پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۷ اردیبهشت ۱۳۸۴، ۱۹:۳۹

معاون سابق سازمان تربيت بدني درگفتگوي اختصاصي با "مهر" :

مديريت حاكم بر ورزش به دوره ارباب رعيتي بازگشته است // حضور مديران سياسي به ورزش لطمه زد // تفكر ارباب رعيتي در ورزش محكوم به شكست است // جامعه ورزش بعنوان يك الگوي بي نظير درمشاركت عمومي بايد حضوري موثر در انتخابات رياست جمهوري داشته باشد

گروه ورزشي خبرگزاري"مهر": هرچند از مديران صنعتي است، اما پس از حضورش در ورزش آنقدر مفيد و موثركاركرد كه هم اكنون نيز كه بعنوان مدير عامل پست فعاليت مي كند همه او را بعنوان يك مدير ورزشي مي شناسند.

10سال حضورمستمر و فعال بعنوان نفر دوم درسازمان تربيت بدني از اوفردي آگاه و آشنا به مسائل ومشكلات ورزش و مديري با تجربه وصاحب ديدگاه ساخته است كه نظراتش همواره مي تواند راهگشاي ورزش كشورباشد. درواقع اوبه مثابه جعبه سياه ورزش كشور داراي اطلاعات واسرار بسياري ازورزش ماست كه شايد اگر آنها را براي علاقمندان به ورزش بازگوكند، شرايط براي خيلي ها تغييركند.
صحبت ازمهندس سعيد فائقي است. كسي كه دردهه سازندگي كشور بعنوان يكي ازمديران صنعتي وارد عرصه ورزش كشورشد وحضورش بركات و ثمرات بسياري را براي ورزش به همراه داشت. بطوري كه اهالي ورزش هنوزهم ازاو بعنوان يكي از مديران تاثير گذار ورزش كشور ياد مي كنند. صراحت دربيان، واقع نگري، بي تكلف بودن، سختكوشي، جسارت وبيان دلنشين ويژگي هايي است كه اورا در جامعه ورزش ماندگار كرده است. با اين گفته كه او بيش از ذوالفقارنسب، ويه راي برزيلي و كماسي در صعود تيم ملي به جام جهاني نقش داشت وشايد كمتر كسي چنين ادعايي را باوركند. گفتگوي تفصيلي گروه ورزشي خبرگزاري" مهر" با يكي ازجعبه سياه هاي ورزش كشوررا بخوانيد: 

* بعنوان اولين سئوال از سيستم حاكم بر انتخابات روساي فدراسيونها شروع كنيم. قانون انتخابات روساي فدراسيونها با اين هدف كه ورزش كشور به سمت شايسته سالاري حركت كند تدوين شد. اين قانون زير بنايي شد تا ورزش ما ازسياست آزمون و خطا اجتناب كند ودرمسير كارايي و شايستگي و برنامه محوري مديران خود گام بردارد. اما دردوره مديريت جديد شاهد تغييراتي در اين قانون هستيم كه به رئيس سازمان تربيت بدني اين امكان را مي دهد جداي ازراي مجمع بطورمستقل نيز بتواند دربركناري روساي فدراسيونها اقدام كند. اين تغيير رويه بطوركلي با روح دموكراسي درتضاد است. جنابعالي بعنوان مديري كه سالها در عرصه ورزش كشور حضور داشتيد، ريشه اين تفكر و نگاه آمرانه را ناشي ازچه عواملي مي دانيد؟
ورزش ايران ريشه در دونوع تفكر مديريتي دارد كه هردودركنار يكديگر رشد كرده اند وشكل گرفته اند: يكي تفكر برگرفته از " فرهنگ  ورزش " كه خرد جمعي بر آن حاكم است وقائل به تفكرگروهي است و دوم فرهنگ ارباب رعيتي كه ريشه درگذشته استبدادي كشور داشته است و مشخصه آن حضور مديران نظامي در عرصه ورزش است. البته ورزش، تفكر ارباب رعيتي را برنمي تابد و معمولا مقابل آن مقاومت نشان مي دهد، چرا كه اساسا ورزش با احساس درآميخته است و يك رابطه عاطفي بين انسانهاست و با استبداد وخود رايي منافات دارد.

*هرچند شايد تفكرات گروه دوم مستبدانه و ديكتاتورگونه باشد، ولي بعضا همين تفكر هم دردوره هاي گذشته در ورزش كشور نتيجه بخش بوده است. كامبيز آتاباي رئيس اسبق دستگاه ورزش، تيمساربختيار دروزنه برداري، تيمسارخسرواني در فوتبال و... نمونه هايي ازهمين مديريت موفق پيش ازانقلاب بوده اند.
من هم با شما هم عقيده ام، ولي فراموش نكنيم كه اين افراد نماينده يك تفكرخاص هستند كه از حمايتهاي بي دريغ دستگاه حكومت آن زمان برخورداربوده اند. من مي پذيرم كه اين تفكربعضا در ورزش ما جواب داده است، ولي عموما تفكر ارباب رعيتي در ورزش محكوم به شكست است.

* وضعيت موجود را چطور تبيين مي كنيد ؟ ورزش ايران در حال حاضر به كدام تفكرنزديك تر است؟ 
بنظرمن با اين تغييرات و اختياراتي كه به رئيس سازمان داده شد، دوباره ورزش به مديريت ارباب رعيتي بازگشته كه اثرات آن را هم اين روزها شاهديم كه روساي فدراسيونها تحت فشار قرارمي گيرند كه نتيجه گرا باشند، درغير اينصورت جايگاه خود را ازدست خواهند داد.   

* بنظر شما آيا سازمان نبايد با هزينه هاي گزافي كه براي تدارك و آماده سازي تيمها و قهرمانان متحمل مي شود، اززير مجموعه هاي خودش انتظار كسب مدال و نتيجه را داشته باشد؟ 
البته، من منكر نتيجه گرا بودن فدراسيونها نيستم، ولي حرف من اين است كه نبايد فدراسيونها را دراين زمينه تحت فشار گذاشت. آنهايي كه چنين اعتقادي دارند تنها تاثير مديريت را مي بينند، درحاليكه درموفقيت يك ورزشكار اثرمديريتي تنها 25 درصد نقش دارد وعوامل مختلف ديگري دراين زمينه دخيل هستند كه يكي از آنها نحوه مديريت حاكم بر آن رشته است. يك ورزشكارزماني مي تواند دريك رشته موفق باشد كه تمامي عوامل موثردرجهت پيشرفت دست به دست يكديگربدهند. بطور مثال در شنا كه ركوردهاي ما فاصله معني دار وديرينه اي با آسيا دارد، اگرموفق نيستيم اين دليل عدم مديريت نيست، بلكه بايد در اين رشته برنامه ريزي و سرمايه گذاري مناسب داشته باشيم تا به مرورفاصله ايجاد شده با كشورهاي پيشرفته را پركنيم. همانطوركه در وزنه برداري مرادي و ايوانف زماني كه شروع بكاركردند، ما فاصله معني داري با آسيا داشتيم و جزو تيمهاي هشتم يا نهم آسيا بوديم، ولي با يك برنامه ريزي درست وسرمايه گذاري بلند مدت امروزبه جايي رسيديم كه وزنه برداري ايران دردنيا و المپيك مطرح است.  

* يعني مي خواهيد بگوييد اين نسخه در تمام رشته هاي ورزشي ما جواب مي دهد؟
قبول دارم كه اين نمي تواند يك نسخه كلي باشد. فاصله، سطح و قابليتهاي رشته هاي ورزشي ما با يكديگرمتفاوت است. ولي دررشته هايي كه صاحب استعداد وتوانمندي هستيم به اين ايده ايمان دارم. مثلا در وزنه برداري يا واليبال به لحاظ استعداد و امكانات شرايط مساعد بود و اين رشته ها خيلي  زود جواب دادند، ولي طبيعي است كه در دووميداني يا شنا بايد زمان بيشتري صرف كنيم.  

* برگرديم سرسئوال اول. تفكرارباب رعيتي كه معتقديد هنوزهم در ورزش ما وجود دارد، آيا مانعي برسرراه همين برنامه محوري كه مد نظر شماست نيست؟
بهرحال هنوزهم رسوبات افكار ارباب رعيتي در ذهن بعضي ازمديران ما وجود دارد. وقتي كه ازطرف سازمان گفته مي شود اين پول را مي دهم ودرمقابل فلان مقام را مي خواهم ودرغير اينصورت با شما برخورد مي شود، اينها ريشه درهمان تفكرات آمرانه و ازبالا به پايين دارد كه همانطور كه گفتم درورزش محلي ازاعراب ندارد.

* در مسير حركت به سوي دموكراسي آيا مي توان براي اين نوع تفكرحاكم بر ورزش كشورنقطه پاياني هم متصوربود؟
دركشورما بدليل سبقه تاريخي اين فرهنگ وجود دارد ووجود خواهد داشت، هرچند شايد درظاهرشكل اين نوع مديريت تفاوت كند، ولي تصور اينكه به كلي ازاين جريان فاصله بگيريم به اين زوديها امكان پذيرنيست.

* شما چه نوع مديريتي را در حوزه ورزش مناسب مي دانيد؟
حوزه ورزش، حوزه احساس است. شما درحوزه ورزش احساس توليد مي كنيد. اينكه كارشناسان اعتقاد دارند ورزش باعث نشاط و شادابي جامعه مي شود درست بدليل همين نوع كاركرد ورزش است. بنابراين از آنجا كه در اين حوزه ورزش با احساسات و عواطف سروكار دارد، بنابر اين بهترين نوع مديريت نوعي " كاريزما " است كه درواقع منجر به مقبوليت و رابطه صميمي وعاطفي مي شود.
*اين نوع مديريت شايد بين استاد و شاگرد نتيجه بخش باشد، ولي آيا درسطح مديريت هم چنين نگرشي پاسخگوست؟  
ببينيد ورزشكاران نخبه عموما از بهره هوشي بالاتري نسبت به طبقه متوسط جامعه برخوردارند وبه دليل همين برتري هوشي از ساير افراد جلوترند ونمي توان به آنها امر ونهي كرد و اصولا ديكتاتوري درمورد آنها جواب نمي دهد. " من مدير" براي اعمال مديريتم يا بايد به اندازه يك ورزشكار سطح اطلاعاتم را افزايش بدهم كه ازسوي ورزشكارصاحب مقبوليت شوم يا پيرو يك رابطه دوستانه وعاطفي با ورزشكارباشم كه به اعتقاد من اين نوع تفكربايد در ورزش ما نهادينه شود و ازهرگونه تفكر ارباب رعيتي بايد پرهيزكرد. 

* كمي به عقب برگرديم. پس ازاينكه مجلس اداره فدراسيونها را درقالب موسسات عمومي غيردولتي پذيرفت و آئين نامه انتخابات روساي فدراسيونها را تدوين كرد مقررشد روساي فدراسيونها ازطريق راي مجمع انتخاب شوند، ولي به نظر مي رسد تغيير اين اساسنامه از سوي دولت و پذيرفتن اختيارات رئيس سازمان در بركناري روساي فدراسيونها، نوعي عقب نشيني ازسوي دولت در مواضع اصولي گذشته اش باشد. شما اين تغيير موضوع را چطور ارزيابي مي كنيد؟ 
دولت آقاي خاتمي، نخستين دولتي بود كه شعارهاي مدني را مطرح كرد، در حالي كه خود دولت چنين ظرفيتهاي مدني را در خودش ايجاد نكرده بود. چنين عقب نشيني هايي در اين دوره را ما تنها درعرصه ورزش شاهد نبوديم. انحلال شوراي شهرتهران يا انحلال شوراي كشاورزي نمونه هايي ازهمين عدم ظرفيت در بدنه دولت بود كه تنها به اين دليل صورت گرفت كه " تحمل مدني " با " شعارمدني " كاملا متفاوت است. دولت ما تجربه مدني نداشت و تنها درحد شعارمدنيت را مطرح كرده بود. به همين خاطر بود كه در اين مقطع اقتدارگرايي نتيجه داد. بنظرمن براي حل اين مشكل به زمان نياز است وبايد دردرازمدت اين مسئله را حل كنيم.

* شما درهمان مقطعي كه مسئوليت معاونت سازمان تربيت بدني را بر عهده داشتيد، انتقادي نسبت به اداره ورزش كشور مطرح كرديد كه حتي بخاطر داريم كه رئيس جمهور در مقابل آن به شدت جبهه گيري كردند. شما عنوان كرديد كه" فوتبال فرا سازماني اداره مي شود. " اين نوع برخورد را ناشي ازهمين عدم تحمل مدنيت مي دانيد؟
دقيقا، بنده به تصور اينكه جامعه ظرفيت پذيرش گفتمانهاي مختلف را دارد، اين اظهارنظررا مطرح كردم، ولي حتي ازسوي رئيس جمهورمورد توبيخ قرارگرفتم وبرايم بسيارجالب بود كه دستورتوبيخ رئيس جمهوردرست برروي همان نامه فدراسيون فوتبال مرقوم شده بود كه همين موضوع  دليلي برصحت گفته هاي من بود، ولي بهرحال آن زمان ظرفيت پذيرش آن وجود نداشت.

* قبول داريد در زمان مديريت شما هم بعضا اعمال نظرهايي در انتخابات روساي فدراسيونها صورت مي گرفت؟
ما هم آن زمان مثل ورزشكاران كه با اردوهاي تداركاتي سطح آمادگي خود را افزايش مي دادند، درحال تمرين دموكراسي بوديم و طبيعي است كه اوايل كاربا اشكالاتي هم روبرو باشيم . البته دخالتهاي ما در حد توصيه بود وبا تجربه اي كه داشتيم صلاح ورزش را مد نظرداشتيم، ولي در هرصورت  نتيجه كار قطعي نبود . اين را هم بگويم كه ورزشي ها زيربار اعمال نظر و اين جور حرفها نمي روند. به اين ويژگي ها غيرقابل پيش بيني بودن رفتار ما ايراني را هم اضافه كنيد. به همين دليل اگر اعمال نظري هم وجود داشت نمي توانستيم درنتيجه نهايي هم انتظارمحقق شدنش را داشته باشيم. بطورمثال درانتخابات فدراسيون كشتي كه نافرجام ماند و بنده جلسه انتخابات را ترك كردم. آن روزيكي ازبدترين روزهاي زندگي من بود. اتفاقاتي كه در اين جلسه رخ داد به هيچ وجه قابل پيش بيني نبود و كسي نمي توانست به جرات بگويد در بين كانديداها اميررضا خادم صد درصد راي مي آورد. اتفاقا اگر آن روز انتخابات انجام مي شد، احتمال انتخاب خادم بسيارضعيف بود. يا در انتخابات فدراسيون ژيمناستيك. درآن مقطع خواست سازمان اين بود كه رمضانيانپور انتخاب شود، ولي برخلاف انتظار ما مجمع به سادات رضاعي راي داد وهمه از نتيجه نهايي متعجب شده بوديم !     

* آيا با وجود همان سياست ارباب رعيتي موجود در مديريت ورزش بهتر نيست روساي فدراسيونها با همان سبك و سياق گذشته بصورت انتصابي انتخاب شوند ؟ 
ببينيد سطح شعورجامعه ورزش بالاست و اين را بايد جزو ثروتهاي ورزش كشورقلمداد كنيم. امروز مردم بواسطه آگاهي كه نسبت به ورزش بدست آوردند در اين حوزه صاحب نظرهستند. به همين دليل بايد در ورزش به طريقي عمل كرد كه نظر مردم در تصميم گيري ها تامين شود. ازسوي ديگر با توجه به اينكه در دنيا مسئوليتهاي ورزشي انتخابي است و نه انتصابي، بنابراين ورزش ما ناگزيراست از اين رويه بين المللي پيروي كند و اگر انتخاب روساي فدراسيونهايي بدون برگزاري مجمع و راي گيري انجام شود وضعيت فعاليت آن فدراسيونها در سطح بين المللي خدشه دارخواهد شد وحتي به حالت تعليق درخواهد آمد و ما در مقاطعي نظير انتخاب آقاي صفايي فراهاني به رياست فدراسيون فوتبال ناگزير شديم صورتجلسه اي صوري را تنظيم كنيم و به فدراسيون بين المللي فوتبال ارائه دهيم تا از اين ناحيه با مشكلي روبرونشويم. بنابراين ما ازطريق برگزاري انتخابات تشريفاتي هم يك طرف از طرف مجامع بين المللي مشروعيت خود را حفظ مي كنيم وهم نظرات مسئولان درتصميم گيريها اعمال شود.

* آيا اين نگاه تلفيقي به ضرر ورزش كشور نخواهد بود؟ 
بهرحال اين " اساسنامه التقاطي" وجود دارد. براي اينكه دنيا روساي فدراسيونهاي ما را بپذيرد ناچار به برگزاري انتخابات هستيم و ازآنجا كه سازمان بتواند اقتدارخود را اعمال كند، حق بركناري و حذف روساي فدراسيونها بايد اعمال شود.

* امروزه شاهديم كه دنيا به ثبات مديريت در ورزش رسيده است و آن را زمينه اي براي تداوم برنامه ها و استراتژي خود مي داند . بطور مثال شاهديم رئيس ورزش چين بعد از 40 سال و آنهم تنها بدليل كهولت سن به تازگي از سمت خود كناره گيري كرده است . آيا ورزش ما نبايد به ثبات مديريت ها نگاه تازه اي داشته باشد ؟ 
به نكته بسيارخوبي اشاره كرديد . اين مسئله درورزش ما كمتر سابقه داشته و آنهم شايد به دليل تغييرات سياسي بوده كه در هر دوره بوجود مي آيد . اين شيوه دركشورما چندان قابل اجرا نيست. به نظر من آنچه كه از فرد مهمتر است، برنامه است. اگر ما بتوانيم ورزش را برپايه برنامه محوري پيش ببريم به مراتب موفق تر خواهيم بود. برنامه باعث مي شود ما قائم به فرد نباشيم . البته به شرطي كه برنامه ريزي ها اصولي و كارشناسي باشد نه سليقه اي ومقطعي. 

* حضور مديران غير ورزشي در عرصه مديريت ورزشي را چطور مي بينيد . بعضا در گذشته شاهد بوديم كه مديراني نظير شما كارنامه موفقي از خود برجاي گذاشته اند ؟ 
ببينيد ، من در كوران ورزش كشور آبديده شدم . شايد روزهاي اول من هم شيوه آزمون و خطا را داشتم. ما مديران صنعتي هستيم كه پيش از اينكه وارد عرصه ورزش شويم با ماشين و تكنولوژي سروكار داشتيم ولي درورزش شما با انسان طرف هستيد . تئوري هاي صنعتي هيچكدام در ورزش جوابگو نيست. اگرمي بينيد كه موفقيهايي براي من بدست آمده اين حاصل مرارت هايي است كه من در اين زمينه متحمل شدم تا شيوه درست مديريت ورزشي را ياد بگيرم. 

* يعني معتقديد استفاده از مديران غير ورزشي به صلاح ورزش ما نيست ؟
دقيقا، بنده معتقدم حضور مديران غير ورزشي درعرصه ورزش اشتباه محض است. مديران ورزش بايد در خود حوزه ورزش تربيت شوند همانطور كه درجاهاي ديگر اينگونه عمل مي شود. نمونه هايي ازاين دست مديران را مي توان به علي مرادي در وزنه برداري اشاره كرد يا فدراسيون كشتي درزمان امير رضا خادم. 

*اين غير ورزشي بودن مديران به لحاظ بين المللي چه اثرات زيانباري دارد ؟
شايد تصورش را نكيند ولي دنيا هم براي مديران ورزشي ارزش و جايگاه بالايي قائل است و ورزش ما بدليل نداشتن همين مديران ورزشي در ابعاد بين المللي نيز لطمات زيادي را متحمل شده است . يادم هست در المپيك بارسلون ما روي كشتي محمد طلايي با حريف آمريكايي اش اعتراض داشتيم . شما نمي دانيد ما چقدر سعي كرديم تا اجازه ندهيم تا حق مسلم طلايي ضايع شود ولي به خاطر اينكه آدم هاي صاحب نفوذ نداشتيم حرف مان به جايي نرسيد . تا اينكه من از يوردانف رئيس فدراسيون بلغارستان خواستم تا با نفوذي كه داشت برايمان احقاق حق كند . او بلافاصله به كنارتشك رفت و با رئيس تشك صحبت كرد و راي برگشت و امتياز طلايي به او داده شد . اگر آن روز رئيس فدراسيون من هم يوردانف بود ، اجازه نمي داد تا حق كشتي گير ما ضايع شود.

* اين بحث را همين جا تمام كنيم و بپردازيم به بحث اساسي و روز ورزش كشور يعني طرح جامع . آغاز كار تدوين اين طرح در دوره مسئوليت شما همراه بود ولي بعنوان يكي از ماموريتهاي اصلي دولت آقاي خاتمي در دستور كار مهندس مهرعليزاده قرار گرفت . بر كسي پوشيده نيست كه زمان ، انرژي و كار كارشناسي وسيعي بر روي اين طرح انجام شده ولي هنوز طرح پخته و كاملي نيست چرا كه مجلس در مقابل آن موضع گيري كرده و هنوز براي عملياتي شدن آن با مشكلاتي روبروست . با اين مقدمه كه طرح جامع في نفسه اتفاق مباركي در ورزش ماست ، وقفه اي كه اين طرح در زمان مديريت گذشته با آن روبرو شد و به جريان افتادن آن در مديريت جديد و اساسا اينكه شما اين طرح را چطور مي بينيد ؟ 
طرح جامع يكي از فرازهاي برنامه سوم توسعه بود كه اين برنامه در دوره مديريت ما نوشته شد . آقاي خاتمي در حكمي كه به مهندس مهرعليزاده ابلاغ كردند اولويت برنامه پنجساله سوم توسعه را بر روي بخش ورزش و تدوين طرح جامع قرار دادند . كارهاي مقدماتي و مطالعه تطبيقي اين كار پيش از اين توسط آقاي اميري مدير برنامه ريزي سازمان تربيت بدني صورت گرفته بود و در واقع زمينه سازي كار انجام شده بود . بنده اعتقاد دارم طرح جامع با تفكر صنعتي نوشته شده است و اگر نگاه دقيق تري داشته باشيد مي بينيد كه تعريف اقتصادي و صنعتي از ورزش دارد . اين نوع نگاه به ورزش نه اينكه درست نباشد بلكه كامل نيست و با جامعيت طرح منافات دارد . اما اين تنها يك بخش از قضيه است . مديريت ورزشي ، مديريت بر منابع انساني است . فرازهاي خوبي هم در طرح جامع براي اين بخش ديده شده است از جمله تربيت نيروي انساني مورد نياز كه نقطه اميد طرح است و زمينه اي است تا در آينده مديران تربيت شده خود ورزش در ورزش عهده دار مسئوليتها شوند و ديگر ورزش نيازي نداشته باشد تا مديران خود را خارج از مجموعه ورزش به خدمت بگيرد .
نكته ديگر اينكه طرح جامع با تفكر صنعتي نوشته شده و از آنجا كه صنعت ما از جايگاه مناسبي برخوردار نيست ، پديده بزرگ و توسعه يافته اي نظير ورزش كه از بسياري پديده هاي اجتماعي ما جلوتر است را نمي توان در يك قالب محدود قرار داد و براي هر دو، طرح يكپارچه اي را تدوين كرد. ما در صنعت هيچ محصول جهاني و حتي آسيايي نداريم در حاليكه در ورزش ما در سطح جهان و المپيك مطرح هستيم. مشكل طرح جامع اين است كه ورزش را كه يك پديده پيشرفته در سطح جامعه ماست در سطح يك پديده كوچك بنام صنعت ديده شده است . در واقع با اين نوع نگرش به جاي اينكه جايگاه ورزش ارتقاء يابد جايگاه ورزش تنزل يافته است. يكي ديگر از نقاط ضعف طرح اين است كه جايگاه تماشاگر در آن ديده نشده است در صورتي كه ورزش براي تماشاگر توليد مي شود و يكي از اثرات آن پركردن اوقات فراغت است.

* به نظر شما چرا طرحي با اين حجم و گستردگي بايد جايگاه ورزش را تا اين حد تنزل يابد؟
اعتقاد شخصي بنده اين است كه علت اين امر اين است كه در تدوين طرح ، دست اندركاران ورزشي حداقل نقش را ايفا كرده اند . به همين خاطر است كه اگر شما از فدراسيونها در مورد طرح سئوال كنيد نسبت به آن اظهار بي اطلاعي خواهند كرد يا خواهند گفت نظرات ما در تدوين طرح اعمال نشده است . بنابر اين مي توانيم بگوئيم طرح برخاسته از ورزش نيست هر چند مي دانم كه زحمات شبانه روزي براي تهيه و تنظيم آن صورت گرفته است .  
*شما معتقديد كدام مرجع باعث شده تا طرح آنگونه كه بايد تهيه و تدوين نشود ؟
- به نظر من خواسته هاي ما ورزشي ها به درستي به تدوين كنندگان طرح خوب تعريف نشد . ما نتوانستيم به خوبي نيازهايمان را به آنها بگوييم تا تدوين گران طرح متناسب با آن راهكارهاي مناسب را تدوين كنند . بهرحال با وجود اينكه طرح به برخي از اهداف خود دست يافته ولي در ساختار دستگاه ورزش گسترده تر شد و اين در حالي است كه يكي از اهداف طرح اين بود كه ساختار ورزش كوچكتر شود.

* بنابراين طرح در مرحله تصويب مجلس با تغييرات بسيار زيادي روبرو خواهد شد ؟ 
من چنين پيش بيني دارم  چرا كه در بخش هاي زيادي برنامه ها مطابق طرح پيش نرفته و نياز است تا بازنگري اساسي روي آن صورت بگيرد و نظرات كارشناسان و متخصصان ورزشي بيشتر در آن لحاظ شود.  

* يك سئوال اساسي دربخش مديريت ورزش ما حضور سياسيون در اين عرصه است. بنظر شما چرا بايد اين نوع مديريت بر پيكره و ساختار ورزش ما سايه بيندازد؟ 
اين ايرادي است كه به سيستم سياسي موجود وارد است ومديران بالاتر از سازمان هيچگاه اين فكر را نداشتند كه ورزش بايد با نيروهاي خودش، خودش را اداره كند. اگر انقلاب را به سه دهه تقسيم كنيم در دهه اول، جنگ تحميلي باعث شد ورزش بطور كلي در حاشيه قرار بگيرد.
دردهه دوم و دوران سازندگي ورزش مطرح شد وبه خوبي هم جايگاه خودش را پيدا كرد. در اين مرحله متاسفانه مديران ارشد نگاه "كم مرحمتي" به ورزش داشتند با وجود اينكه ورزش در بين مردم توسعه بسيارخوبي پيدا كرده بود تا جائيكه مردم بخاطر پيروزي تيم ملي به خيابانها ريختند وبه خوشحالي پرداختند.
در دهه سوم كه دهه توسعه سياسي بود ورزش متحمل آسيب هاي زيادي شد چون ورزش نمي توانست جولانگاه سياسيون باشد . در اين مقطع مسئولان تصور كردند توسعه سياسي به اين معناست كه مديران سياسي وارد ورزش شوند در حاليكه اين تفكركاملا اشتباه بود چرا كه اتفاقا در ورزش توسعه يافتگي سياسي وجود دارد و مدنيتي كه توسعه سياسي بدنبال آن است در ورزش بصورتي بسيار پيشرفته وجود دارد. به اعتقاد من سياسيون در اين مرحله نبايد وارد ورزش مي شدند يا حداقل توسعه سياسي را از ورزش ياد مي گرفتند و اين توسعه يافتگي كه بصورت انجمن ، هيات ، كانون، فدراسيون و ... كه  پيش از اينها در ورزش وجود داشت را در سياست پياده مي كردند نه اينكه با يك برگشت به عقب بار ديگر اقتدارگرايي را در صحنه منازعات شاهد باشيم.

* در آستانه انتخابات نهم رياست جمهوري قرار داريم. سهم ورزش را در انتخابات چطورمي بينيد؟ 
به اعتقاد من با توجه به موقعيت حساسي كه كشور ما در ابعاد ملي وبين المللي در آن قرار دارد. بيش ازهرچيزحضور گسترده مردم در انتخابات اهميت دارد. درمقطع كنوني مشاركت مردم دشمنان انقلاب را نسبت به اهداف خود دلسرد خواهد كرد ودراين ميان جامعه ورزش بعنوان بخشي تعيين كننده بايد همچنان يك الگوي بي نظير در مشاركت عمومي باشد وپيشرفتي كه ورزش در مدنيت دارد را به نمايش بگذارد.
علاوه بر اين انتخاب بهترين و شايسته ترين فرد در ميان نامزدها كه بتواند با اقتدار، برنامه محورو نظامند درراستاي توسعه همه جانبه كشورگام بردارد نكته بسيارحساسي است و بنظر من مردم ما ازنظر آگاهي وشعوراجتماعي به ظرفيتي رسيده اند كه بتوانند بهترين گزينه را درراس قوه مجريه كشور قراردهند تا بدور ازهرگونه جناح بندي تنها درجهت خدمت به پيشرفت كشور حركت كند.    

کد خبر 176724

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha