پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۲۵ دی ۱۳۹۱، ۸:۲۰

هر هفته با نهج البلاغه/

دنیاطلبی مانع پیشرفت معنوی انسان است/ زیر نقاب آخرت دنیا را مى‏طلبند!

دنیاطلبی مانع پیشرفت معنوی انسان است/ زیر نقاب آخرت دنیا را مى‏طلبند!

خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: یکی از عوامل سقوط انسان که شاید بتوان گفت خطرناک‌تر از سایر عوامل سقوط است، دنیاطلبی است. زرق و برق دنیا و دلبستگی به آن انسان را به سقوط عجیبی می­‌کشاند و اگر آدمیان مواظبت لازم را ننمایند در امتحانهای الهی مردود می شوند.

امام علی(ع) در خطبه سی و دوم نهج البلاغه می فرمایند: اى مردم! ما در روزگارى کینه‏توز و زمانى پرکفران واقع شده‏ایم، نیکوکار را بدکردار مى‏شمارد و بر ستم و سرکشى ظالمان مى‏افزاید، از دانش خود بهره نمى‏گیریم و از آنچه نمى‏دانیم پرسش نمى‏کنیم، از حوادث و فتنه‏هاى آینده تا بر ما هجوم نیاورده‏اند وحشتى نداریم.
 
در چنین شرایطى مردم چهار گروهند: عده‏اى اگر دست ‏به فساد نمى‏زنند به خاطر این است که: روحشان ناتوان و شمشیرشان کند و امکانات مالى در اختیار آنها نیست. گروه دیگر آنانند که شمشیر کشیده‏اند و شر و فساد خویش را آشکار اعلام مى‏دارند، لشکرهاى خود از سواره و پیاده گردآورده و خویشتن را آماده کرده‏اند، دین‏شان را براى ‏این تباه ساخته‏اند که ثروتى بیندوزند و یا فرماندهى جمعیتى را براى خود فراهم سازند و یا به منبرى صعود کرده براى مردم خطبه بخوانند، چه بد تجارتى است که انسان دنیا رابهاى خویشتن ببیند و به جاى نعمتها و رضایت پروردگار در آخرت، زندگى این جهان رابرگزیند.
 
گروه سوم کسانى هستند که (از زیر نقاب) کارهاى آخرتى دنیا را مى‏طلبند و آخرت ‏را به وسیله کارهاى این جهان نمى‏طلبند، خود را کوچک و متواضع جلوه مى‏دهند، گامها را کوتاه بر مى‏دارند، دامن لباس خویش را جمع مى‏نمایند، خویشتن را به زیور ایمانداران مى‏آرایند(خود را به شعار مردان صالح آراسته‏اند) و پوشش خدائى را وسیله ‏معصیت قرار داده‏اند.
 
گروه چهارم آنانند که پستى و بى وسیله‏اى آنان را از رسیدن به جاه و مقام بازداشته ‏و دستشان از همه جا کوتاه شده و خود را به زیور قناعت آراسته‏اند و به لباس زاهدان زینت‏داده‏اند(اما حقیقت این است) که در هیچ زمان نه به هنگام شب و نه به هنگام روز در سلک ‏زاهدان راستین نبوده‏اند!
 
راغبان به خدا (در این میان) گروهى باقى مانده‏اند که یاد قیامت چشمهاشان را فروافکنده و ترس باز پسین اشکشان را جارى ساخته، اینان (به خاطر سخنان حقى که مى‏گویند) یا از جامعه رانده شده‏اند و در خاموشى و تنهائى فرو رفته‏اند و یا ترسان و مقهور مانده و یا لب ‏از گفتار فرو بسته‏اند و بعضى هم مخلصانه به کار دعوت بسوى خدا پرداخته‏اند، عده‏اى‏ هم گریان و دردناکند که تقیه آنان را از چشم مردم انداخته است و ناتوانى وجودشان ‏را فرا گرفته (اینان به کسانى مى‏مانند) که در دریاى نمک غوطه‏ورند، دهانشان بسته و قلب‏شان مجروح است (آنقدر) نصیحت کرده‏اند که خسته شده‏اند، از بس مغلوب شده‏اند ناتوان گشته‏اند و از بس کشته داده‏اند به کمى گرائیده‏اند.
 
بى اعتنائى و زهد در دنیا اى مردم! دنیا در چشم شما باید کم ارزش‏تر از پوست درخت و اضافیهاى مقراضهائى‏که با آن پشم حیوانات را مى‏چینند بوده باشد،از پیشینیان پند بگیرید،پیش از آنکه‏آیندگان از شما پند بگیرند،این جهان پست و مذموم را رها کنید زیرا که افرادى را که ازشما شیفته‏تر نسبت‏به آن بوده‏اند رها ساخت! سید رضى مى‏گوید: بعضى از نادانان این خطبه را به معاویه نسبت داده‏اند،ولى بدون تردید این خطبه‏از سخنان امیر مؤمنان است: طلا کجا و خاک کجا؟ آب گوارا و شیرین کجا و آب نمک کجا؟ دلیل بر این مطلب سخن ‏«عمرو بن بحر،جاحظ‏» است که ماهر در ادب و نقاد بصیر سخن مى‏باشد.
 
