پیام‌نما

إِنَّ‌اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي‌الْقُرْبَىٰ وَ يَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ * * * به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از فحشا و منکر و ستمگری نهی می‌کند. شما را اندرز می‌دهد تا متذکّر [این حقیقت] شوید [که فرمان‌های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست.] * * * حق به داد و دهش دهد فرمان / نيز انفاق بهر نزديكان

۲۳ خرداد ۱۳۸۴، ۱۴:۰۶

به بهانه بررسي مجموعه تلويزيوني " آهوي ماه نهم "

مجموعه برنامه " نقد اول " به برنامه سازان نان قرض مي دهد

مجموعه برنامه " نقد اول " به برنامه سازان نان قرض مي دهد

مجموعه برنامه " نقد اول " كه مدتي است از شبكه يك سيما پخش مي شود و به نقد مجموعه هاي تلويزيوني پخش شده از اين شبكه مي پردازد، به جاي نقد به مهمانان برنامه خود نان قرض مي دهد.

به گزارش خبرنگارتلويزيوني " مهر "،  در پي نقد و نظرهاي مختلفي كه نسبت به برنامه ها و مجموعه هاي تلويزيوني از سوي رسانه هاي مختلف از جمله مطبوعات و خبرگزاري ها صورت مي گيرد، تلويزيون از چندي پيش اقدام به توليد و پخش مجموعه برنامه هايي كرده است كه طي آن سريال هاي پخش شده هر شبكه در برنامه مورد نظر، به وسيله منتقدان و توليد كنندگان برنامه مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد. يكي از اين برنامه ها " نقد اول " است كه اجراي آن بر عهده " داريوش كاردان " گذاشته است.
پيش از اينكه راجع به خود برنامه مطلبي گفته شود، اين پرسش در ذهن به وجود مي آيد كه اصولا" چرا " داريوش كاردان " بايد براي اين برنامه انتخاب شود. كاردان مجري و بازيگري بسيار توانمند و باهوش و برخوردار از حس طنز بالايي است كه معمولا" در اجراي برنامه هاي عمومي و اجتماعي توانايي خود را به اثبات رسانده است. اما حقيقت اين است كه داريوش كاردان هيچگاه يك منتقد و نويسنده عرصه تلويزيون و سينما نبوده يا حتي اگر در اين زمينه هم فعاليت كرده است، بدون ترديد منتقد شناخته شده اي به حساب نمي آيد. اجراي همين چند برنامه " نقد اول" كه پخش شد نيز نشان داد كه سواد و دانش او در زمينه مباحث تئوري سينما، تلويزون، رسانه و... به مراتب كمتر آز آن چيزي است كه ظاهرش نشان مي دهد، تا حدي كه در نقد هاي حضوري با عوامل فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني، به وضوح كم مي آورد و سعي مي كند با مزه پراني هاي گاه و بيگاه خود،  كم دانشي اش را بپوشاند. درعين حال مجموعه برنامه هاي نقد تلويزيون هرچند كه تلاش دارد پنجره اي رو به سوي مخاطب عام باز كند و وجوه ناشناخته يك سريال را به مخاطب نشان بدهد، اما به هر حال نقد، امري تخصصي و نيازمند مطالعه و تجربه است. بنابراين شخصي بايد به اجراي چنين برنامه اي بپردازد كه از تبحر، تجربه و دانش لازم در زمينه نقد برخوردار باشد. چون چنين برنامه اي يك ميزگرد ساده و اجتماعي يا طنز آميز نيست. بلكه نشستي مهم و قابل توجه است كه در صورت اجراي درست و علمي آن، مي تواند بسيار راهبردي باشد.



داريوش كاردان هر چند كه به طور كلي مجري ماهري  است و در اين برنامه هم سعي در ايجاد شرايطي دارد كه بيننده از گفت و گو ها خسته نشود و بحث ها را دنبال كند و در اين بين تا حدودي هم موفق بوده است، اما در هر حال ذات يك برنامه نقد را نمي توان تغيير داد و نبايد در پي جذب مخاطب عام بود. چون درصد مخاطبيني كه علاقه دارند پس از تماشاي يك سريال درباره وجوه مختلف زيبايي شناسي اثر و مباحث تخصصي مربوط به آن هم مطالبي بدانند، خيلي زياد نيست. بنابراين مهمترين نكته در اجراي يك برنامه نقد داشتن تخصص است تا به خوبي بتواند نشست را اداره كند و حتي در انتقال مباني علمي توليد سريال، به سازندگان برنامه و ارايه معيارهاي مشخص و صحيح به مخاطب براي ارزيابي درست يك اثر كمك نمايد كه اين خصوصيات در داريوش كاردان مطلقا وجود ندارد.
در آخرين برنامه اي كه از مجموعه " نقد اول " پخش شد، سريال تلويزيوني " آهوي ماه نهم " به كارگرداني مسعود نوابي مورد بحث و بررسي قرار گرفت كه در اين سريال به جز نوابي، صادق جلالي ( نويسنده متن سريال )، طهماسب صلح جو و احمد سليمي به عنوان منتقدان برنامه مورد بحث و بررسي قرار گرفت. در ابتداي برنامه داريوش كاردان به عنوان مجري از صلح‌جو پرسيد كه به طور كلي سريال را چگونه ارزيابي مي‌كند و چه تفاوتي ميان اين سريال و ساير مجموعه هاي تلويزيوني وجود دارد.
اين پرسش شايد بدترين و كليشه اي ترين آغاز براي يك برنامه نقد باشد. چون اصولا" بر مطرح كردن چنين سوالي ايراد وارد است. در وهله نخست اينكه يك منتقد بايد گزينش شده صحبت كند و يك مجموعه تلويزيوني را بايد بر اساس راهنمايي مجري بر اساس ساختار، متن، مضمون و ساير عوامل توليد به تفكيك نقد كند و سپس به مسايل جزيي تر رسيد. بدتر اينكه در نقد دو نظر كلي وجود دارد كه يك اثر را به تنهايي و به عنوان يك اثر هنري بررسي مي كنند يا يك اثر با توجه به روحيه و سبك هنرمند مورد توجه قرار مي گيرد و ارتباط اثر و صاحب اثر مورد بررسي قرار مي گيرد. اما وقتي در ابتداي يك برنامه نقد تلويزيوني سوال مي شود كه چه تفاوتي ميان اين سريال و ساير آثار تلويزيوني وجود دارد، بدون ترديد نشان دهنده علمي بودن نقد در برنامه است.
در ادامه برنامه طهماسب صلح‌جو در مورد اين مجموعه گفت:  سريال تلويزيوني " آهوي ماه نهم " ملودرامي خانوادگي با چاشني جسته و گريخته اجتماعي است كه قصه پرفراز و نشيب و احساسات‌گرايي شالوده اصلي آن را تشكيل مي دهد. ‌عوامل و موسيقي در اين ملودرام‌ها سعي در تلنگر زدن به احساس تماشاگر دارد و به طور كلي اين ملودرام‌ به انتقال پيام‌هايي اخلاقي مي پردازد. در اين مجموعه آدم‌هايي با معيارهاي اخلاقي بد در برابر آدم‌هايي با معيارهاي خوب صف‌آرايي مي كنند و سرانجام حق به حق‌دار مي‌رسد. شخص من معيار خاصي براي سنجش ندارم، اما سريال در نوع خودش از نظر ارتباط با مخاطب سريال موفقي است.
حقيقت اين است كه براي پرسش كلي و اشتباه مجري بايد انتظار چنين پاسخي را هم داشت. اينكه يك منتقد مي گويد معيار خاصي براي سنجش ندارد، سخن عجيبي است. چون اين منتقد به برنامه دعوت شده است تا معيارهاي سنجش درست كيفيت يك اثر هنري يا به عبارتي مجموعه تلويزيوني را به مخاطب ارايه كند. بنابراين بايد براي خود محك مشخص و علمي داشته باشد. ديگر اينكه ملودرام در مفهوم امروزي اثري خانوادگي است كه با عشق و اشك و اندوه آميخته است و اصولا" پيام چنداني براي گفتن ندارد و به جز حرف هاي كلي اجتماعي قرار نيست مطلب ديگري به مخاطب خود انتقال دهد. بنابراين توضيح منتقد كمي عجيب به نظر مي رسد. از همه مهمتر اينكه مجموعه " آهوي ماه نهم " از جمله سريال هايي است كه نتوانست با مخاطب عام ارتباط خوبي برقرار كند و بيشتر نقد و نظرهاي مردمي و منتقدان كه در مطبوعات انتشار يافت، حكايت از ضعيف بودن اين سريال داشت. وقتي يك منتقد حرفه اي همانند طهماسب صلح جو به موفق بودن سريال به جهت برقراري ارتباط با مخاطب راي مي دهد، اين مساله در ذهن جاي مي گيرد كه مجموعه برنامه " نقد اول " شكل گرفته است تا به مهمانان برنامه نان قرض دهد و هيچ خبري از نقد علمي و محكم و اشاره به ايراد هاي اساسي و غير قابل انكار مجموعه هاي تلويزيوني به انگيزه اصلاح كيفيت آنها نيست.
صلح جو در ادامه صحبت هاي خود در بخش هاي ديگر اين برنامه اظهار داشت:  كليشه‌ها را منفي تلقي نكنيد ضعف ملودرام ‌سازي در سينماي ايران به مخاطب هم مربوط است.  شخصيت سهراب به عنوان فردي كه براي رسيدن به هدف حاضر به انجام هر كاري است، چه اتفاقي مي‌افتد كه ناگهان از اين رو به آن رو مي‌شود. آيا طبق منطق روايي است و اگر چنين باشد چرا اين اتفاق درباره معتمدي نمي‌افتد. اين كليشه‌ها در قديم هم وجود داشته است كه در نقطه پايان درام افراد بدون اين كه دليل كافي داشته باشند، دچار تغيير وضعيت مي‌شوند. مخاطب داستان حق دارد علت عاشق شدن نرگس را را نسبت به كسي كه از او نامردي ديده است، بداند. درحالي كه نرگس اهل فضل و دانش است.
مساله بر سر اين است كه در مجموعه تلويزيوني  "آهوي ماه نهم" مهمترين مشكلي كه وجود داشت برقرار نبودن روابط علت و معلولي به شكلي منطقي و باور پذير است. يعني روابط اشخاص به قدري ضعيف كنار هم قرار گرفته بود كه كمتر نشاني از زحمت و تلاش نويسنده در نگارش متن را مي شد به تماشا نشست. انگار نويسنده فقط تلاش داشته است يك قصه را در مدت زمان مشخصي سر هم كند و به هيچ وجه در انديشه نوع ارايه روابط ميان شخصيت هاي داستان نبوده است. شايد تنها نكته مثبت قصه اين سريال استفاده از وجه معماگونه سريال باشد كه البته گاه در انجام اين مساله به قدري زياده روي وجود داشت كه معما تبديل به ابهام مي شد.
احمد سليمي، ديگر منتقد اين برنامه بود كه  با اشاره به اين مطلب كه مجموعه خوب است يا بد معيار سنجش خوبي نيست، گفت: آنچه درباره سريال قابل توجه است اينكه لايه‌هايي كه بيننده نديده را باز كنيم. چون اين احتمال وجود دارد كه با توجه تشكيل شدن داستان از ماجراهايي كه نمود ظاهري دارد، توجه  بيننده را از بطن آن چه اتفاق مي‌افتد، دور كند. ‌ما بايد نكات مبهم و نامكشوف قصه را باز كنيم و مخاطب به عنوان قاضي نهايي راي را صادر كند.
وي خاطر نشان كرد: من در اين سريال هيچ موردي مبني بر اين نديدم كه حق به حق‌دار برسد و آدم خوب تشويق و آدم بد متنبه شود. معتمدي بيمار و رو به موت است كه در لحظات آخر عمرش، خودش را محاكمه كرده و مي‌خواهد اين بار سنگين را از دوشش بردارد و در آرامش بميرد. از زاويه ديد ديگر فكرمي‌كنم سهراب خود معتمدي در جواني است و نرگس و آهو شكل ديگري از مهيار و شيرين هستند. با اين تفاوت كه قانون سهراب را متحول مي‌كند، اما در معتمدي تحول دروني در وجدانش دارد. 
داريوش كاردان از جلالي به عنوان نويسنده مجموعه درباره اينكه چه نظري درباره گناهكار بودن يا نبودن معتمدي داشته است، اظهار داشت: معتمدي يك جرم قانوني مرتكب شده كه پنهان شد و همچنين در دستگاه و نظام اخلاقي خودش،‌ خودش را محاكمه مي‌كند. معتمدي نزد وجدان خود احساس گناه مي‌كند.
نوابي، كارگردان سريال هم در توضيحي راجع به اين اثر گفت: ما در اين سريال ضد كليشه عمل كرديم. يعني در آخر سريال مادر و دختر را به هم نمي‌رسانيم و چون مادران هميشه سمبل انتظار هستند، مادر پشت پنجره مي‌ماند. از طرف ديگر، درباره سرنوشت شخصيت هاي اصلي داستان اينكه اشتباه معتمدي پنهان ماند، اما اين مساله درباره سهراب با متنبه شدن او در زندان همراه بود.
خبرگزاري مهر در ادامه گزارش حاكي است البته برنامه " نقد اول  " در خصوص بررسي مجموعه تلويزيوني " آهوي ماه نهم " همچنان ادامه دارد و هفته بعد بينندگان مي توانند بخش دوم بررسي اين مجموعه را مشاهده كنند. اما بايد توجه داشت كه كيفيت و رسالت نقد در چنين برنامه هايي رعايت شود. وگرنه هم مخاطب خود را از دست مي دهد و هم برنامه از كاركرد واقعي خود به شدت دور خواهد شد.
نكته اي كه در اينجا از اهميت زيادي برخوردار است اينكه از يك برنامه نقد تلويزيوني كه در شبكه يك هم به اجرا در مي آيد، انتظار ارايه نقدي هرمنوتيك و همه جانبه يا بسيار تند و تيز و برنده وجود ندارد. چون به هرحال بايد توجه كرد مخاطب اين شبكه حتي اگر از نظر مدرك علمي در سطح بالايي باشد، مخاطبين عام به شمار مي روند كه بايد برنامه در سطح آنها پيش برود. اما برنامه هاي نقد تلويزيوني بايد اين خصوصيت را داشته باشند كه برنامه سازان را هم نقد كنند و شرايطي را فراهم بياورند كه مديران تلويزيون در صورت ساخت يك برنامه ضعيف كه هزينه و وقت زيادي براي آن صرف مي شود، در اعتماد به تهيه كننده، كارگردان و نويسنده برنامه دقت بيشتري به خرج دهند. نه اينكه برنامه سازان تلويزيوني آثار ضعيف ارايه دهند. اما هنوز پخش آن برنامه ضعيف به پايان نرسيده است، برنامه اي ديگر به آنها سپرده شود و سير تسلسل توليد برنامه هاي ضعيف و كم محتوا در تلويزيون ادامه پيدا كند.

کد خبر 194616

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha