خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: شصت و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت امسال از 10 تا 14 اکتبر (19 تا 23 مهر) در حالی برگزار شد که ایران برخلاف دوره قبل مصمم به حضور در این رویداد بینالمللی حوزه کتاب بود و این حضور دست کم از نظر تعداد مسئولان دولتیِ زیرمجموعه وزارت ارشاد پررنگ بود. نشست آسیبشناسی حضور ایران در نمایشگاه امسال کتاب فرانکفورت با حضور علیاکبر اشعری مدیر پروژه باغ کتاب و احد رضایی رئیس هیئت مدیره انجمن فرهنگی ناشران بینالملل و مدیر ویژه نشر، در خبرگزاری مهر برگزار شد که بخش پایانی آن در زیر از نظر میگذرد.
اشعری: گویا آقای اسماعیلی (سرپرست معاونت فرهنگی وزارت ارشاد) گفتهاند که قصد دارند دبیرخانه دائمی برای حضور در نمایشگاههای خارجی راه بیندازند که البته من نمیدانم با وجود موسسه نمایشگاههای فرهنگی، این دبیرخانه چه شانی خواهد داشت...
رضایی: مگر دبیرخانه دائمی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که 6 ماه پیش آقای دری دستور راهاندازی آن را دادند، در همین 6 ماه چه کاری برای نمایشگاه بعدی کتاب تهران انجام داده که دبیرخانه دائمی نمایشگاههای خارجی ما بخواهد برای دوره بعد کاری بکند. دبیرخانه باشد یا نباشد مهم نیست، مهم این است که دفتری باشد که شما پیشنهادها و نظرهای خودتان را آنجا اعلام کنید و آخرش هم فایدهای برای نشر ایران داشته باشد. یکی از وظایف موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران، تدارک برای حضور در نمایشگاههای خارجی است کما اینکه تا الان به نیابت از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، این موسسه در اکثریت نمایشگاههای دنیا حضور داشته است. در قالب شرح وظایف این موسسه میتوان از مدیرعامل آن خواست که دفتری را ایجاد کنند برای این کار اما باید این مسئله پیگیری شود.
* بیش از 3000 نشست تخصصی با موضوعات مختلف از تجارت نشر الکترونیک گرفته تا آینده صنعت چاپ و نشر در نمایشگاه امسال کتاب فرانکفورت برگزار شده است. ما چه سهمی از این نشستها داشتهایم و چرا در هیچ یک از آنها حضور جدی نداشتهایم؟
اشعری: من درخواستم از شما این است که منفی صحبت نکنیم چون واقعاً ما از ریزِ فعالیت شرکت کنندگان ایرانی نمایشگاه فرانکفورت مطلع نیستیم. ما دو جور میتوانیم از این نشستها استفاده کنیم. من در این مورد یک مثال میزنم؛ یکی از روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب فرانکفورت روز بزرگداشت حافظ است (20 مهر). ما خیلی راحت میتوانستیم بحث حافظ و گوته را آنجا مطرح کنیم و کلی هم طرفدار داشت. نوع دوم استفاده از نشستهایی است که دیگران برگزار میکنند. تا جایی که من اطلاع داشتم ما امسال نشستی نداشتیم. ما اگر نقدی هم میکنیم باید به قول معروف این نقد چراغ راه آینده باشد؛ همانطور که آقای رضایی گفتند از همین الان سیل ایمیلهایی که حاوی اطلاعات نمایشگاه سال آینده است، به سوی شرکت کنندگان در نمایشگاه امسال سرازیر میشود. ما به راحتی میتوانیم نشستهایی را که مورد استفاده خودمان است و به دردِ نشر ما میخورد، شناسایی و انتخاب کنیم و روی آنها مانوور بدهیم و آدمهای مناسب و متناسب با موضوع این نشستها هم در آنها شرکت کنند. نکته دیگر اینکه صنعت نشر در کشور ما صنعت گردن کلفتی نیست و همین سفر فرانکفورت را هم بسیاری با ترس و لرز و با قرض و قوله میروند و برمیگردند. یک وضعیت اینچنینی در کار نشر با کشوری که ترنوور نشر آن میلیارد دلاری است، قابل مقایسه نیست. لذا به نظرم ما تا برسیم به آن وضعیت مطلوب، باید دولت کمک کند، حمایت کند، تشویق کند، بستر فراهم کند و قس علی هذا. مگر نه اینکه نشر زمانی ارتقا پیدا میکند که دیگر بخشها هم ارتقا پیدا کند؛ شما اگر صحاف خوب داشته باشید، کار خوب صحافی میکند، اگر چاپچی خوب داشته باشید، کار را از زیر چاپ خوب درمیآورد، اگر یک ناظر چاپ خوب داشته باشید، همینطور و ...
* البته شرایط برای این کار خوب هم باید فراهم باشد...
اشعری: خیلی از این شرایط به نیروی انسانی بستگی دارد. ببینید ما در کشورمان مدرنترین دستگاههای چاپ را در اختیار داریم ولی وقتی میخواهند یک اثر نفیس چاپ کنند، میروند خارج این کار را میکنند. چرا؟ چون آن مجموعهای که باید برای این کار وجود داشته باشد و دست به دست هم آن را تحویل دهد، همه در یک جا و در داخل کشور جمع نیست. در حالی که آنگونه که من شنیدهام برخی دستگاههای دولتی آنقدر دستگاه چاپ خریدهاند که در حال حاضر عملاً بدون استفاده ماندهاند و در انبارهایشان دارد خاک میخورد چون ما اساساً به این اندازه ظرفیت کار چاپی نداریم. پس این مسئله عمدتاً به ارتقای نیروی انسانی ربط دارد و یکی از راههای این کار، حضور آدمهای این عرصه در نمایشگاههای خارجی و مجامع بینالمللی است. گاهی افق دید شما فقط معطوف به داخل کشور است ولی اگر افق وسیعتری به رویتان باز شود، طبیعتاً انتظاراتتان هم بالا میرود. البته در این نوع حضور هم نباید شبیه گردشگرها رفتار کنیم و باید با هدف استفاده علمی در اینگونه مجامع بینالمللی شرکت کنیم. مسلماً اعزام این نیروها به اینگونه مجاع به ارتقای صنعت نشر ما میانجامد.
رضایی: در این حوزه دو بحث مطرح است؛ اینکه آیا ما ظرفیت داریم یا نداریم و اگر داریم چگونه میتوانیم از آن استفاده کنیم؛ به نظر من ما ظرفیت ما خیلی زیاد است و خیلی هم فعالانه میتوانیم در این سمینارها شرکت کنیم. ما میتوانیم در همان غرفه ایران برنامهای برای درخور و با حضور شخصیتهای بینالمللی از جمله حافظ شناسان آلمانی برای بزرگداشت حافظ برگزار کنیم ولی مسئله این است که از این ظرفیتها استفاده کنیم. من یک نکته بگویم؛ برخی از ظرفیتهای نمایشگاه کتاب فرانکفورت علیرغم اسم بزرگی که دارد، واقعاً محدود است. ما نمیتوانیم یک ماه قبل از نمایشگاه کتاب فرانکفورت سالنی بگیریم تا برنامهای در آن برگزاتر کنیم. اصلاً شما نمیتوانید یک ماه قبل از نمایشگاه کتاب فرانکفورت حتی از مدیران آن وقت بگیرید چه برسد به رزرو یک سالن. یک مثال بزنم؛ دو سال پیش اتحادیه ناشران ایران با حدود 6 ماه قبل از شروع نمایشگاه کتاب فرانکفورت با خانم اورسلا هولپ که مدیر بخش ایران و خاورمیانه این نمایشگاه است، وارد مذاکره شد و توانستیم سمیناری بگذاریم در معرفی نشر ایران و در سالن 4 که یکی از بهترین سالنهای آن است که با استقبال بسیار خوبی هم برگزار شد. همه هزینه این نشست را هم خود نمایشگاه کتاب فرانکفورت داد و ما یک مارک هم برای این نشست خرج نکردیم. اگر از الان به دنبال این کار باشیم که ببینیم همزمان با نمایشگاه کتاب فرانکفورت چه ظرفیتهایی از نشر کشورمان را میتوانیم در این رویداد بینالمللی معرفی کنیم، بهره خود را بردهایم. اگر در سال آینده هیچ کاری در نمایشگاه کتاب فرانکفورت انجام ندهیم و فقط یک برنامه در مورد حافظ در این نمایشگاه برگزار کنیم، ارزش حضور در همه دورههای قبلی را که تجربهاش را دیدهایم، خواهد داشت.
* نمایشگاه کتاب فرانکفورت حدود 200 تا 300 هزار نفر بازدیدکننده عمومی دارد و نمایشگاه کتاب تهران آنطور که اعلام میشود، حدود 5 میلیون نفر و بلکه بیشتر. اساساً منشا این تفاوت زیاد در بازدیدکنندگان این دو نمایشگاه چیست و آیا جمعیت زیادی که از نمایشگاه کتاب تهران دیدن میکنند، یک نقطه قوت برای آن محسوب میشود؟
رضایی: اگر آنها اعلام میکنند که مثلاً 360 هزار نفر در نمایشگاه کتاب فرانکفورت شرکت کردهاند، واقعاً به این معنی است که دقیقاً این تعداد از آن بازدید کردهاند چون هر کسی که صبح به صبح به این نمایشگاه میآید چه به عنوان بازیدکننده چه به عنوان غرفهدار و چه سایر موارد، کارتش در دستگاهی که بارکد را میخواند، ثبت میشود و حتی اگر هم خارج شود، خروجش ثبت میشود. ولی در مورد نمایشگاه کتاب تهران واقعیتش این است که ما به عنوان کسی که بیش از 20 سال است دستاندرکار آن هستیم، نمیدانیم آمار را بر چه اساسی به دست میآورند. نکته دوم به بحث اول برمیگردد. نمایشگاه کتاب فرانکفورت به معنی واقعی کلمه یک نمایشگاه صد در صد اقتصادی است و اگر کسی یک بار بیاید و هزینه کند و متوجه شود نفعی عایدش نشده است، سال بعد شرکت نمیکند. خیلی از ناشران بزرگ هستید که در نمایشگاه کتاب فرانکفورت شرکت نمیکنند. در همین مجموعهای که ما داریم (انجمن فرهنگی ناشران بینالملل) 4 یا 5 ناشر رده اول جهان هستند که در نمایشگاه فرانکفورت شرکت نمیکنند چون هزینههای آن برایشان زیاد است و صرف نمیکند. کسانی که در 3 روز اول در این نمایشگاه شرکت میکنند، جنبههای اقتصادی کار برایشان مهم است؛ یعنی یا ناشر هستند که میآیند سفارش کار بگیرند، یا نویسندهاند که میآیند رایت کتابشان را بفروشند. یعنی این 3 روز اول واقعاً تخصصی است و شما کمتر کسی را میبینید که بیهدف در راهروهای نمایشگاه پرسه بزند. ولی نمایشگاه کتاب تهران بیشتر جنبه فروشگاهی دارد و مردم آنجا را بهترین محل برای خرید کتاب تصور میکنند. چرا؟ چون شبکه توزیع کتاب ما دچار مشکلاتی است.
اشعری: در مورد فرانکفورت همانطور که گفته شد 3 روز اول کاملاً اقتصادی و حرفهای است اما نمایشگاه کتاب تهران را مردم به دلایل مختلف میآیند و از آن دیدن می کنند. اولاً که به هر حال یک امکانی است برای گشت و گذار و قدم زدن به خصوص با کارهای جنبی که آنجا صورت میگیرد، مثل عرضه تنقلات و اغذیه و قس علی هذا. از سوی دیگر در آن ایام وزارت ارشاد حجم زیادی بن بین دانشجویان و طلاب و دیگر اقشار توزیع میکند. تخفیفهایی که قائل میشوند نیز خودش عاملی است برای استقبال مردم از نمایشگاه. معمولاً نهادهای دولتی و نیز کتابخانهها خریدهای خودشان را در نمایشگاه انجام میدهند و دانشگاهها هم کتابهای خارجی مورد نیازشان را با ارز پائینتری نسبت به بازار میتوانند تهیه کنند. البته من هم مثل آقای رضایی در مورد این آمار (بازدید حدود 5 میلیون نفر از نمایشگاه کتاب تهران) تردید دارم چون اساساً مکانیسمی برای شمارش این افراد نداریم. متاسفانه ما عادت داریم که آمارهای بزرگ ارائه کنیم. خوب است وزارت ارشاد سنجشهای دقیقتری در این خصوص داشته باشد و اساساً داشتن آمار دقیق به برنامهریزیهای بعدی بسیار کمک میکند. فرمولهایی در این باره وجود دارد که میشود استفاده کرد؛ مثلاً در راهپیماییها، مساحت مسیرها را با متوسط حضور مردم در هر مترمربع محاسبه و آمار نهایی را اعلام میکنند. واقعاً 5 میلیون و 6 میلیون خیلی جمعیت زیادی است؛ اصلاً ما بعد از انقلاب دو، سه بار شاهد این جمعیتها بودهایم؛ یکی ورود امام (ره) به میهن، یکی فوت آیتالله طالقانی و یکی فوت حضرت امام (ره).
* مایلم پیشنهادهای شما را هم که در چند دوره از نمایشگاه کتاب فرانکفورت حضور داشتهاید، برای حضور بهتر نشر ایران در دورههای آتی این نمایشگاه بشنوم.
رضایی: خلاصه پیشنهاد من این است که جلساتی با حضور نمایندگان تشکلهای نشر برگزار شودع دوستان نظراتشان را بگویند و خط کاری حضور در نمایشگاه 65 کتاب فرانکفورت مشخص شود. بعد بر این اساس غرفههایمان را بگیریم و آن را به هر نهادی که برنامه بهتری برای حضور دارد، بدهیم و بعد از مدت زمان مشخصی، برنامه او را هم بگیریم و بعداً هم از او پاسخ بخواهیم. زمان به سرعت میگذرد و من احساس میکنم برای کسانی که برای نمایشگاه بعدی کتاب فرانکفورت قرار است تصمیمگیری کنند، زمان زیادی نیست.
اشعری: ما در این مورد نیاز به یک نهاد پیوسته داریم که کار تخصصیاش فقط همین باشد که زمینه حضور موثر صنعت نشر کشورمان را در این قبیل رویدادها فراهم کند و اگر مثلاً بر اثر مسائل سیاسی هم همه مدیریتها تغییر کرد، مدیریت آن نهاد تغییر نکند. برنامهریزی دقیقی با کمک متخصصین تدوین شود و بر اساس آن پیش برویم.
------------------------------
گفتگو و تنظیم: کمال صادقی
نظر شما