او این خطبه را در کتاب ‏«البیان و التبیین‏» آورده و گفته است: آنرا به معاویه نسبت ‏داده‏اند، سپس اضافه کرده که این خطبه به سخن امام(ع) و به روش او در تقسیم مردم ‏شبیه‏تر است و اوست که به بیان حال مردم: از غلبه، ذلت، تقیه و ترس واردتر است، سپس مى‏گوید: تاکنون چه موقع دیده‏ایم که معاویه در یکى از سخنانش مسیر زهد پیش گیرد و راه و رسم بندگان خدا را انتخاب کند؟!
 
 
یکی از عوامل سقوط انسان، که شاید بتوان گفت خطرناک‌تر از سایر عوامل سقوط است، دنیاطلبی است. زرق و برق دنیا و دلبستگی به آن و به خصوص مشغول شدن به دنیای حرام، انسان را به سقوط عجیبی می­‌کشاند و اگر آدمیان مواظبت لازم را ننمایند و در امتحانهای الهی مردود گردند، دنیا، مانع پیشرفت معنوی آنان شده و آنان را جهنمی می‌کند...
 
امام حسین(ع) می‌­فرمایند: «النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُون‏» بنابر تعبیر نورانی آن حضرت، مردم بنده دنیا هستند. تا وقتی در معرض امتحان قرار نگرفته‌اند، ممکن است مردود نشوند، اما کمتر کسی می‌تواند در امتحان، موفق گردد. دنیا به معنای عام، عبارت از ثروت، شهوت و ریاست است و اگر کسی با یکی از این ‌سه عامل امتحان شود، سریلندی او در امتحان مشکل است، اگر انسان دلبستگی به دنیا پیدا کرد، معلوم نیست بتواند در امتحان‌ها نمره بیاورد، حتی اگر از نظر علمی و معنوی، بلند مرتبه باشد، ولی اگر انسان تابع و پیرو امیرالمؤمنین«سلام الله علیه» باشد، در سخت‌ترین امتحانات نیز پیروز می‌شود، چنانکه آن امام بزرگوار فرمودند: «وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُه‏»

به خدا قسم اگر عالم هستی را یک طرف قرار دهند و به من بگویند که به یک مورچه ظلم کن و پوست جو را بی‌جا از دهان مورچه بگیر، نمی­‌کنم. یعنی عالم هستی اصلاً و ابداً در مقابل ظلم به مورچه، نزد آن امام بزرگوار ارزش ندارد. همه و به خصوص شیعیان باید چنین باشند، امّا متأسفانه بسیاری از افراد، در مقابل مال دنیا، خود را گم می‌­کنند. «کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏» وقتی انسان با پول یا ریاست، احساس بی‌نیازی کند، سرکش می­‌شود یا اگر کسی خود را نساخته باشد، در هنگام تحریک غریزه جنسی، مردود می‌شود، اما آنکه توانسته است خود را بسازد، در مواضع حساس، امداد الهی او را نجات می‌بخشد.
 
قرآن کریم، از زبان حضرت یوسف (ع) که توانست در امتحان الهی سربلند شود، می‌فرماید: «وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ» یعنی اگر خداوند در صحنه‌­ها به فریاد من نرسیده بود و مرا کمک نکرده بود، به آن زنان تمایل پیدا می­‌کردم و مردود می‌شدم. قرآن کریم تعبیر«مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا» را برای دنیای به معنای عام به کار می‌برد و به بشریّت هشدار می‌دهد که مراقب فریب دنیا و زندگی دنیوی باشند که موجب سقوط و تباهی آنان خواهد شد. «فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَ لَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ»

قرآن کریم در این آیه شریفه، زنگ خطر برای مواظبت از فریب دنیا را در کنار زنگ خطر برای مراقبت از فریب شیطان که ذاتاً فریبنده است، بیان می‌فرماید و این طرز بیان، حاکی از نقش مؤثر دنیاطلبی در سقوط انسان به دره شقاوت و بدبختی است و ضرورت پرهیز از تمایل و دلبستگی به دنیای فانی را آشکار می‌سازد. بنابراین انسان باید با مبارزه و با تحمل سختی‌های فراوان، به جایگاهی برسد صفت قناعت پیدا کند و دلبستگی به دنیا نداشته باشد؛ به گونه‌ای که دنیای حرام، نتواند او را فریب دهد. سیر مختصری در تاریخ گواه این واقعیت است که متأسفانه اکثریت قریب به اتفاق آدمیان در اثر دلبستگی به دنیا، در امتحانات الهی مردود شده و موجبات خسران دنیا و آخرت را برای خود و حتی دیگران فراهم کرده‌اند.
کد خبر 1789308

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha