به گزارش خبرگزاري "مهر"، متن كامل ترجمه مصاحبه دكتر لاريجاني با مجله آلماني اشپيگل به شرح ذيل مي باشد:
مهمترين برنامه رياست جمهوري شما چيست؟
- در ايران بعد از انقلاب زير ساخت هاي لازم توسعه فراهم شده است . مثلا ايران امروز يك نيروي بسيار عظيم تحصيل كرده دارد. بسترهاي زيادي براي توسعه آينده ، سرمايهگذاري شده است . در بعضي از زمينهها و بخصوص در تكنولوژيهاي پيشرفته قدم هاي بلندي برداشته شده است .امروز زمانهاي است كه ميتوان اين سرمايه گذاريها را بكار گرفت و با يك استراتژي درست ديپلماتيك مي توان ارتباطات منطقي با دنيا برقرار كرد و سطح توسعه كشور را بالاتر برد.
دو سه نكته مهم از برنامههاي خود را ميتوانيد بيان كنيد ؟
- مهمترين آنها ، آنچيزي است كه براي اقتصاد ايران مهم است . توسعه كشورمان چند محور برجسته دارد. نكته نخست اين است كه ما بتوانيم سطح فنآوري خود را بالا ببريم. ظرفيتهايي در تكنولوژيهاي نوين مانند تكنولوژي اتمي، بايو تكنولوژي، نانو تكنولوژي و تكنولوژي ITC و... وجود دارد. نكته دوم اين است كه براي اينكه ما سطح درآمد مردم را بالا ببريم توليد ناخالص را افزايش دهيم. يعني سطح صادرات را بايد بالا ببريم. يعني ما بايد توليد داخل را به قصد دستيابي به بازارهاي جهاني افزايش بدهيم .
چطور اين كار را ميكنيد؟
- ميگويم. نكته سوم حجم بيكاري در كشور است. كه براي رفع آن بايد توسعه كارآفريني در داخل را مد نظر داشته باشيم. از نظر ديپلماسي بايد به اين نكته توجه كنيد كه اگر استراتژي ما بالا بردن توان ملي است، ديپلماسي ما بايد در خدمت اين هدف قرار گيرد. يعني اگر ما توليد درونزا و بيروننگر براي بازارهاي جهاني را مي خواهيم ،ديپلماسي بايد بسترهاي آن را فراهم سازد.
آيا اين يك نوع نقد است به ديپلماسي فعلي؟
- بله، نقد است. فكر ميكنم در ديپلماسي كشور ما به ظرفيتسازي داخلي كم توجه شده است.
فكر ميكنيد ديپلماسي ايران بيشتر به سمت تنش ميرود يا تنشزدايي؟
- اتفاقا استراتژي ما بايد صلحآميز باشد.
سوال اين است كه الان اين ديپلماسي چگونه است ؟
- اگر ما يك توسعه پايدار را در داخل دنبال ميكنيم بايد يك صلح پايدار در بيرون از مرزها پي بگيريم. ما دنبال منافع ملي كشور خودمان هستيم. بنابراين ما هر كجايي كه با كشورهاي خارجي صحنه بازي، صحنه برد_ برد باشد در آن وارد ميشويم.
اين صحبتي كه در مورد ديپلماسي كرديد براي مذاكرات هسته اي ايران و اروپا چه معنايي دارد ؟
- در بحث فنآوري هستهاي به چند نكته بايد توجه كرد. برنامه هسته اي ايران يك سابقه چهل ساله دارد. در دهه هفتاد مشاوران امريكايي دولت وقت ايران ،نياز ايران به انرژي هسته اي را به مقدار هفت هزار مگاوات برق هسته اي تاييد كرده اند و آقاي هنري كيسينجر كه آن موقع در شوراي امنيت ملي امريكا بوده است، اين گزارش را امضا كرده است. ايران از كشورهاي بنيانگذار سازمان ملل است و يكي از اولين امضا كنندگان و تصويب كنندگان پيمان منع گسترش سلاح هاي هسته اي Non- Proliferation treaty)) بوده است.
- برنامه هسته اي ايران براي توليد برق هسته اي از دهه هفتاد براي احداث سه نيروگاه شروع شد كه شركت زيمنس آلمان در مناقصه احداث نيروگاه اتمي بوشهر برنده شد. اين نيروگاه تا سال 1979 تقريبا بيش از 70درصد پيشرفت فيزيكي داشت ،اما پيروزي انقلاب اسلامي و شروع جنگ تجاوزكارانه صدام حسين بر ضد ايران مانع از ادامه ساخت نيروگاه اتمي بوشهر شد. پس از پايان جنگ ايران از زيمنس خواست نيروگاه بوشهر را تكميل كند اما زيمنس از اين طرح كناره گيري كرد و ساير كشورهاي اروپايي نيز تمايلي به مشاركت در برنامه برق هسته اي ايران از خود نشان ندادند. بالاخره قراردارد تكميل نيروگاه برق هسته اي بوشهر با روسيه امضا شد. در حالي كه ساخت نيروگاه بوشهر ادامه داشت.
- دولت ايران براي تامين سوخت پايدار هسته اي رايزني هايي را شروع كرد اما به سرعت به اين نتيجه رسيد كه به دلايل سياسي امكان دسترسي به بازارهاي بين المللي سوخت هسته اي نامطمئن، گران و بسيار پر ريسك است. لذا تصميم گرفت بر اساس حقوق قانوني خود در معاهده NPT چرخه سوخت را در كشور تاسيس كند. اين تصميم با اطلاع و آگاهي كامل آژانس بين المللي انرژي اتمي به مورد اجرا گذاشته است. به عنوان مثال كارخانه UCF اصفهان وقتي زمين خالي بود به كارشناسان IAEA نشان داده شد و به آژانس اطلاع داده شد كه چنين كارخانه اي قرار است در اين جا ساخته شود.
- اين مساله در مورد تاسيسات نطنز و پروژه آب سنگين اراك نيز تكرار شده است. يعني تاكيد مي كنم كه بنابر گزارش هاي آقاي البرادعي و قطعنامه هاي شوراي حكام هيچ گاه نشانه اي از انحراف ايران به سمت ساخت سلاح هاي هسته اي مشاهده نشده است. برنامه هسته اي ايران، شفاف با اطلاع آژانس بوده است. ايران تعهدات خود را در معاهدات NPT را نقض نكرده است.
- فكر ميكنم امريكاييها در اين قضيه دنبال درد سرسازي هستند و براي اينكه چيزي مخالف تصميم كارشناسي گرفته شده توسط آقاي البرادعي در آژانس را اعلام كنند به اروپا فشار مي آورند . احساس مي كنيم امريكاييها دنبال اين هستند كه زمان را از ما بگيرند و فكر ميكنيم ميخواهند در درون اين زمان گرفتن شرايط جديد بينالمللي ايجاد كنند و كشورهايي مانند ايران را كه وارد چرخه فنآوري اتمي شده اند از حقوق خود محروم كنند.
آيا براي شما غنيسازي مهم است؟
به گزارش خبرگزاري مهر دكتر لاريجاني ادامه داد: اگر اجازه بدهيد بحث قبلي شما تمام بشود به اين نكته خواهم رسيد. بعد از مدتي اروپاييها (آلمان، فرانسه و انگليس) گفتند ما هم ميخواهيم با شما مذاكراتي را دنبال كنيم كه هم شما غنيسازي اورانيوم داشته باشيد و هم تضمين بدهيد و اين تضمين عيني باشد كه فنآوري شما به سمت سلاح اتمي نباشد. خوب ما باتوجه به اينكه علاقمند بوديم اروپا در صحنه خاورميانه فعالتر باشد_الان اگر توجه كنيد در مسائل خاورميانه اروپاييان تقريبا فعال نيستند مثلا در صحنه عراق اروپا چيزي ندارد_ما مذاكره با اروپا را آغاز كرديم ولي خوش ندرخشيدند. بنا بود ، مذاكره كنيم براي اينكه ما فنآوري اتمي داشته باشيم و در عين حال جامعه بين المللي هم مطمئن باشد كه به سمت سلاح هسته اي منحرف نمي شويم . اروپاييان در مذاكرات گفتند : بهترين كار اين است كه شما اصلا فنآوري هسته اي نداشته باشيد. فكر نمي كنم براي اروپا اين يك چيز جالبي باشد، چون بنا بود ما يك روشي براي تضمين داشته باشيم كه هم اروپاييها احساس كنند كه تكنولوژي ما به سمت سلاحهاي اتمي نميرود وهم ما از فنآوري هسته اي محروم نباشيم.
آيا براي شما غنيسازي مهم است؟ يعني اينكه ايران چرخه سوخت اتمي را بطور كامل داشته باشد؟ يا شايد غنيسازي را نبايد حتما انجام بدهيد؟
- يكي از دست آوردهاي مهم دولت آقاي خاتمي اين بود كه غنيسازي اورانيوم را در ايران سامان داد و اين امروزه به يك خواست ملي در ايران تبديل شده است . فكر ميكنم اين موضوع يك امر دو وجهي است. اروپا بايد اين را حس كند كه اين خواست ملي ايرانيان است.خانم رابينرايت (روزنامهنگار امريكايي ) به ايران آمده بود. ايشان بعد از مدتي كه در ايران بود و بررسي كرد چند مقاله نوشت : حرف او اين بود كه من با هر كسي (كارمند، مغازهدار، كارگر، سياستمدار يا روزنامهنگار) كه صحبت ميكنم همه ا فنآوري اتمي را به عنوان يك خواست ملي ميخواهند. اين يك وجه موضوع است. وجه ديگر موضوع اين است كه در صحنه بينالمللي، اروپا و ديگران ميگويند ما تضميني ميخواهيم كه ايران بمب اتمي (سلاحهستهاي) نميسازد. ما هر دو را قبول داريم. اين كار را بايد اروپا هم قبول داشته باشد. يعني اگر اروپاييها نميتوانند پيشنهادي براي تضمين بدهند كه بمب اتمي ساخته نشود ولي فنآوري اتمي داشته باشيم ما پيشنهاد فني ارائه مي كنيم . فكر ميكنم در اين شرايط اروپا بايد قبول كند ما به سمت تكنولوژي هستهاي برويم ولي بمب اتمي نداشته باشيم. اين ايده را ما با آقاي شيراك هم مطرح كرده ايم . آقاي شيراك هم ظاهرا اين نظر را پذيرفته است .
آيا غنيسازي چيزي است كه نميتوانيد واقعا از آن صرفنظر كنيد؟
- چرا اين سوال را ميپرسيد؟! اگر از شما بپرسم شما ميتوانيد از نيروگاههاي اتمي دست برداريد؟ چه جواب خواهيد داد؟ الان فرانسويها بيش از 75% انرژي الكتريكي كشورشان را از نيروگاههاي اتمي تامين ميكنند و مقداري از سوخت اتمي را خودشان توليد ميكنند. چرا بايد توقع داشت كه ما نبايد اين امكان را داشته باشيم؟ آيا معتقديد كه كشورها دو درجه هستند؟! يك عدهاي درجه اولند وعدهاي درجه دوم؟
اگر ايران از غنيسازي صرفنظر بكند اين مسئله كمك خيلي بزرگي به ايران خواهد كرد و ايران در زمينه بينالمللي موفقيتهايي كسب خواهد كرد. مانند عضويت در WTO و...
- ما تجربه خيلي مناسبي با امريكا در اين وعده و وعيدها نداريم. در صحنه افغانستان امريكاييان خيلي بدعمل كردند . در جايي كه ميدانستند كه ما در صحنه افغانستان خيلي موثر هستيم .در واقع در افغانستان امريكا متحد طبيعي ما بود. اما پس از سقوط طالبان امريكا ايران را در محور شرارت قرار داد و در افغانستان كشت خشخاش را دو برابر كرد و كاملا آنجا سياستمداران را دو دسته كرد. عدهاي را كه بر ضد طالبان جنگيده بودند از صحنه خارج كرد .
در دو زمينه ميخواهيم با شما بحث كنم. يكي انتخابات است. جنابعالي در آلمان اينگونه شناخته شدهايد كه خيلي محافظهكار هستيد. ميتوانيد توضيح دهيد كه در چه زمينههايي بيشتر محافظه كار هستيد؟ و درچه زمينههايي كمتر؟
- محافظهكاري در ايران مثل محافظهكاري در اروپا و امريكا نيست . ايران شرايط متفاوتي دارد. در ايران ما معتقد به اقتصاد آزاد متناسب با شرايط بومي ايران هستيم. براي بالا رفتن توان ملي به بالا بردن سطح سرمايهگذاري در كشور اعتقاد داريم. به سرمايهگذاري خارجي در ايران با سه شرط اعتقاد داريم كه عبارتند از: اول، سرمايهگذاري خارجي بايد سطح فنآوري ما را با لا ببرد.دوم، سطح صادرات ما را بالا ببرد .سوم، سطح اشتغال ما را بالا ببرد. به گسترش توريسم اعتقاد داريم. چون حجم زيادي از مراودات فرهنگي را ايجاد ميكند. و از نظر ديپلماسي به يك ديپلماسي هدفدار براي توسعه داخلي اعتقاد دارم. از نظر داخلي به آزادي فكر و انديشه براي تمدنسازي ايران اعتقاد داريم.
وقتي ميگوييد ديپلماسي هدفدار آيا منظور شما منافع ملي است؟
- بلي.
تمام اين حرفهايي كه شما زديد را ممكن است آقايان هاشمي رفسنجاني و قاليباف هم بزنند. پس فرق شما با آنها چيست؟
- ما اشتراكاتي با هم داريم. تفاوتهاي ما در چند چيز است. سوابق اجرايي و توان مديريت. تسلط به موضوعات كلان كشور. نگاه عملگرايانه به مسائل.من فكر ميكنم كشور ما به يك مديريت جوان نياز دارد كه شجاعت ايجاد تحول در ايران را داشته باشند و با نگاهي عملگرايانه مشكلات ايران را از پيش پا بردارند. يك مديريت نوين در ايران نياز است. اين مديريت نوين بايد همراه با نگاه سيستماتيك به كشور باشد و از نيروهاي متخصص استفاده كند و توان ملي كشور را بالا ببرد.
يعني به جاي خانوادهها و روابط خانوادگي، براي مديريت كشور از نخبگان استفاده كنيد ؟
- بلي . ما امروز از ظرفيت بسيار خوب نخبگان بهرهمنديم. و يكي از نكات مهم اين است كه ما گردش مناسبي براي استفاده از مديران ايجاد كنيم. در واقع غنيسازي دموكراسي صورت گيرد. من اميدوارم كه اروپاييان كه سر غنيسازي اورانيم با ما مناقشه كردند، سر غنيسازي دموكراسي با ما مناقشه نكنند.
ميشود يك بار ديگر توضيح دهيد تا خوانندگان آلماني متوجه شوند. گفتيد فرق شما با آقاي هاشمي رفسنجاني در اين است كه : يكي در مديريت جوان در كشور است. يكي ديگر اين است كه در مديريت كشور از نخبگان استفاده شود به جاي روابط خانوادگي چه تفاوتهاي ديگري داريد؟
- نكته ديگر اين است كه نگاه سيستماتيك به مديريت كشور داشته باشيم. امروز توسعه در كشورها با سيستمهاي نهادينه شده رخ ميدهد. يعني اين سيستمها هستند كه كشور را بالا ميبرند نه آدمها. دوره اينكه با قهرمانها كشور اداره شود سرآمده. دوره سيستمهاست. نكته سوم بعضي تفاوتهاي سياستگذاري است. يكي از آنها در زمينه توسعه و بحث عدالت است. تئوري عدالت در تفكر اسلامي است و اين روزها در غرب هم مطرح شده. من اول از غرب بگويم تا شما را به سمت شرق بياورم. مثلا بعد از جنگ جهاني دوم وقتي كه پوزتيويستها حاكم بودند عملا بحث عدالت در غرب خيلي مفهوم نداشت.. اما در دهههاي اخير اينگونه نيست. مثلا شما (غرب) متفكراني مانند (جانرالز) را داريد كه در مورد عدالت كتاب دارد. رالز معتقد است ،اولين خواسته بشر عدالت است. يعني در واقع سيستمهاي سرمايهداري ليبرال به اينجا انجاميد كه بحث عدالت جدي است. رالز ليبرال است. اما به عدالت اعتقاد دارد.
آيا آقاي رفسنجاني به عدالت معتقد نيست؟
- در تعريف عدالت تفاوت داريم. در تفكر اسلامي بحث عدالت يك نقطه كانوني است. يك وقتي شما عدالت را سيستم تامين اجتماعي. براي طبقه محروم ميدانيد .يك وقتي عدالت را در چيزهاي ديگري ميدانيد. دوره آقاي هاشمي و آقاي موسوي و آقاي خاتمي سمتگيري آنها به سوي نقاط محروم بود يعني خيلي از نقاط ايران، روستاها آب و برق و... نداشتند. اين يكي از خصوصيات عدالت است. از نظر من عدالت 5 خصوصيت داردكه عبارتند از :
اول : اين كه قانون در مورد همه يكسان رعايت شود. در همه حوزهها سياست، فرهنگ و اقتصاد و استثنا نداشته باشيم. چون تبعيض بوجود ميآيد.
دوم : اينكه رقابت وجود داشته باشد. در همه حوزهها (سياست، فرهنگ و اقتصاد) و دولت بيشتر بايد نقش قاعدهساز و داور داشته باشد و نه بازيگر.
سوم : سمتگيري دولت بايد به سمت محرومين باشد.
چهارم : اين است كه اختلاف طبقاتي كاسته شود.
پنجم : اين است كه دسترسي مردم به مواهب (امكانات) حكومت عليالسويه باشد.
اگر اين تعريف را تعريف نسبتا خوبي بدانيم، آن وقت براساس اين مدل كار ما قدري تفاوت خواهد كرد. مثلا بعضي از انحصارات دولتي مخالف عدالت است. خيلي از اين شركتهايي كه در دوران سازندگي و دوران آقاي خاتمي حدوث پيدا كردند، مانع رقابت بخش خصوصي هستند.
نكاتي كه گفتيد شما را از آقاي هاشمي متمايز ميكند. اينكه شما جوان هستيد. در دوره آقاي رفسنجاني اتفاقاتي افتاد كه با تعريف شما از عدالت متفاوت است . اما با آقاي قاليباف شما چه تفاوتي داريد؟ ايشان هم جوان هستند. و موضوعاتي را كه در مورد آقاي هاشمي گفتيد. نميتوان در مورد آقاي قاليباف گفت .
- با آقاي قاليباف ضمن اينكه اشتراكاتي داريم در چند چيز تفاوت داريم.
ميتوانيد توضيح دهيد؟
- تجربه مديريتي ما كاملا متفاوت است. من حداقل 14 سال در دولتهاي مختلف بودهام. 10 سال در شورايعالي امنيت ملي بودهام. حدود 14 سال در شورايعالي انقلاب فرهنگي بودهام. حدود 10 سال هم در مجمع تشخيص مصلحت نظام. يعني تجربه مديريتي من در مسائل كلان و تجربه من در وزارت فرهنگ و مديريت راديو و تلويزيون كاملا متفاوت است. يعني در مسائل مهمي كه به منابع ملي و امنيت ملي كشور مربوط ميشود من سالها ارتباط نزديك داشتهام. پيشينه من بيشتر به تجربيات فرهنگي و اجرايي است. آقاي قاليباف پيشينهاش بيشتر در زمينههاي پليس و مسائل نظامي است. من از نظر برنامه هنوز برنامه آقاي قاليباف را نديدهام ولي با هم متفاوت هستيم. ولي با آقايان قاليباف و هاشمي هنوز دوستي نزديك داريم و همديگر را ميشناسيم. رقابت من با آقاي رفسنجاني و آقاي قاليباف رقابتي خيلي دوستانه است.
اين رقابت آنقدر دوستانه است كه شما در دولت آقاي رفسنجاني وزير امور خارجه باشيد. در عالم سياست نميشود مطلقگرا بود. فعلا چنين بنايي ندارم.
آيا شما با آقاي رفسنجاني رقابت خواهيد كرد؟
- وقتي من نام نويسي كردهام يعني قصد رقابت دارم.
احتمال اينكه ما همين الان روبروي رئيس جمهور آينده ايران نشستهايم زياد است؟
- به هر حال وقتي من نام نويسي كردم براي بردن نامنويس است اما بايد حوادث آينده را رصد كرد.
نظر شما