دكتر بهمن نامور مطلب دبير فرهنگستان هنر و دبير كل همايش بين المللي سلطان محمد در گفتگو با خبرنگار اعزامي "مهر" به تبريز، در پاسخ به اين پرسش كه نگارگري بعنوان يكي از زير شاخه هاي هنر، آيا به ابعاد معرفي اشراف دارد يا اينكه خود يك منبع معرفتي است ، گفت : در ابتدا بايد مشخص شود كه نگارگر كيست و مخاطب اثر نيز چه كسي است ، به نظر من بهترين نگارگري ها بر مباني ويژه اي استوار بودند ، اين مباني اغلب فكري و فلسفي بوده و مي توان اينگونه مطرح كرد كه ميان نگارگري و حكمت يك ارتباط منسجمي در جريان بوده است .
وي افزود : بهزاد را مي توان بعنوان يكي از نگارگران نام برد كه در دستگاه فكري عبدالرحمن جامي سير مي كرد . همچنين سلطان محمد در فضاي فكري صوفيانه و عارفانه بود . از آنجا كه راههاي بروز اينگونه مفاهيم متفاوت بوده ، عده اي بواسطه ادبيات و برخي نيز در قالب مفاهيم فلسفي و هنري آثارشان را متجلي ساختند .
دكتر نامور مطلق با تأكيد بر اين مطلب كه در بسياري از دوره هاي زماني ، مرزهاي زباني فروريخته و ميان حكمت و هنر واسطه اي وجود نداشته ، گفت : سهروردي داراي يكسري حكايتهاي ادبي است كه در قالب فلسفي بيان شده ، سهروردي پيوند منسجمي ميان حكمت و ادب برقرار كرده است .
دبير فرهنگستان هنر در پاسخ به اين پرسش كه آيا نگارگران خود در عالم قدسي بودند ، يا اينكه آثارشان در عالم قدسي متجلي بوده ، گفت : اطلاعات ما از زندگي نگارگران بسيار اندك است ، اما آنها در فضاي سنتي و مذهبي زندگي مي كردند ، بطور مثال آنها اغلب نامشان را بر آثارشان ثبت نمي كردند و اين نشانگر آن است كه به يك زندگي معنوي توجه خاصي داشتند . اما وقتي كه به متون رجوع كنيم در مي يابيم كه آنها در يك عالم شهودي توانستند چنين آثاري را خلق كنند . مانند معراج پيامبر توسط سلطان محمد .
دكتر نامور مطلق درباره گسست معرفتي كه در عالم نگارگري ما بوجود آمده گفت : در يك زماني ، معرفت يكپارچه بود و حداقل مي توان گفت كه مرزهاي آن جدا نشده بود . در زمان مدرنيته مرزها جدا شد و نگاههاي مختلف نيز وارد مباحث مختلف شد . در زمان صفويه فلاسفه يك روشي را پيش گرفتند و هنرمندان نيز روش ديگري را در پيش گرفتند . من معتقدم زمان پاره پاره كردن معرفت ديگر سپري شده و ما در حال ترميم و بازنگري معرفت هستيم .
وي افزود : ما اكنون با چند مشكل مواجه هستيم ، نگارگران ما در فضاي سنتي گذشته زندگي نمي كنند و فضاي فعلي نيز تبعات خاص خودش را دارد . ما همچنين به تربيت نگارگراني كه با منابع حكمي آشنا شوند نپرداختيم و براي اينكه آسيب شناسي را آغاز كنيم بايد گسست را شناسايي كرده و آن را به پيوست تبديل كنيم . نگارگران ما بايد با حكمت اسلامي آشنا شوند تا بتوانند فرآورده هايي داشته باشند كه با فضاي فكري و فلسفي ما نزديك باشد .
نظر شما