به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی مجموعه داستان «آقای قاضی چه کمی میدهید» نوشته فرحناز علیزاده عصر روز یکشنبه 24 دی با حضور نویسنده، مهناز رونقی و فرزام شیرزادی در سرای اهل قلم برگزار شد.
در ابتدای این نشست رونقی با اشاره به داستانهای این مجموعه، نقطه اتصال ژانرهای گوناگونی که علیزاده در داستانهایش از آنها بهره برده است را درونمایه و تمهایی دانست که دغدغه نویسنده است. وی افزود: مشکل زوال انسان و روابط انسانی و درگیری او با ارتباطات سردی که در میان انسانها حس میکند در داستانها و روایتهای علیزاده به خوبی دیده میشود. او در واقع در قالب نویسنده نشان میدهد که دنیای ماشینی خستهاش کرده است و سعی دارد این خستگیها و دلسردیها را در داستانش بیاورد.
وی ادامه داد: نویسنده در این مجموعه داستان، با وجود انبوه ساحتهای تجربه شده توسط خود، تنها از ترس و ملال و دلزدگی حرف میزند و سایه وحشتی که او حسش کرده بر تمام داستانهایش افتاده است. در واقع همه آدمهای داستان او به نوعی زنگ خطر برای آدمهای امروزی به شمار میروند که مخاطب این نوشتهها هستند.
نویسنده مجموعه داستان «صندلی لهستانی» افزود: مجموعه داستانهای علیزاده دارای هویت زمانی و مکانی خاص و از نقطه نظر جامعهشناسی هم دارای موقعیت مشخصی نیست. ما در این داستانها تاریخ در روایت نداریم، ولی این داستانها بیش از هر چیز تهران و ایران دهه قبل در ذهن متجلی میکند و فضاسازیهای سنتی در آن بسیار به چشم میخورد. در واقع روابط و نقشهایی که او در داستانهایش نقل کرده است، کمتر میان مخاطبان امروزی داستانهای علیزاده دیده میشوند.
رونقی در ادامه افزود: به نظر من علیزاده در ادامه کار داستاننویسی خود باید مخاطب داستانش را مشخص کند و به شکلی واضح، چه گفتن و به که گفتن را برای مخاطب خود تبیین کند.
نگاه زنانه برای نقد مردسالاری
این استاد دانشگاه همچنین با اشاره به اینکه در این کتاب جدا از برخی داستانهای تمثیلی و اسطورهای با داستانهای روانشناختی و جامعهشناختی نیز روبروییم، گفت: برخی از آدمهایی که در کار و زندگیشان آسیبهای روانی جدی دارند در داستانهای علیزاده با کابوسها و رویاهاشان وارد شدهاند و این ورود اتفاقا بسیار جدی است و نویسنده هم در این میان سعی دارد آن را به ویژه زمانی که فضای مردسالارانه حاکم بر خانواده را تداعی میکند، به نقد بکشاند. البته در این داستانها به طور معمول با کهن الگویی از زن روبروییم و برخورد او با اجتماع را کمتر میتوانیم مشاهده کنیم. سئوال من هم دقیقا در همین مورد است که آیا نمیشد در این داستانها تصویر زیباتری از زنان در این کار ارئه داد؟
رونقی همچنین به داستانهای گونه شگفت در این مجموعه اشاره کرد و گفت: مجموعه این داستانها کار مدرنی است، اما نگاه آنها کلیشهای است و همین باعث شده که یک نگاه سنتی در مجموع کار پدید آید که میشد برای ساختارشکنی در این موضوع به ارائه یک فرم نوتر نیز دست زد.
وی همچنین گفت: این کتاب در مجموع نیازمند یک بازخوانی مدرن از موضوعاتی که به آن پرداخته شده، دارد، اما به همین شکل هم به اعتقاد من روایت هستی شناسانهای از انسان امروز را در خود به همراه دارد که از زبان یک زن راوی بیان میشود و چون نویسنده آن هم از قضا آدم روراستی است، میشود با آن همراه بود.
من داستان خودم را مینویسم
در ادامه این نشست فرحناز علیزاده نویسنده کتاب در سخنانی با اشاره به اینکه در داستاننویسی به دنبال مخاطب عام و یا خاص نیست، اظهار کرد: من داستان خودم را مینویسم و بر اساس آموختههای خودم پیش میروم. من در حال حاضر مخالف سردی و زوال عاطفی رایج بر جامعه خودم هستم و آن را در اثرم میآورم؛ چون باور دارم که جامعه ما هنوز تکانی به زن نداده است که او بخواهد تکان بخورد.
وی افزود: ما در این اثر با زنی روبروییم که درگیر جامعه و گفتمان آن است و نمیتواند تکان بخورد. تقابلهای من در داستانهایم بیشتر از جنس تقابل زن و مرد است؛ چون در دورهای این داستانها را مینوشتم که این موضوع دغدغه من بود.
علیزاده با اشاره به نبود فضا و زمان در برخی داستانهای خود نیز گفت: این موضوع را قبول دارم، اما میخواستم داستانهایم را سریع جمع کنم. در واقع معتقدم که برخی داستانها را باید بدون فضا و زمان و به صورت جهانشمول نوشت تا بگوییم که اگر انسان در حال از بین رفتن است، تنها مخصوص موقعیت جغرافیایی ما نیست.
وی همچنین با اشاره به انتقاداتی که از زنانهنویسی داستانهایش شده است، گفت: من قبول ندارم که زنانه نویسی به کاری نمیآید. من به عنوان نویسنده زن، باور دارم تا زمانی که بعد زنانگیام را کاملا در داستانهایم بیان نکنم نمیتوانم بعد جهانی به خودم بگیرم. در واقع اول باید از خودم و دغدغههای خودم بگویم تا بعد از آن بتوانم به بعد جهانی نوشتههایم فکر کنم.
علیزاده جزیینگری برای همذاتپنداری در داستان نداشته است
همچنین در این نشست فرزام شیرزادی به عنوان منتقد در سخنانی اظهار داشت: من و همه کسانی که مرا میشناسند، میدانند که در داستاننویسی اهل تعارف با کسی نیستم، اما در مورد داستانهای علیزاده معتقدم که با آثاری جذاب مواجهیم که واکنش آنها حس بطالت به ما نمیدهد و در واقع او از دغدغههای ذهنی خودش در این داستانها سخن به میان آورده است.
وی افزود: اگر قبول کنیم که داستان از ابتدا یا بر مبنای موقعیت شکل گرفته و یا بر مبنای شخصیت باید بگویم که داستانهای علیزاده در این مجموعه از حیث موقعیت خوب از کار درآمده است، اما گاهی داستان یک دفعه رها میشود و این یعنی جزیینگری برای همذاتپنداری با داستانها در این کار وجود ندارد.
وی افزود: طرح داستانها در این مجموعه بسیار خوب بوده و حس تعلیق و جذابیت زیادی داشته است، ولی حس کردم که برخی کلماتی که نویسنده به کار برده است کلمات و عبارات چوبک و هدایت است و ساخت خود او نیست و این یعنی نویسنده در مواقعی از نوشتن فرار کرده است.
نویسنده مجموعه داستان «سهشنبه قرقی» همچنین گفت: اگر مخاطب بتواند با داستان درست ارتباط بگیرد، زنانهنویسی امر بدی نیست، فکر میکنم علیزاده هم سعی در چنین کاری داشته است، اما برخی از اصطلاحات زنانه و مردانه را جابجا به کار برده است.
نظر شما