي شكم سيري است" و ... ، به فراخوان رفراندوم سازگارا پيوستند تا بدين ترتيب از هر ده هزار ايراني ، شش نفر به نداي سازگارا پاسخ گويند.

اما در اين ميان، گروههايي هم بودند كه به حمايت از جريان سازگارا پرداختند ، دو نفر از اعضاي سابق كانون مستقل دانشجويي دانشگاه تبريز، بيانيه اي با دو امضا با نامهاي ع -ب و ع-م (كه مدرك تحصيلي خودشان را كارشناسي تاريخ و روزنامه نگاري اعلام كرده بودند) ، منتشر كردند كه سايتي بنام "گويا" نيز آن را پوشش داد.

در اين بيانيه خطاب به سازگارا آمده بود : « بعد از مدت ها انفعال و بي تدبيري در كوير بي حاصل سياست ايران، جوانه هاي اميد روئيد. بدترين و بزرگترين خيانت به جنبش دموكراتيك مردم ايران جز اين نيست كه عده اي بدون ارزيابي صحيح وارد مبارزه اي شوند و مردم را در ميانه راه و در وسط ميدان تنها گذارند. همان كاري كه اصلاح طلبان انجام دادند و "اعتماد" ها را خدشه دار و لفظ زيباي "اصلاحات" و فرصت مغتنم آن را از دل و زبان مردم شستند. اگر چنين نيست و رهبران اين جنبش تا سرحد بالاترين از جان گذشتگي ها آماده اند، پس خوشا به حال اين ملت كه به زودي شاهد پيروزي را در آغوش خواهد كشيد.»

آغاز بكار راديوي صداي رفراندوم

در ادامه گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري مهر آمده است: نهم بهمن، راديو "صداي رفراندوم" آغاز به كار كرد. در اين روز، راديو فردا كه از سوي دستگاههاي امنيتي دولت ايالات متحده حمايت مي شود طي خبري از افتتاح" راديو صداي رفراندوم" با اعلام وابستگي به گروه سازگارا، اينگونه خبر داد. "راديو صداي رفراندم، از امروز به منظور انعكاس نظرهاي موافق و روشن كننده درباره پيگيري مساله رفراندم، توسط كميته هاي اجرايي رفراندم، فعاليت خود را آغاز مي كند و شنوندگان در صورت تمايل مي توانند به آدرس اينترنتي راديو (سيروس نت ورك دات كام) مراجعه كنند و به صورت 24 ساعته برنامه هاي آن را بشنوند و پيگيري كنند."

مخالفت گروههاي داخلي و خارجي با طرح رفراندوم

20 بهمن 1383  بود كه " بي.بي .سي" نيز خبري مبني بر "حمايت آيت الله منتظري از گروه هشت" منتشر كرد ولي بلافاصله ازسوي سعيد منتظري فرزند وي اين خبر تكذيب شد . حتي چهره هاي جريان روشنفكر ديني و گروه نهضت آزادي هم موافقتي با طرح گروه هشت سازگارا، نشان ندادند.

كمونيست ها نيز كه از دشمنان و مخالفان قديمي و ريشه اي جمهوري اسلامي بوده و هستند ، از حركت گروه هشت، استفبالي نكردند و فعاليت كميته سازگارا را در چارچوب گسترش ليبراليسم و سرمايه داري ازسوي غرب ارزيابي كردند.

ادامه گزارش مهر حاكيست: سيزدهم دي ماه 83، " فرخ نگهدار" از اعضاي برجسته سازمان كمونيستي چريك هاي فدايي خلق (اكثريت)، نامه اي براي " زرافشان" ارسال و گروه هشت نفره سازگارا را متهم به متوهم كردن ذهن جوانان كرد و نوشت: « فراخوان شما را من به اين علت امضاء نكردم كه نوشته‌ايد: " با وجود قانون اساسي و ساختار كنوني، امكان اصلاح كشور در هيچ جهتي متصور نيست". در صورتي كه به نظرم اين سخن صحيح نيست. شما همچنين در نامه خود به حجاريان به توهم "اصلاحات از درون ساختار قدرت" اشاره كرده‌ايد. من بار سياسي حرف شما را مي‌فهمم. شما مي‌گوييد كسي انتظار نداشته باشد اين‌ها براي ما اصلاحات دموكراتيك بكنند. اما حس مي‌كنم بار حقوقي و نظري اين سخن چنان است كه مي‌تواند ذهن جوانان را به توهم "اصلاحات از برون ساختار قدرت" و يا مجعولات ديگر مبتلا كند.»

 نگهدار در پاسخ به بيانيه گروه سازگارا كه عقيده داشت : رفراندوم مطرح شده از سوي آنها " بعنوان گامي براي متحد ساختن نيروهاي مختلف سياسي" مطرح است، پاسخ داد : " اما چنين اتحادي اساسا غيرممكن است".

جالب اينكه در همين حين كه سازگارا تحت پوشش كميته فوق زمينه مسافرت به آمريكا و ديدار و جلب حمايت از مقامات ايالات متحده براي ايجاد حكومتي دمكراتيك را مهيا مي كرد؛ حتي فرخ نگهدار نيز كه از سال 60 در خارج از كشور به سر مي برد در نامه خود، وعده هاي آمريكا براي ترويج دموكراسي و حقوق بشر را توخالي دانست و نوشت: "ترديد ندارم كه، به خصوص بعد از وقايع عراق، ديگر هيچ شانسي نمانده است كه سياست مداران صلح جو و دموكرات ايراني، تهديدها و نقشه‌هاي نومحافظه كاران آمريكا را به فال نيك بگيرند."

تا اينكه اول اسفند 83، زرافشان از اوين در جواب فرخ نگهدار نوشت: " قانون ثابت و مرده است. اما درخت جاودان زندگي زنده و پوينده و در تغيير دائمي است و دقيقا تغيير و تفاوتي كه معلول همين نيروي حياتي جامعه است، دير يا زود تغيير قوانين را هم بعنوان يك ضرورت مطرح مي‌سازد."

 زرافشان با حمله به اصلاح طلبان درون نظام كه آنها را ليبرال نام نهاده بود، نوشت : «تجارب تاريخي نشان داده است كه ليبرالها هرگاه شرايط از بالا بحراني يا جنبش اجتماعي راديكاليزه شود، يا منفعل مي‌شوند، يا در سركوب مردم با حكومتهاي مطلقه همراه مي‌شوند. پيش از آن هم كه جبهه دوم خرداد در نتيجه فشار مطالبات مردم از يكسو و جبر اقتدارگرايان از سوي ديگر از هم بپاشد، اين جماعت هرگز به مردم و نيروي آنان اعتقاد نداشتند و هيچگاه به فكر سازماندهي اين نيرو و استفاده از حمايت مردم نبودند، بلكه همواره از مردم هراس داشتند.آن عبارت معروف را همه به خاطر دارند كه «دوم خردادي‌ها» هرگاه در جريان حل وفصل اختلافات دروني خود با جناح اقتدارگرا، مي‌خواستند اقتدارگرايان را به سازش و ملاطفت با خود ترغيب كنند، به آنها هشدار مي‌دادند كه "ما هر دو در يك كشتي نشسته ايم، اگر كشتي غرق شود، همه با هم غرق خواهيم شد."»

رجزخواني هاي قهقرايي

به گزارش خبرنگار سياسي مهر، سازگارا با ناديده گرفتن واقعيات و به قهقرا رفتن حركتي كه آغاز كرده بود، مثل هميشه جاي خالي تدبير و تحليل را با جنجال و راديكال مابي پر كرد و ادعا كرد گروه اش "با 300 كادر حامي، يكي از بزرگترين گروههاي سياسي كشور شده و به زودي به بزرگترين جريان سياسي كشور تبديل مي شود! "

سازگارا در 23 بهمن 83 ، يك روز بعد از راهپيمايي بي سابقه مردم در 22 بهمن، طي مقاله اي در سايت گويا، نوشت : " اين جنبش در اولين قدم و در كمتر از سه ماه تبديل به يك نيروي سياسي شده كه بيش از 300 كادر حامي، هزاران نفر طرفدار و صدها نوشته و مقاله تئوريك را پشتيبان خود دارد. تا همين جا نيز از بزرگترين جريانات سياسي كشور است." اين جنبش به محض سازماندهي دموكراتيك خود كه به هيچ شخصي هم متكي نيست تبديل به مهمترين نيروي كشور مي شود و مي تواند با بسيج مردم در فعاليت هاي غير خشونت آميز و با مقاومت مدني حق ملت ايران را از غاصبين باز پس بگيرد. "

رييس جمهور نمي شوم

سازگارا البته در هجدهم بهمن 83، شايعه كانديداتوري خود براي انتخابات رياست جمهوري را رد كرد و به كانديداهاي انتخابات رياست جمهوري توصيه كرد : " بنده قصد كانديداتوري رياست جمهوري را ندارم و معتقدم قبل از هرچيز بايد تكليف قانون اساسي فعلي روشن شود. چند كلمه هم مشفقانه با هر كس كه مي خواهد كانديداي رياست جمهوري شود دارم و آن اين است كه تجربه هشت سال گذشته نشان داد كه در چارچوب قانون اساسي فعلي امكان اصلاح در هيچ جهتي متصور نيست. بنابراين براي جلوگيري از اتلاف وقت ملت و كشور هر كس كه خواهان رأي ملت است بايد تنها يك برنامه داشته باشد و يك چيز را به مردم وعده بدهد، آن هم برگزاري رفراندومي براي تغيير قانون اساسي فعلي و تدوين يك قانون اساسي جديد است و بعد هم زمين ادب را ببوسد و برود."

اسفند 83 بود كه محسن سازگارا به دعوت موسسه واشنگتن(Washington Institute) به آمريكا رفت در حاليكه  دكتر عبدالكريم سروش به سازگارا توصيه كرده بود كه دعوت موسسه واشنگتن را نپذيرد. سازگارا خيلي زود مورد توجه اين موسسه قرار گرفت به طوري كه گردانندگان اين موسسه، يك صفحه از پايگاه اينترنتي خود را به معرفي  سازگارا به عنوان يك چهره جسور مخالف جمهوري اسلامي اختصاص دادند.

(http://www.washingtoninstitute.org/templateC10.php?CID=26 لينك ثابت سازگارا در موسسه واشتنگن پست كه به معرفي او مي پردازد).

دربهمن 83- اينبار كاريكاتوري از سازگارا، بار ديگر او را در مركز توجهات قرار داد: نيك آهنگ كوثر، كاريكانوريست ايراني مقيم كانادا كه مخالف سازگارا و كمك او از قدرت هاي خارجي بود، كاريكاتوري از سازگارا كشيد در حالي كه چوب حراج به ايران مي زد! اين طرح، موجب عصبانيت شديد سازگارا شد، بطوري كه مجبور شد بيانيه اي در مورد اين كاريكاتور صادر كند.

به گزارش مهرهمزمان با 8 فروردين 84، ‌يك نشريه آمريكايي نوشت : "محسن سازگارا از فعالان سياسي ايران 29 مارس به آمريكا سفر مي كند و در موسسه سياست خاور نزديك در واشنگتن كه روابطي نزديك با طرفداران اسراييل دارد، به مدت سه ماه اقامت خواهد كرد."

نشريه آمريكايي نيويورك سان، هدف از سفر سازگارا به آمريكا را درخواست از واشنگتن براي حمايت از برگزاري رفراندوم عمومي براي تغيير حاكميت و برقراري دمكراسي در ايران خواند و افزود : "سازگارا مي خواهد از مقامات آمريكايي بپرسد كه آيا با برگزاري طرح رفراندوم، ايران يك دولت مذهبي باقي مي ماند يا خير. "

جالب اينكه نيويورك سان از سازگارا به عنوان يك مخالف ايراني ياد كرد و خاطرنشان ساخت: "تلاش آقاي سازگارا مي‌تواند كاخ سفيد را براي استقبال از تغيير رژيم در ايران، بيشتر ترغيب كند."

سازگارا در 17 مارس طي مصاحبه‌اي تلفني با نيويورك سان با ادعاي آنچه نقش ايران در حوادث تروريستي ناميد، گفت: "در نظر دارم مقام هاي دولت و مجلس (آمريكا) را ترغيب كنم كه از تحقيقات بين المللي درباره نقش ايران در اقدامات تروريستي حمايت كنند."

فعال شدن ضلع ديگر كميته هشت نفره

ضلع ديگري از گروه هشت نفره سازگارا يعني مهرانگيز كار هم فعال شد، اما از آنجايي كه روند معالجه و درمان بيماري اش به او اجازه نمي داد كه چون سازگارا فعال و مرتب در مسافرت باشد، به صدور پيام و بيانيه براي سمينارهاي مختلف بسنده كرد.

بطور مثال در بهمن 83  پيام مهرانگيز كار به سمينار "جنبش زنان، جنبش رفراندوم" صادر شد كه در بخشي از آن آمده بود: "دوران دگرگون سازي در راه است. روز جهاني زن امسال در شرايطي برگزار مي شود كه به ابتكار جمعي از جوانان ايراني بحث رفراندوم با هدف ايجاد پشتوانه هاي قانوني براي تامين حقوق برابر شهروندان گسترش يافته است.جنبش زنان از اين بحث استقبال مي كند و نمايندگاني از آن در صدد برآمده ‎اند تا هويت جنبش را با تكيه بر ضوابط جهاني حقوق بشر بازيابي و تعريف كنند. اين جنبش كه كه تا سال هاي بعد از انقلاب هويت خود را در تفاسير اصلاح طلبانه در قانون اساسي باز مي جست، ‏مسير هاي پرخطري را پشت سرگذاشته بي آنكه دستاورد قانوني درخشاني داشته باشد.جنبش اينك به سرمنزلي رسيده است كه پيش رو را نگاه مي كند‏."

سازگارا و هخا

در ادامه گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري مهر مي خوانيم: اما در اردوي سلطنت طلبان، فعاليت هاي سازگارا، بازتاب ها و اثرات ديگري داشت، چرا كه قبل از ظهور و شروع حركت سازگارا و دوستانش، بخشي از سلطنت طلبان با حمايت از " هخا" به ميدان آمده بودند ، قرار بود هخا و هوادارانش، با صدها هواپيما در يك روز در تهران و مناطق حساس كشور فرود بيايند و به جاي وعده هاي سرخرمن و تدريجي ، يكدفعه مردم ايران را آزاد كنند!

عليرغم اينكه موضوع هخا، تا مدتها باعث شوخي و تفريح مردم ايران در داخل و خارج و حتي طيف عقلگراي اپوزيسيون شده بود، اما موضوع هخا، حركت سازگارا را تحت الشعاع قرار داد.خيلي از منتقدين سازگارا، او را با هخا مقايسه كردند و گفتند كه سازگارا بدون درنظر گرفتن واقعيات و با خيال پردازي سياسي قصد دارد جمهوري اسلامي را سرنگون كند. اما وقتي كه گروه سازگارا كار خودش را شروع كرد، اوضاع متفاوت شد، سلطنت طلب ها از اين جهت كه فكر كردند گروه سازگارا، رقيبي براي آنها است ، با سردرگمي و احتياط و محافظه كاري با آنها برخورد كردند.

تلويزيون هاي ماهواره اي سلطنت طلب ها، در روزهاي اول تنها به پخش اخبار مربوط بدون هرگونه تفسيري پرداختند، حتي موضع گيري "رضا پهلوي" هم نتوانست گره  سردرگمي سلطنت طلبان را باز كند. دفتر رضا پهلوي بيانيه اي در روز سه شنبه دهم آذرماه گذشته صادر كرد : " در پاسخ به پرسش هاي مكرري كه راجع به طرح برگزاري رفراندم ازاين دبيرخانه شده است، به آگاهي هم ميهنان مي رسانيم كه كليه تلاش هايي كه در برگيرنده آرمانهاي ملي هستند همواره مورد تشويق و پشتيباني شاهزاده رضا پهلوي قرارگرفته اند. دراين راستا از رفراندمي كه در آن مردم به حقوق حقه خود براي انتخاب نظام آينده ايران برسند حمايت خواهند كرد."

با اين اظهار نظر رضا پهلوي، سلطنت طلبان دچار اختلاف نظر شدند و حتي كار به انتقاد شديد از رضا پهلوي بخاطر گفتن اين سخنان كشيد.

در نهم بهمن 83، يكي از گروههاي سلطنت طلبان هم بيانيه اي به اين شرح صادر كرد: "هم ميهنانِ گرامي، ما هم چيزي نمانده بود كه بعد از فرمايشاتِ شهريار ايران، حمايتِ خود را از طرح رفراندوم كذايي سازگارا، با اينكه به آن اعتقادي نداريم، اعلام كنيم، فقط بدليلِ اينكه پاد شاهِ ما چنين مي خواهد.يكي دو روزي جنجال و گفت وگوهايي بينِ اعضا و هميارانِ ما بشدت بالا گرفته بود، كه چه بايد كرد و نهايتاً با رأي مشترك و اكثريتِ مطلق، تصميم گرفتيم كه با امضاي اين طرح، خود را آلوده نكنيم، چون در صورتِ امضا كردن اين طرح، برخلافِ باور و خواسته خود، اين احساس كه با دستِ خود يك ديكتاتور و يا يك بتِ ديگر خواهيم ساخت و هميشه كوركورانه " بله قربان" خواهيم گفت و خود را در اسارتِ فكري و ذلتِ عقلاني فرو خواهيم برد، هميشه ما را خواهد آزرد. ما طرفدارِ آئين پادشاهي هستيم؛ ما طرفدار رضا شاه دوم و خاندان پهلوي هستيم و آرزوي برقراريِ نظام پادشاهي در ايران و استمرار سلسله پهلوي را داريم، ولي بطور كامل، مخالفِ طرح رفراندمِ سازگاراها با رژيم هستيم و آنرا طرحي مردم فريب مي دانيم. "

سلطنت طلبان تا پيش از اين، خواستار اعاده سلطنت پهلوي بودند ولي در بازي رفراندوم وقتي ديدند كسي كه مي خواهند او را پادشاه كنند(رضا پهلوي)، در مصاحبه اي مدعي شده كه  90 درصد خواسته هايش با يك جمهوري برآورده مي شود، دچار ترديد شدند. طيفي از سلطنت طلبان دست از حمايت رضا پهلوي برداشتند و از "همايون" مجري يكي از برنامه هاي تلويزيوني طرفدار سلطنت حمايت كردند. 

كرزاي ايران

بعد از رسيدن سازگارا به آمريكا و در فروردين 83، ابوالحسن بني صدر رييس جمهور سابق ايران كه بعد از وقايع سال 1360 از كشور گريخته بود، در يك گفت وگوي مطبوعاتي گفت: "سازگارا فكر مي كند كرزاي ايران است! "

همين هنگام راديو فردا نيز كه علنا توسط سازمان سيا به منظور براندازي جمهوري اسلامي، راه اندازي شده، پوشش خبري گسترده اي را در مورد "رفراندوم" و سازگارا انجام مي دهد، راديو فردا بلافاصله بعد از سفر رياست جمهوري به ايتاليا براي تشييع جنازه پاپ، اين خبر را منتشر كرد: " حزب راديكال ايتاليا پشتيباني و حمايت خود را از برگزاري همه پرسي در ايران، در رابطه با شكل و محتوي حكومت اعلام كرده است."

دانيله كاپتزونه Daniele Capezzone دبيركل اين حزب در مصاحبه با راديو فردا مي گويد: "جامعه جهاني وظيفه دارد امكان ابراز نظر آزادانه براي مردم ايران را فراهم آورد. زمان آن رسيده است كه به طور جدي اقداماتي در دو جهت در قبال حكومتهاي استبدادي كه هنوز بر مسند قدرت قرار دارند، انجام گيرد. ايرانيها كه در اين سالها بوضوح نشان دادند خواهان مردمسالاري هستند، بايد از حق مسلم پاسخگويي به سئوالي بسيار ساده، چون «آيا مي خواهيد سيستمي مذهبي و اسلامي بر كشور شما مسلط باشد يا خواهان جمهوري دموكراتيك هستيد؟» برخوردار شوند".

فروردين 83 - روزنامه آمريكايي يو.اس.اي تودي (Usa.today) خبر از تصويب  قانوني در كنگره آمريكا داد كه در آن از "نهادهاي آموزشي، گروههايي كه در زمينه هاي مختلف كمك هاي انساني انجام مي دهند"، "سازمان هاي غيردولتي" و " افراد مستقل درون ايران" دعوت كرده است تا پيشنهادهايشان را براي " پيشبرد دموكراسي" و حقوق بشر ارسال كنند.

بنا بر اين گزارش، كنگره آمريكا به اين منظور، سه ميليون دلار را تدارك ديده است ، اگرچه اين مقدار بودجه به نظر كوچك و ناچيز است و ممكن است دولت ايران سعي كند جلوي دريافت اين بودجه‌ها را بگيرد.
«يو.اس.اي.تودي» با اعلام اين خبر در پايان گزارش خود به بيانيه درخواست رفراندوم در ايران با 500 امضا اشاره كرد و تلويحا تأييد نمود كه مبلغ سه ميليون دلار اهدايي آمريكا به طراحان رفراندوم پرداخت مي‌شود.

روزنامه مذكور مي‌نويسد: اين حركت، روش جديد و قابل ملاحظه‌اي براي دولت ايالات متحده به شمار مي‌رود، چراكه به خاطر خط ‌مشي سياسي و معاهدات و قراردادها، علنا كمك‌هاي پولي خود را تاكنون نتوانسته است به منظور چنين اهدافي در طي 25 سال گذشته به سمت اين كشور سرازير كند.
«لس كمپبل» مسئول برنامه‌هاي خاورميانه در مؤسسه دمكرات كه حمايت‌هاي مالي و بودجه‌اي آمريكا را در راستاي تحقق برنامه دمكراسي و حمايت از حقوق بشر دريافت مي‌كند مي‌گويد: اين يك تغيير شرايط جدي در سياست است و ما بسيار علاقه‌مند به اين كار هستيم.
اين در حالي است كه  محمدجواد ظريف، نماينده ايران در سازمان ملل متحد، بلافاصله طرح آمريكا را نقض آشكار توافقات الجزيره خواند و خاطر نشان ساخت كه  ايران حق اختيار شكايت به دادگاه لاهه را دارد.

اين نخستين باري بود كه آمريكايي ها چنين "دعوت مستقيمي" از ايرانيان مخالف جمهوري اسلامي در داخل كشور، به عمل آوردند. تا پيش ازاين، ابزار و روش آمريكايي ها براي ايجاد تغييرات بنيادي در ايران، معطوف به روشهاي غيرمستقيم از قبيل راه اندازي راديو و تلويزيون و .. بود.

تجربه گروه سازگارا، نشان داد برخلاف تصور رايج، شعارهايي چون "حقوق بشر و دموكراسي" اصولا نمي تواند منشور اتحاد و همبستگي ايرانيان مخالف باشد. پيچيدگي هاي عرصه سياست و به خصوص تضادهاي غيرقابل سازش گروههاي سياسي ايران چنان است كه امكان به وجود آمدن تغييرات حول محور تعامل و توافق گروههاي سياسي، دست كم تا مدت هاي طولاني محال است.

سازگارا حساب زيادي روي حمايت جنبش دانشجويي و طيف هاي راديكال آن از جريان خود، كرده بود كه عملا اين اتفاق و آرزو نيز يا وجود شعارهاي احساسي و پرهيجان و راديكال گروه سازگارا روي نداد و آزاد انديشي اكثر فعالان دانشجويي طيف هاي مختلف سياسي كشور بر آن خط بطلان كشيد.

هر كجا باشم نفر اول خواهم بود

گزارش مهر اينگونه پايان مي رسد: سازگارا به گفته خود هر كجا كه باشد مي خواهد نفر اول باشد. او كه در سخنراني جنجالي اش در سال گذشته ( در انجمن اسلامي دانشگاه اميركبير كه كانديداتوري خود را براي انتخابات رياست جمهوري هم اعلام كرده بود) به صراحت گفت كه "من بر شانه هاي دكتر سروش سوار هستم " اينك در پايان راه با ياس و نااميدي تمام اينگونه زمزمه مي كند:" اين حاصل تجربيات ساليان اخير من است دمكراسي نمي تواند منشور اتحاد گروههاي سياسي در ايران باشد."

تاريخ نشان مي دهد كه آيا به بن بست رسيدن امثال سازگارا ، سرنوشت محتوم تمامي كساني است كه دل در گروي بيگانگان نهاده اند و با دوري از ملت تمناي خود را از آن سوي آبها جستجو مي نمايند.

کد خبر 172367

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha