پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۲ بهمن ۱۳۹۱، ۱۶:۳۱

سرشار در گفتگو با مهر:

اولین قصه‌ام را 22بهمن گفتم/با سابقه 24سال رکورددار اجرا در رادیو هستم

اولین قصه‌ام را 22بهمن گفتم/با سابقه 24سال رکورددار اجرا در رادیو هستم

محمدرضا سرشار با اشاره به اینکه نخستین قصه خود را در برنامه "قصه ظهر جمعه" پس از انقلاب در 22 بهمن گفته است، گفت: من با سابقه 24 سال قصه‌گویی و اجرا در رادیو رکورددار این عرصه هستم.

خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر:‌ "قصهٔ ظهر جمعه" یکی از قدیمی‌ترین برنامه‌های رادیوست که از سال ۱۳۱۹ آغاز شد و تا به امروز در رادیو ایران ادامه دارد و هر جمعه به نقل قصه‌ای برای مخاطبانش می‌پردازد.

برنامه "قصه ظهر جمعه" توسط فضل‌الله مهتدی (صبحی) به فاصله یک هفته از آغاز پخش خبرهای رادیو و یکماه پس از تأسیس رادیو تولید شد. صبحی خود حدود ۲۴ سال قصه گویی این برنامه را بر عهده داشت. پس از او افراد دیگری برای مدت کوتاهی گویندگی این برنامه پرشنونده رادیویی را بر عهده گرفتند اما مهم ترین قصه گوی این برنامه پس از انقلاب محمدرضا سرشار (رضا رهگذر) بود که برای ۲۴ سال از ۲۲ بهمن ۱۳۶۰ تا ۱۵ مهرماه ۱۳۸۴راوی قصه های جمعه بود و رکورد کم نظیری از خود بر جای گذاشت.

در این گفتگو با محمدرضا سرشار به شرایط پخش این برنامه در ایام دهه فجر پرداختیم. سرشار "قصه ظهر جمعه" را به دو دوره تهیه‌کنندگی محمد میرکیانی و تهیه کنندگان بعدی تقسیم و عنوان کرد که در دوره اول این برنامه با موضوعات متفاوت در ایام دهه فجر و عید نوروز و دیگر مناسبت‌های تقویم پخش می‌شد اما در دوره‌های بعدی بیشتر تابع نظر مدیران رادیو بود و شرایط به گونه‌ای کاملاً متفاوت رقم خورد. او همچنین وجود تنوع در قالب برنامه، سلایق شخصی و نبود یک نظام سیستماتیک نظارت و اختیارات بیش از اندازه مدیران رادیو را نیز از دیگر علل ساخته نشدن برنامه‌های مستقل مناسبتی دانست.

* "قصه ظهر جمعه" برنامه‌ای بود که هر هفته ظهرهای جمعه ها پخش می‌شد که البته در سال‌هایی همزمان با دهه فجر دچار تغییراتی در محتوا و حتی زمان پخش می‌شد ولی این اتفاق یک رویه ثابت نبود. درست است؟ 

- بله. این اتفاق همیشه نمی‌افتاد ولی به این ایام توجه داشتیم مثلا من اولین داستانم را در روز 22 بهمن گفتم که یا احتمالاً روز جمعه و یا روز تعطیلی مصادف با 22 بهمن بوده است. ما معمولاً سعی می کردیم به مناسبت هایی چون دهه فجر توجه داشته باشیم حتی در سال های اول تولید این برنامه، در روزهای خاصی مانند شهادت و تولد ائمه، ایام دهه فجر و ایام نوروز هم هر روز برنامه داشتیم.

* این برنامه‌ها نیز به لحاظ موضوعی متناسب با آن ایام بود؟

-  معمولاً سعی می شد اینگونه باشد و موضوعات برنامه‌مان با مناسبت‌هایی چون دهه فجر، میلاد و شهادت امامان همخوانی داشته باشد.
 
