در نیمه اول قرن اول هجری قرائت قرآن تنها به صورت سماعی بود و قاریان و حافظان بسیاری با قرائت قرآن آن را از قاریان پیش از خود می آموختند و به نسلهای بعدی منتقل می کردند، اما در نیمه دوم همین قرن که بیگانگان نا آشنا به زبان عربی خواستار فراگیری قرآن شدند، ضرورت وضع علائم و نشانه های قرآنی برای آنها ضروری شد.
این علما به آموزش شاگردانی پرداختند تا با برگزاری مجالس قرائت قرآن زمینه های قرائت قرآن و انتقال سینه به سینه آن را فراهم کنند حتی در این زمینه کتابهایی نیز نوشتند. عبدالله بن عامر دو کتاب " اختلاف قرائت قرآن در حجاز، شام و عراق" و کتاب " منقطع و متصل" و کتاب " وقف و ابتدا" تألیف عمروبن علا را نوشتند.
در همین عصر بود که نیاز به مکتوب کردن قواعد زبان عربی به منظور فهم و آشنایی با قرآن احساس شد و ابن زیاد علم نحو را پایه گذاری کرد و قواعد زبان عربی را بنا نهاد و حتی خود ابوالاسود دوئلی ( اولین کسی که قرآن را نقطه گذاری و اعراب گذاری کرد) می گوید که نقطه گذاری و شکل گذاری قرآن نیز به این دوران باز می گردد که علامتهای قرآن را نیز در این زمان مشخص و قرآن به بخشهای مختلف تقسیم بندی شد.
از برجسته ترین فقهای این دوران می توان به شریح بن حارث کندی، ابراهیم نخعی، مکحول بن ابی مسلم دمشقی، حماد بن ابی زناد، ربیعة بن ابو عبدالرحمن تیمی و علمای علم کلام و جدل حسن بصری، محمد بن حنیفه، غیلان دمشقی، واصل بن عطاء معتزله، رأس الجهیمه که در زمینه عقاید مسلمانان تلاش بسیاری کردند و کتابهای فراوانی تألیف کردند، اشاره کرد.
تدوین علوم اسلامی به ویژه حدیث نبوی در این دوران آغاز شد که با وجود سختیهای بسیار مسلمانان به این امر اهتمام ورزیدند تا احتمال تحریف و خطا را کاهش دهند. این در حالی است که با برگزاری کلاسهای مختلف دینی و علمی و تدوین علوم اسلامی بستری فراهم شد تا اصول و علوم اسلامی توسعه و پیشرفت کند.
نظر شما