دکترعلی محمد ساجدی در مورد نیاز انسان به فلسفه و اقبال عمومی به آن به خبرنگار مهر گفت: فلسفه اگر خوب شناسانده شود از سوی عده بیشتری از فرهیختگان و حقیقت جویان استقبال میشود. مهم این است که اقشار تحصیلکرده و کسانی که دنبال علم و دانش هستند با روح فلسفه آشنا بشوند و ماهیت دانشهای عقلی که در رأس آن فلسفه است به آنها معرفی شود.

یک استاد فلسفه دانشگاه شیراز با اشاره به اینکه عرفان حد نهایت فلسفه ملاصدراست، گفت: عرفان اصیل و نه کاذب، انسان را به معرفت الله میرساند و قلب و دل و روح آدمی را تسکین و آرامش میدهد.
وی افزود: فلسفه ام العلوم است و آنچه که باعث گریز از آن میشود عدم شناخت است. اغلب نسلهای جدید نمیدانند که فلسفه چیست و پیش داوری و قضاوت درستی از آن ندارند بنابراین آن را بیهوده و بی فایده تلقی میکنند. اگر میدانستند فلسفه به چه درد میخورد قطعا آن را بی فایده نمیشمردند.
استاد گروه فلسفه دانشگاه شیراز ادامه داد: شاید تعریف کوتاهی از فلسفه آن آگاهی را در علاقمندان به وجود آورد که به سراغ فلسفه بروند و آن را مطالعه کنند. فلسفه را در کنار علم باید مقایسه کرد، علم به پدیدههای طبیعت و روابط حاکم بر آنها میپردازد و فایدهاش هم در بهبود رفاه زندگی است. آن روحیه حقیقت جویی انسان کاوشگر را ارضا و اشباع میکند. میخواهد بفهمد در عالم طبیعت چه میگذرد و به جزییات آثار و خواص پدیدهها و روابط بین آنها میپردازد.
ساجدی تصریح کرد: فلسفه هم یکجور کشف حقیقت و ارضای کنجکاوی است. منتها حقیقتی که فراتر از حقایق عالم طبیعت و جهان مادی است. فلسفه به یکسری سؤالات بنیادین از قبیل اینکه حقیقت زمان، مکان، حرکت و ... و در رأس همه آنها حقیقت باریتعالی چیست می خواهد پاسخ دهد. لذا دانش مابعدالطبیعه یا متافیزیک، و نه عالم مابعدالطبیعه داریم که مسائلش فراتر از ماده است کل عالم را دربر میگیرد. میخواهد بفهمد هستی چیست؟ آنوقت یکسری قوانین کلی و عام در هستی است که آنها را بررسی میکند.
وی افزود: مانند اصل علیت که در علم تجربی هم کاربرد دارد. فلسفه مبانی علوم است. روش اثبات علیت نه تجربی و آزمایشگاهی بلکه عقلانی است؛ حقیقت زمان و مکان و حرکت هم همینطور. فلسفه علم وجود و موجود بما هو موجود است و موضوع آن مطلق است. اگر فلسفه نبود دانشهای دیگر بشری و علوم تجربی بی مبنا میشد.
استاد گروه فلسفه دانشگاه شیراز ادامه داد: با کسی که به خدا ایمان ندارد نمیشود گفت خدا و معاد و توحید و ... وجود دارد زیرا قرآن و پیامبر و ائمه گفتهاند؛ راهی جز اثبات خدا به روش عقلی برای آنها نداریم. غرب هم با فلسفه دکارت و کانت(البته به نحو اخلاقی نه متافیزیکی) و فلسفه هگل و دیگر فلسفههای الهی این راه را پیمودند .اگر فلسفه را از دانشهای بشری حذف کنیم علوم و دانشها همه بی بنیان میشوند. فلسفه شالوده علوم است.
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه در مورد اینکه چگونه میشود فلسفه را برای نسلهای آینده جذابتر کرد و فیلسوفان برای نهادینه کردن بیشتر تفکر فلسفی در مردم چه بکنند هم اظهارداشت: فیلسوفان از طریق مناظره و گفتگو و با استفاده از رسانههای گروهی اعم از کتاب و رادیو و تلویزیون و مطبوعات و فضای مجازی میتوانند حقیقت فلسفه را برای اقشار آکادمیک و دانشگاهی تبیین کنند. در اینصورت تشنگی و احساس نیاز بیشتری به فلسفه میشود. وقتی در یخچال بسته است هوس خوردن پیدا نمیکنیم اما با دیدن میوههای تازه و رنگارنگ در یخچال هوس خوردن میکنیم .عرفان هم میوه بسیار خوب برای تغذیه روح است. عرفان حد نهایت فلسفه ملاصدراست و فلسفه ابن سینا هم عرفان داشت. عرفان اصیل نه کاذب، انسان را به معرفت الله میرساند و قلب و دل و روح آدمی را تسکین و آرامش میدهد.
کد خبر 1740557
نظر شما