* اما با نگاهی به کنداکتورهای سه دهه گذشته رادیو در ایام دهه فجر به نتایج عکس گفته‌های شما می‌رسیم. این شکل برنامه‌سازی در رادیو و حتی در پخش برنامه "قصه ظهر جمعه" کمتر اتفاق افتاده است.

- ممکن است این موضوع دلایل مختلفی داشته باشد. محمد میرکیانی تنها در دهه اول برنامه سردبیر آن بود. انصافا هم او در این دهه زحمات مضاعفی در جایگاه سردبیر و تهیه‌کننده کشید. پس از او دوستان دیگری جایگزین وی شدند که باعث شد کمی حال و هوای قصه‌ها تغییر کند اما با این حال اجرا و ویراستاری آن تغییر نکرد. البته دوستان این احترام را برای من قایل بودند که اگر از قصه‌ای راضی نبودم وعنوان می‌کردم که ضعیف است آن را تغییر و یا از اجرای آن صرف‌نظر می کردیم. البته در بسیاری موارد از حد ویرایش نیز پا را فراتر می‌گذاشتم و تغییرات متفاوتی در برنامه ایجاد می‌کردم.

* معمولاً در ایامی مانند دهه فجر تلویزیون برنامه‌های عادی را متوقف و اقدام به پخش برنامه‌هایی مناسبتی می‌کند. اما این روند در رادیو کمتر اتفاق می‌افتد. علت این موضوع را در چه می‌بینید. آیا رادیو چنین قابلیتی را نداشته و ندارد؟

- در آن زمان برنامه و سیاست کلی رادیو اینگونه بوده است. یعنی  قرار بود که در ایام فجر برنامه‌سازان حال و هوای آن زمان را به برنامه‌هایشان بدهند از این رو لزومی نداشت که برنامه‌ای 24 ساعته، برنامه مناسبتی تولید و یا در چارچوب کلی‌اش تغییر ایجاد کند و تنها به یک موضوع خاص بپردازد. این کار باعث می‌شود که تنوع موضوعی برنامه‌ها از بین برود در حالیکه تنوع جزو ذات برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی است. به هرحال مخاطبان هم سلایق مختلفی دارند.
 
به نظر شما اگر در روز شهادت هیچ برنامه هنری وجود نداشته باشد و به جای آن مرتب روضه و نوحه و یا سخنرانی مذهبی پخش شود، این موضوع باعث بالا رفتن ایمان مردم می‌شود؟ بی شک این موضوع باعث خستگی ذهن شنونده می‌شود پس ما در برنامه‌های رادیو سعی می‌کردیم در چنین شرایطی اگر موزیکی هم هست وزین و محزون و مناسب فضا باشد. به این ترتیب نمایش‌های رادیویی سر جای خودشان باقی می‌ماندند اما این نمایش‌ها متناسب آن ایام تغییر می‌کرد. در این میان احتمالاً یک یا دو برنامه نیز به شکل مستقل به آن مناسبت اختصاص داده می‌شد. رادیو یکسری برنامه‌های ثابت و یکسری برنامه‌هایی با قابلیت تغییر داشت که این دسته از برنامه‌ها می‌توانستند در مناسبت‌ها به طور کامل به آن موضوع بپردازند. ما در برنامه "قصه ظهر جمعه" سعی می‌کردیم تا حال و هوای برنامه را متناسب با مناسبت‌های خاص تغییر دهیم.

* اگر این تصمیم‌گیری در سطح کلان رادیو گرفته می‌شد و برنامه‌سازان به عنوان یک اصل باید آن را در اجرای برنامه‌هایشان لحاظ می‌کردند، چرا این روند در مواردی دستخوش تغییر می‌شد و مثلا برنامه‌ای چون "گلبانگ پیروزی" بود که کاملاً مناسبتی وارد کنداکتور پخش می‌شد و زمان‌بندی تمام برنامه‌ها را در این ایام دچار تغییر می‌کرد؟

- این موضوع بر اساس سلایق مدیران در دوره‌های مختلف دچار تغییر می‌شد. به یاد دارم زمانی که من در اوایل مهر سال 60 به رادیو رفتم سردبیری سه برنامه کودک، خردسالان و قصه ظهر جمعه را بر عهده گرفتم. آن زمان با تصمیم شخصی‌ام اسم برنامه کودک را به "بچه‌های انقلاب" تغییر دادم. در آن زمان من 28 سال داشتم و جوان هم بودم از این رو نمی‌دانستم که تغییر نام نیازمند مجوز است ولی ما اسم برنامه را به یکباره عوض کردیم. تهیه‌کننده و دوستان دیگر هم فکر می کردند که پیش از این اجازه آن را گرفته‌ام. اما زمانی که این برنامه با عنوان "بچه‌های انقلاب" پخش شد مدیر وقت که از این کار متعجب شده بود من را بازخواست کرد. من هم گفتم چون این برنامه پس از انقلاب و برای بچه‌‌های پس از انقلاب پخش می شد، تصمیم گرفتم نام آن را نیز متناسب با مخاطبان به یک اسم ارزشی تغییر دهم. وقتی کار انجام شده بود موضوع را پذیرفتند و این اسم باقی ماند اما کمی بعد از من، نام این برنامه نیز تغییر کرد.

* لابد مدیران پس از یک دهه به این نتیجه رسیدند که دیگر آن کودکان و نوجوانان که بچه‌های انقلاب خوانده می‌شدند مخاطبان این برنامه نیستند.

- بچه‌های بعد از آن مقطع زمانی هم می‌توانستند مخاطب این برنامه باشند زیرا آنها هم بچه‌هایی بودند که در انقلاب متولد و رشد یافته بودند. متاسفانه پس از 7 تا 8 سال آن نام برنامه تغییر کرد.

* تغییر مدیران در سطح کلان، میانی و خرد رادیو باعث تغییر سیاست در برنامه‌سازی می شود. شاید در همین مسیر نام برنامه "بچه های انقلاب" تغییر کرد.

- بله. به یاد دارم که رادیو در اواخر دهه شصت تصمیم گرفت سرود وحدتی را که پیش از اخبار پخش می شد، تغییر دهد. این موضوع در کمتر از چند روز با واکنش امام خمینی (ره) روبرو شد و در نهایت این سرود دوباره به ابتدای اخبار بازگشت. حتی موضوع در مطبوعات نیز منعکس شد. این اتفاق باعث شد که همچنان این سرود بر روی اخبار رادیو پخش شود.

* به نظر شما علت آن در کج‌سلیقگی افراد بود یا ایجاد تنوع در تولید برنامه‌ها؟
 
 

- رادیو هم مانند بسیاری از بخش‌های دولتی، مدیران متفاوت و متعدد دارد از مدیران ایدئولوژیک گرفته تا کمتر ایدئولوژیک. در کشور ما سیستم‌ها قدرت تسلطشان را بر تصمیمات خرد و کلان از دست داده و افراد تعیین‌کننده هستند. این در حالی است که در کشورهای صنعتی دنیا این سیستم‌ها هستند که تصمیم‌گیرنده‌اند. در آن کشورها افراد دایره کوچکی از اختیارات برای تصمیم‌گیری دارند ولی در کشور ما میزان اختیارات مدیران تعیین نشده است. به همین دلیل زمانی که یک مدیر خوب در راس کار قرار می‌گیرد اتفاق‌های خوب و مهمی می‌افتد، برعکس آن هم اگر مدیر بدی در راس کار قرار گیرد شاهد اتفاقات بدی خواهیم بود. در حالیکه همیشه سیستم منظم‌تر و حساب شده‌ترعمل می‌کند.

* برگردیم به سابقه فعالیت شما در "قصه ظهر جمعه" و اولین قصه‌ای که در روز 22 بهمن سال 60 خواندید.
 
- اولین قصه ما داستان خانم بزرگ نام داشت. این کار هم درباره نوجوانی بود که خاطرات مادربزرگش را که از دنیا رفته است، تعریف می‌کند. البته در سال‌های اول این برنامه موضوعات لزوماً درباره انقلاب نبود اما سالها بعد به تدریج تعداد داستان‌هایمان افزایش یافت و دستمان در انتخاب موضوعات بازتر شد. در این مدت بر تعداد نویسندگان برنامه نیز افزوده شده بود. در آن زمان حدود 20 دقیقه برنامه کودک و 15 دقیقه خردسال تولید می کردیم. این حجم کار در کنار قصه ظهر جمعه کارمان را بسیار سخت تر می کرد. در آن زمان نیروهای آشنا با ادبیات کودک و متخصص در این زمینه نداشتیم اما به تدریج نیروهای مورد نظرمان را تربیت کردم. به جرات می گویم که همه نیروهایم را خودم تربیت کردم. زیرا بسیاری از عوامل را به صرف اینکه جوانان خوبی بودند، انتخاب کردیم.

به عنوان مثال یکی از کسانی که در این برنامه بود امروز نزدیک به صد عنوان کتاب دارد و جوایز متعددی نیز گرفته است. این شخص در آن سالها تنها چند داستان و رمان بزرگسال خوانده بود. او در این مدت به نویسنده کودک و نوجوان تبدیل شد.
 
فرد دیگری هم میان ما بود که بازیگر تئاتر بود. او نیز نویسنده تئاتر کودک شد. یکی دیگر از افرادی که امروز سردبیر برنامه‌های رادیو شده است در آن زمان متصدی امور دفتری در جام جم بود. این فرد امروز ده ها کتاب چاپ شده دارد. به این ترتیب می‌بینید افرادی که کمترین  تجربه را در این زمینه داشتند در کنار تولید این برنامه توانستند به چهره‌های سرشناسی در عرصه قصه کودک تبدیل شوند.
 
یکی از دوستان می گفت تا پیش از حضورش در این برنامه در کنار خیابان دست‌فروشی می کرده اما پس از حضورش در برنامه تغییرات اساسی در زندگی و کارش ایجاد کرده است. به این ترتیب در این ایام ما از هیچ، نیروهای کارآمد ساختیم. من روی کلمه به کلمه متن ها با آنها کار می کردم. به آنها اعتماد می کردم و برایشان وقت می گذاشتم.

* خودتان هم در این میان توانستید توفیقات معنوی کسب کنید. تا چه میزان این برنامه برای خودتان نیز کارآمد بود؟ به‌هر حال شما مدت 24 سال  به صورت مداوم در این برنامه حضور داشتید.

- به تازگی یادداشتی روی سایتم گذاشته‌ام با عنوان "بازنشستگی پس از 80 سال". من در سی سالی که در رادیو کار می کردم به جز برخی روزهای تعطیل هرگز طلوع و غروب خورشید را در خانه ندیدم. روزی 14 ساعت کار مداوم داشتم. این در حالی بود که یک ریال پول به عنوان اضافه حقوق و یا حق مدیریت و ماموریت و کارانه دریافت نکردم. 

* چرا پس از سال‌ها اجرای "قصه ظهر جمعه" از آن کناره‌گیری کردید. این کار نوعی اعلام بازنشستگی بود یا موضوع دیگری مطرح بود؟

- زمانی که از رادیو بیرون آمدم وارد حوزه هنری شدم که ورودم به حوزه هنری در پی انگیزه های خاصی بود. از این رو پس از اتمام کار تهیه‌کنندگی و سردبیری در رادیو همچنان گویندگی قصه ظهر جمعه را تا 24 سال  یعنی تا پایان شهریور 1384برعهده داشتم. امروز من رکورددار این برنامه و اجرا در رادیو هستم.

* صبحی هم به عنوان نخستین قصه‌گوی ظهر جمعه در اجرای این برنامه پیش از انقلاب رکورددار بود.

- خیر. آقای صبحی 21 سال سابقه داشت. از این‌رو رکورد من از او بیشتر است. البته مطمئن باشید که دیگر هیچکس به این رکورد نخواهد رسید. در این کشور هیچ کسی نمی تواند یک کار فرهنگی را 24 سال ادامه دهد. این اتفاق در رادیویی که جاذبه مالی ندارد به هیچ عنوان اتفاق نخواهد افتاد زیرا همواره پرداختی‌های رادیو یک هشتم تلویزیون است.

* به موضوع پرداخت‌ها و برآورد برنامه‌های رادیویی اشاره کردید. به نظرتان عدم تولید برنامه‌های مستقل مناسبتی به دلیل نبود هزینه‌ها و برآوردهای مناسب در رادیو نبود؟

- البته هزینه‌های رادیو برای تولید برنامه‌ها بسیار کمتر از هزینه های تلویزیون است. از سوی دیگر ساخت برنامه ها در رادیو نیز به مراتب آسان تر از تلویزیون است؛ البته منظور من برنامه های مناسب در تلویزیون است. زیرا بسیاری از برنامه های تلویزیون به شکل سردستی ساخته می شود. ساختار این برنامه ها همگی رادیویی است. برنامه های رادیویی زود به اجرا درمی‌آیند از این رو زمانی که تصمیم به کاری در رادیو گرفته شود تا تولید آن فاصله زمانی زیادی طول نمی کشد زیرا تمهیدات زیادی لازم ندارد.

* البته ساخت یک برنامه رادیویی پروسه و ساز و کارهای پیچیده‌ای دارد. به عنوان مثال برنامه قصه ظهر جمعه باید در متن و اجرا به گونه ای باشد که قوه تخیل و تصویرسازی مخاطب را تقویت کند. این موضوع نیز مهمترین کارکرد رادیوست و تلویزیون با تمام قابلیت هایش از آن بی بهره است.

- بله. اما این نکته ویژگی رادیو است.این موضوع هم به دلیل توانایی های افراد به انجام می رسد. به عنوان مثال زمانی که کار رادیو را آغاز کردم اطلاع چندانی از این موضوع نداشتم. ولی به فاصله یکسال و یکسال و نیم پس از آن سمیناری در محل جام جم فعلی برگزار شد.در این سمینار که مدیران مختلف از سراسر رادیو دعوت شده بودند پس از برنامه رادیویی صبح جمعه با شما، قصه ظهر جمعه را به عنوان دومین برنامه پرشنونده رادیویی به انتخاب مخاطبان شناخته شده بود. این در حالی بود که تفاوت این دو برنامه بلحاظ امکانات و اجرا و تعداد عوامل و گویندگان بسیار زیاد بود.
 
جالب اینکه برنامه صبح جمعه با شما با یک گروه حرفه ای کار می کرد که پیش از انقلاب هم در کنار یکدیگر کار کرده بودند و همگی از بازیگران قدیمی رادیو بودند. به این ترتیت برنامه ظهر جمعه بدون هیچ هزینه ای برای رادیو توانسته بود مخاطبان بسیاری را جذب کند. یکی از مدیران در این سمینار گفت باید ببینیم که برنامه سازان رادیو چه کرده اند که توانسته اند تا این حد جذب مخاطب کنند. ما  سعی کردیم رادیو را از حرف زدن درآوریم. تمام بخش های برنامه ما نمایشی بود. زیرا آن داستان هایی که ارزش نمایشی داشتند به صورت نمایش درآوردیم. تمام حرف های برنامه بصورت غیرمستقیم گفته می شد. این موضوعی بود که رادیو دیر یاد گرفت. 
 
