همواره يكي ازطرفداران گونه سينمايي نوار بودم

" رابرت رودريگوئز "

ثبت فيلم خانوادگي " بچه هاي جاسوس " كه درقالب يك سه گانه ارائه شد ، موجبات حيرت همگان را برانگيخت چرا كه نمايانگرعطش اين كارگردان براي آزمودن گونه هاي متنوع سينمايي بود. تجربه ساخت فيلم " بچه هاي جاسوس " اورا به سوي ساخت فيلمهاي ديجيتالي رهنمون كرد كه حاصل آن شكل گيري فيلم نئونوار"شهرگناه " بود.درذيل گفتگوي" استلا پاپا مايكل " با وي درج شده است.  

 تمايل شما به ساخت فيلمهاي نوارازچه زماني شكل گرفت؟

من همواره دوست د اشتم كه اين ژانررا بيازمايم وهمواره يكي ازطرفداران گونه سينمايي نواربودم .حتي درسال 1997 اقدام به ساخت فيلمي كردم كه همين حال وهوا را داشت وتهيه كننده آن " مايكل مان " بود اما مي ترسيدم كه فيلم بيش ازاندازه نوستالژيك به نظربيايد .آنچه كه من درمورد نوشته هاي " فرانك ميلر" دوست دارم اين است كه به سنت نوارپايبند است با اين وجود با حال وهواي روزهمخواني دارد ازهمين رونمي توان گفت كه قديمي است .دليل اينكه درمورد اين پروژه نيزبسيارهيجانزده بودم دراين امرخلاصه مي شود .به نظرمي رسيد كه من بايد اين پروژه را به سروسامان برسانم.

 شما تنها به اين دليل كه تمايل داشتيد اين پروژه را به صورت مشترك با " فرانك ميلر" كارگر داني كنيد ، عضويت درصنف كارگردانها را ازدست داديد .آيا اتخاذ چنين تصميمي دردناك بود؟

اين تصميم بسيارسريع گرفته شد .درست مانند اين است كه شما درتگزاس به سرمي بريد ودريك قطارهستيد وقطاربه سرعت درمسيرحركت مي كند ما ازاينكه چنين فيلمي را مي ساختيم بسيارهيجانزده بوديم وسپس گروهي ازلوس آنجلس دربرابرترن ايستادند ودرحاليكه دستهايشان را تكان مي دادند مي گفتند :" بياستيد"، من نگاهي به " فرانك ميلر" انداختم وپايم را برروي گازفشاردادم .به عبارت ديگربايد بگويم كه غافلگيرشده بودم چرا كه نمي دانستم ساخت يك پروژه سينمايي توسط دوكارگردان، برخلاف قوانين است.درگذشته نيزچنين چيزي را ديده بودم اما گويا قوانين گذشته متفاوت بوده است.

اين قانوني كه ازآن ياد مي كنيد چيست ؟

موضوعي كه صنف مطرح مي كرد اين بود كه من جايگاهم را تثبيت كردم درحاليكه اين مسئله درمورد " ميلر" صدق نمي كند اين درحاليست كه من به آنها گفتم اوبهترازبسياري ازكارگردانهايي است كه تا به حال درهاليوود ديده ام .اگرشما نگاهي به كتابهاي اوداشته باشيد ، درمي يابيد كه اودرحقيقت ازمدتها پيش يك كارگردان خوب بوده است. با اين تفاوت كه به جاي دوربين ازكاغذ استفاده مي كرد.بحث اين بود كه من تصورمي كردم كه داستان گويي تصويري يكسان است و هيچ تفاوتي نمي كند كه اين امربرروي كاغذ صورت بگيرد ويا پرده سينما.
به نظرمن آنچه كه اودركتابها انجام داده خيلي مهمترازآن چيزي است كه ما درسينما انجام داده ايم ومن مي خواستم كاري كنم كه اين مسئله برروي پرده سينما به وقوع بپيوندد.
درعين حال نمي توانستيم تغييري درقوانين صنف كارگردانها به وجود آوريم  بنابراين احساس كردم كه دراين مرحله ترك كردن صنف آسانتراست چرا كه اين مسئله براي من ازاهميت چنداني برخوردارنبود.

چرا اين فرصت را براي " كوئنتين تارانتينو" فراهم كرديد كه نماهايي ازفيلم را كارگرداني كند؟

اوكسي است كه ساليان متمادي مرا همراهي كرده  وهمواره تمايل داشته كه درمورد ديجيتال اطلاعات بيشتري را كسب كند . من سال گذشته اين موضوع را با وي درميان گذاشتم .مدت زمان بسياري به طول انجاميد تا اوتوانست فيلم " بيل را بكش " را كارگرداني كند.اوتصورمي كرد كه فيلمبرداري به سرعت انجام پذيرفته است اما من به وي گفتم :" اگرفيلم را به شيوه ديجيتالي فيلمبرداري كني ، سرعت بيشتري خواهدداشت بنابراين دفعه بعدي كه درحال ساخت يك فيلم بودم بيا ويكي ازنماها را فيلمبرداري كن. دراين صورت مي تواني دريابي كه اين تكنولوژي چگونه است وچگونه مي تواني با هنرپيشگان به اين طريق كاركني ." 
من فكرمي كنم كه اوازتجربه فيلمبرداري نمايي ازفيلم " شهرگناه " كاملاََ لذت برد چرا كه ازاين طريق دريافت كه دراينجا ما بيشتربا نحوه اجرا  كارداريم تا  تكنولوژي .اين امرتفاوت بسياري با تصورات مردم درمورد فيلمبرداري ديجيتالي واستفاده ازپرده سبز  دارد.

" تارانتينو" دقيقاَ كدامين نما را فيلمبرداري كرد وچگونه است كه مي گوييد پرده سبز بيشتربه ياري هنرپيشه مي آيد تا كارگردان ؟

من نمايي را بين " كليواوون " و" بنيسيو دل تورو" فيلمبرداري كردم كه درباران ، جاده وخودروشكل مي گرفت اما درحقيقت نه باراني وجود داشت ، نه جاده ونه خودرويي .اين مسئله باعث مي شود كه كارگردان توجه اش را ازعوامل ديگرمنحرف كرده وتنها برروي بازي هنرپيشه وكيفيت آن تمركز كند.درست مانند اين است كه اگرنمايي را بخواهيم به دورازتكنولوژي مذكورفيلمبرداري كنيم بايد مدت زمان زيادي را صرف كنيم تا خودرو را درجاي مورد نظرقراردهيم ، شرايط جاده را فراهم كنيم ودقت كنيم كه صداي آب با باران هماهنگ شود .زمانيكه تمامي اينها حاصل مي شود درمي يابيم كه روزروبه پايان است دراين  صورت مدام فرياد مي زنيم :" عجله كنيد ، عجله كنيد ونماهاي مربوط به هنرپيشه را ضبط كنيد."

چه مسئله اي باعث شد كه ازحضور" اليجا وود " دراين فيلم استفاده كنيد ؟

 من درفيلم " حس " با اوهمكاري كردم وبه وي گفتم كه يك روزازحضوروي درفيلمي با مضمون جاني رواني استفاده مي كنم با اين وجود درآن زمان هرگزبه اين پروژه فكرنمي كردم وتصورنمي كردم كه امكان اين امرفراهم شود.اويكي ازاولين افرادي بود كه براي فيلم " شهرگناه " تست داد وگفت كه براي دست يافتن به اين نقش چنان بي تاب است كه راضي است هركاري را انجام دهد .زمانيكه اشتياقش را ديدم تصميم گرفتم كه ازحضورش استفاده كنم.

 خبرهايي مبني برساخت قسمت دوم و سوم اين اثرشنيده مي شود .شما دراين مورد چه اطلاعاتي مي توانيد درا ختيارما قراردهيد.

تنها مي توانم به ذكراين نكته بسنده كنم كه ما تنبل هستيم چرا كه هفت كتاب وجود دارد وما تنها درصدد ساخت دوفيلم هستيم با اين وجود فيلمهاي بعدي را نيزخواهيم ساخت . ترديدي ندارم كه قسمت د وم را براساس كتاب " بانويي براي كشتن " مي سازيم .داستان اين كتاب پيش ازفيلمهاي ديگرشكل مي گيرد واين بدين مفهوم است كه بسياري ازكاراكترهايي كه دراين فيلم به عنوان مرده ازآنها يادمي شد ، درقسمت دوم حضورخواهند داشت.من دوست دارم كه ساخت قسمتهاي بعدي را به سرعت آغازكنم اما شايد عاقلانه اين باشد كه به سه فيلم اكتفا كنيم .