خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: حسین پاینده، نویسنده، مترجم و منتقد ادبی در یادداشتی با عنوان «نیازهای نقد ادبی امروز» که آن را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است، ضمن بیان تعریف نقد ادبی به بیان تعریف منتقد ادبی پرداخته و شکلگیری جلسات و حلقههای نقد در دانشگاهها و محافل علاقهمندان در کشور را امری فرخنده توصیف میکند اما معتقد است بیان نظرات شخصی سخنران یا فردی که به عنوان منتقد در این جلسات سخنرانی میکند، نمیتواند کاری را از پیش ببرد. او پرسش خود را در این باره، چنین مطرح میکند: بر خواندن مقالهای که نویسنده آن حکم کرده چه داستانی «عالی» یا چه شعری «ضعیف» است، چه فایدهای میتواند مترتب باشد؟
پاینده معتقد است منتقد ادبی واقعی کسی است که هم بر نظریه تسلط دارد و هم راه و روش کاربرد نظریه برای قرائت نقادانه متون ادبی را میداند. اما او با این تعریف یادداشت خود را به پایان نمیبرد، بلکه این مهم را هم به نوشته خود اضافه میکند که صرف دانستن و از بر بودن همه مباحث نقد ادبی هم نمیتواند راهگشا باشد و «استادی» که فقط نظریه بداند اما از نقد عملی متون ادبی عاجز باشد، به آشپزی شبیه است که دستورالعمل پخت خوشمزهترین غذاها را خوب میداند، اما از طبخ غذا ناتوان است.
متن کامل این یادداشت در ادامه میآید:
یکی از بزرگترین موانع شکلگیری جریان هویتمند نقد ادبی در کشور ما، کمبود منابع علمی درباره نظریههای ادبی و رویکردهای نقادانه است. گرایش به بررسی نقادانه آثار ادبی (خواه آثار کهن و خواه آثار امروزین)، در دهه 1380، هم در میان پژوهشگران دانشگاهی ما بیشتر شد و هم در میان علاقهمندان و خوانندگان جدی ادبیات در خارج از دانشگاه. گواه این مدعا، انبوه جلساتی است که هر هفته در خصوص کتابهای تازهانتشاریافته در حوزه ادبیات توسط انجمنها و محافل و نهادهای ادبی برگزار میشوند.
اکنون چند سال است که دانشجویان بسیاری از دانشگاهها (حتی در رشتههای غیر علوم انسانی) اقدام به تشکیل انجمنهایی کردهاند که در جلساتشان اساساً به همین موضوع (نقد آثار ادبی) پرداخته میشود. این تحولی درخور اعتناست، زیرا در گذشته دانشگاه از رویدادها و تحولات ادبی به دور بود و اینطور به نظر میرسید که کار دانشگاهیان منحصر به این است که در مدح فلان شاعر کلاسیک و بینظیر بودن فلان اثر ادبی متعلق به چندین قرن پیش سخن بگویند و از پژوهش در خصوص درونمایهها و ویژگیهای آن آثار غفلت بورزند. تشکیل جلسات این انجمنها، برای دانشجویان جدی، به انگیزهای برای فراگیری شیوهها و رهیافتهای نقد ادبی تبدیل شده است. پرسشی که این دانشجویان نوعاً میکوشند پاسخی برایش بیابند این است: مطالعه نظاممند ادبیات، مطالعهای که با کاوش درباره چندوچون معناسازی در متون ادبی سروکار دارد، به چه صورت انجام میشود؟ طرح این پرسش خودبهخود سویهای جستجوگر و انتقادی به ذهنیت این دانشجویان داده است و لذا باید تشکیل این انجمنهای دانشجویی را رویدادی فرخنده محسوب کرد.
از سوی دیگر، محافل و کانونهای ادبی در خارج از دانشگاه بخش مهمی از فعالیتهای خود را به نقد معطوف کردهاند. برخی از این محافل و کانونها وابسته به ناشرانی هستند که به سبب گستردگی دامنه کارشان، از این امکان برخوردارند که در جنب انتشار کتاب، نقد و بررسی کتاب را هم به عنوان مشوّقی برای خرید هرچه بیشتر کتاب در دستور فعالیتهایشان قرار دهند. برخی دیگر از این محافل در حاشیه جوایز ادبی بخش خصوصی شکل گرفتهاند و به دلیل اقبال علاقهمندان به آثار ادبی، جلساتی در نقد آثار جدید و یا کارگاهها و دورههای آموزشیِ کوتاهمدتی برگزار میکنند که باز نقد ادبی در کانون این فعالیتها قرار دارد. به این ترتیب، نقد نه فقط در دانشگاه، بلکه همچنین در خارج از دانشگاه به موضوعی علاقهانگیز تبدیل شده است.
این تحولات خجسته فقط زمانی میتوانند سمتوسویی واقعاً سودمند و اثرگذار داشته باشند که محتوای بحثهایی که در جلسات این انجمنهای دانشگاهی و محافل غیردانشگاهی ارائه میشود، بر پایهای نظری استوار باشد. از جمله بزرگترین نقصانهای این جلسات، دلبخواهانه بودن روشهای بررسی متون ادبی است. منتقد ادبی کسی نیست که در جلسهای عمومی (یا در مقالهای در یک نشریه ادبی) عقاید شخصی خود را درباره فلان اثر ادبی یا بهمان نویسنده و شاعر به مخاطبانش «ابلاغ» میکند. اساساً نقد معطوف به بیان عقیده شخصی درباره محاسن یا ضعفهای هیچ اثر ادبیای نیست. نقد ادبی تفحّصی است درباره اینکه چه معناهای تلویحیای در متن شکل گرفتهاند و نیز شکلگیری این معناهای متکثر از راه بهکارگیری کدام راهبردهای معناسازانه میسر شده است. این تفحّص ایجاب میکند که منتقد هرگونه گزاره درباره متن را بر پایه نظریهای معیّن و با ارائه استدلال و با استناد به شواهدی از متن، به طرزی مقنع با خواننده یا مخاطب خود در میان بگذارد.
در گذشته اکثر جلسات موسوم به «نقد کتاب»، بیش از آنکه بر پایه نظریههای ادبی استوار باشد، بر اساس سلیقههای شخصی این یا آن «صاحبنظر سرشناس» برگزار میشدند. به راستی فایده شرکت در جلسهای که در آن، کسی از خوش آمدن یا بد آمدنش از رمانی جدید یا مجموعه تازهانتشاریافتهای از شعر سخن میگوید، چیست؟ همین پرسش را میتوان اینگونه مطرح کرد که: بر خواندن مقالهای که نویسنده آن حکم کرده چه داستانی «عالی» یا چه شعری «ضعیف» است، چه فایدهای میتواند مترتب باشد؟ شاید به همین سبب برخی از نویسندگان و شاعران اساساً تمایلی به «نقد شدن» آثارشان در این قبیل جلسات یا نشریات ندارند. دلبخواهانه بودن احکام غیرتحلیلی این سخنرانان و مقالهنویسان نه فقط باعث رنجش پدیدآورندگان آثار ادبی میشود، بلکه همچنین ذوق و اشتیاق جستجوگرانه و ذهن نظامطلب پژوهشگران جوان و علاقهمندان به نقد ادبی را ارضا نمیکند.
راه برونرفت از وضعیتی که نقد ادبی در ایران به آن دچار شده، اتکا به نظریه در کنش نقادانه است. این امر صرفاً زمانی میسر میشود که منابع علمی درباره رهیافتهای نقادانه به زبان فارسی ترجمه شوند و در اختیار پژوهشگران ادبی و دستاندرکاران فعالیتهای نقادانه قرار گیرند. انتشار کتابها و مقالاتی که نظریههایی مانند تاریخگرایی نوین، روانکاوی، ساختارگرایی، نظریه پسااستعماری و غیره را به خواننده فارسیزبان معرفی کنند، در زمره مبرمترین نیازهای امروز مطالعات ادبی در کشور ما است. اما در این کار، خطری بالقوه نیز هست که باید از آن آگاه و برحذر بود. مستغرق شدن در نظریه و برخوردار نبودن از توانایی کاربرد نظریههای ادبی برای نقد متن، میتواند موجب ابتر شدن فعالیتهای معطوف به نقد باشد.
منتقد ادبی واقعی کسی است که هم بر نظریه تسلط دارد و هم راه و روش کاربرد نظریه برای قرائت نقادانه متون ادبی را میداند. «استادی» که فقط نظریه بداند اما از نقد عملی متون ادبی عاجز باشد، به آشپزی شباهت دارد که دستورالعمل پخت خوشمزهترین غذاها را خوب میداند، لیکن از طبخ غذا ناتوان است. چنین «آشپزی» به کار عملی آشپزی نمیآید و نمیتواند نیاز کسانی را که مایل به تناول غذا هستند رفع کند.
از این حیث، لازم است که در انتخاب منابع اصلی نقد ادبی برای ترجمه به زبان فارسی، به آن کتابهایی اولویت داده شود که علاوه بر معرفی نظریههای متنوع ادبی، الگوهایی از نقد عملی هم به دست میدهند و خواننده میتواند با خواندن نمونههایی از نقد، عملاً با شیوههای نقد ادبی آشنا شود. چنین کتابهایی هستند که میتوانند نیازهای امروز ما در زمینه نظریه و نقد ادبی را اجابت کنند.
نظر شما