* در آن سال‌ها با دلخوری از مدیران و سلایقشان، رادیو را ترک کردید؟

- زمانی که رادیو را ترک کردم از رادیو بدم نیامده بود. من احساس کردم مشکل عمده دستگاه‌هایی مانند رادیو این است که هنرمند کارآمد کم دارند. در این دستگاه ها نیز امکان نیروسازی وجود ندارد زیرا کارها روتین است و پس از پایان یک کار باید به فکر برنامه‌های بعدی باشیم. با این رویکرد هیچ رشدی هم بوجود نمی‌آید. تلویزیون و رادیو مجبور هستند که ساعاتی از شبانه‌روز را پر کنند و فرصتی برای برگزاری دوره‌های آموزشی وجود ندارد.

* اما چرا حوزه هنری را انتخاب کردید؟

- به نظرم رسید که حوزه هنری معمولاٌ وظیفه‌ای برای تولید برنامه‌های روتین ندارد. از این رو این محل را بهترین جا برای پرورش نیرو دیدم گرچه من این کار را در رادیو نیز انجام می‌دادم. البته در آن زمان هم آموزش قصه‌نویسی را انجام می دادم. اتفاقاً بابت آن هم هیچ مبلغی نمی گرفتم. در طول این مدت هم این نیروها را به حوزه هنری نیز معرفی کردم.

* در حوزه هنری هم توانستید افراد مستعدی را بیابید و آموزش دهید؟

- اساساً این موضوع مهمترین هدف من بود. الحمدالله دراین باره نیز موفق بودیم. اساساً سیاست حوزه هنری پرورش و معرفی استعدادها است. وظیفه حوزه هنری این نیست که این استعداد ها را برای خودش پرورش دهد. وظیفه آن این است که  این نیروها را برای نظام پرورش دهد. این افراد هر کجا که بروند برای نظام کار می‌کنند. این نگاه نگرش بسیار سازنده و خوبی است که در حوزه هنری وجود دارد.
 
برخی اگر شرایط ماندن در حوزه را داشته باشند، می مانند. برخی دیگر نیز با دفاتر و موسساتی مانند تلویزیون فعالیت می کنند. البته همه این افراد نمک‌شناس نبودند برخی از آنها نمک خوردند و نمکدان را شکستند و گرایش دیگری را در پیش گرفتند. اما به‌هرحال بیشترشان کسانی بودند که برای ارتقای فرهنگ این کشور قلم و قدم زند. اگر نهادی مانند حوزه نبود الان ما به‌لحاظ فرهنگی و هنری دچار فقر شدید بودیم.

* و در پایان اینکه به فکر بازگشت به رادیو و اجرای دوباره قصه ظهر جمعه نیستید؟

- در این سال‌ها توصیه‌های زیادی برای بازگشت به من شده است اما علاقه اصلی من نوشتن است. در قصه ظهر جمعه هم به دلایل دیگری مشغول به کار شدم. از آنجایی که زندگی این فرصت را به ما نمی دهد که به عقب بازگردیم من معمولاً کاری را که به اتمام می رساندم، دیگر آن کار برایم تمام شده است مگر اینکه شکل تازه ای برایم  پیش بیاید و در برنامه خاصی حضور پیدا کنند.
 
این اتفاق هم در برنامه های تلویزیون افتاده است ولی فرصتی برای حضور دائمی ندارم زیرا کارهای انباشته شده زیادی دارم. من همیشه موسس بوده ام و سعی می کردم تا بناهای جدید بسازم. در گذشته هم زمانی هم که کار روی غلتک می‌افتاد آن را به دیگران می سپردم. اگر می‌بینید در برخی از جاها مانند انجمن قلم همچنان مانده ام به این دلیل است که جایگزین مناسب نیافتم. هنوز به آن اطمینان نرسیده‌ام که اگر این کار را رها کنم سرنوشت خوبی پیدا خواهد کرد.
 
----------
گفتگو از مهدی قنبر 
کد خبر 1811529

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha