پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۱۹ تیر ۱۳۸۴، ۱۳:۴۰

نشست "يك شب ديگر بمان سيليويا "در خبرگزاري "مهر" برگزار شد

چيستا يثربي: "يك شب ديگر بمان سيليويا " حاصل تركيب من و سيلويا پلات بر روي صحنه است

چيستا يثربي: "يك شب ديگر بمان سيليويا " حاصل تركيب من و سيلويا پلات بر روي صحنه است

نشست پرسش و پاسخ نمايش " يك شب ديگر بمان سيلويا" در خبرگزاري "مهر" برگزار شد. متن زير حاصل نشست دو ساعته با كارگردان، آهنگساز و بازيگران اين نمايش است.

به گزارش خبرنگار تئاتر "مهر" ،"چيستا يثربي" كارگردان اين نمايش در اين نشست گفت: سيليويا بين واقعيت و رويا در حركت است. من براي پيدا كردن ساختار اين نمايش خيلي فكر كردم ،  د رمورد ساختار رئال، سور رئال و غيره ودر نهايت به اين نتيجه  رسيدم كه ساختار اين نمايش بايد شعرگونه باشد.
وي افزود: اين توالي حركتها و زمانهاي نمايش را خود شعر سيلويا به من داد . به دليل آن كه من قبل از تئاتر كاركردن شاعر بودم ، اگر من شاعر نبودم  نمي توانستم با " سيلويا پلات"  كه يك شاعر بود ، همذات پنداري كنم.
يثربي درباره نگاه زنانه  فمنيستي  خود به نمايش " يك شب ديگر بمان سيلويا" توضيح داد: بهرحال اين توهم شايد براي خيلي از تماشاگران ايجاد شود  كه سيلويا زن بوده ، چيستا يثربي هم يك زن است بنابراين  خواسته اند نگاه زنانه اي به كار داشته باشند ، اما ، اين اولين نمايش من است كه مرد و زن تماشاگر يكسان با اجرا همذات پنداري كرده اند. همچنين برخي از آقايان منتقد و 9 بازبين جشنواره تئاتر فجر كه همه مرد هم بودند و نظراتشان به عنوان اساتيد تئاتر براي من قابل  احترام است، به نتيجه رسيدند كه  اين كار من با كارهاي قبليم فرق دارد؟ 
وي ادامه داد: ما در اين نمايش با نفس بشر سر و كار داريم ، يك زن خلاق ،سيلويا پلات و يك مرد خلاق ،تدهيوز و مشكلاتي كه زندگي واقعي بر سر راه اين دو قرارداده است و همين هم موجب  دلنشيني نمايش براي مردم عادي شده است.
كارگردان"يك شب ديگر بمان سيلويا" با بيان اين مطلب كه متنهاي نمايشي من در اجرا توسط كارگردانان ديگررنگ و بوي فمينستي مي گيرد، تصريح كرد: اين كارگردانان هركدام ديدگاه خودرا دارندو قابل احترام است اما ناخود اگاه وقتي در يك اثر شخصيت محوري زن است ،آن اثر به سمت فمينستي شدن مي رود. در حالي كه من اصلا به تفكيك جنسيتي يا بر برتري زن برمردمعتقد نيستم . به نظر من زن ومرد هر دو انسان هستند و هيچ تفاوتي بين انسانها نيست و مسئله اين است كه كدام يك در تلاش بيشتري براي شناخت خود هستيم  و كدام يك مانع مي شويم  ديگري نتواند اين كار را انجام دهد ، گاهي اوقات  اين ممعانت از طرف يك زن است و زن باعث  مي شود كه  امور به صورت عادي پيش برود.
وي افزود:  اين اثر من اصلا فمينسيتي نيست چون  هم تدهيوز را دوست دارم و هم سيلويا پلات را .حتي به نظر خانم مهجور من به تدهيوز بيشتر علاقه دارم.
يثربي در سخنان خود متذكر شد: آيا در جامعه ما شما زني را سراغ داريد كه نمايشنامه نويس و شاعروهنرمند باشد و به آن نگويند فمينيست؟
 اين كارگردان گفت: به همين دليل ديگر تصميم دارم كه با وجود احترام و ارزشي كه براي كار كارگردانان ديگرقائل هستم، از اين پس  كمتر آثارم را به هنرمندان ديگر جهت كارگرداني بدهم.

 يثربي درباره ساختار اجرايي اثر خود  گفت: نوع ميزانسنها و ساختار اين نمايش نوعي  ساختارمكاشفه ،شاعرانه است ،  طي نوشتن متن خودم را مرتب جاي سيلويا پلات قرار مي دادم ، .وبا خود مي گفتم اگرمن يك شاعر فانتزي بودم چه عكس العمل هايي از خود نشان مي دادم.من تاكنون نه اجرايي شبيه اين ديد بودم ونه تحت تأثير نمايش ديگري واقع شده ام .
اين كارگردان ضمن بيان اين مطلب ،من همواره به آشنا زدايي در شعر فكر مي كردم ،اگر من شيفته شعر نبودم هيچ گاه به اين ساختار نمي رسيدم ، تصريح كرد: در طول نوشتن اين اثر مرتب فكر مي كردم من سيلويا پلات هستم و دوست دارم پس از مرگ من نمايشنامه اي درباره زندگيم نوشته شود،  يا فكر مي كردم من چيستا يثربي در سن پايين 31 سالگي فوت كرده ام و قرار است در باره زندگيم نمايشنامه اي نوشته شودكه دوست دارم اين نمايشنامه ابتدا برگزفته از آثارم باشد و بعد آثارم رابا زندگي در يك فضاي فانتزي تصوير كند. 
وي درباره بي زماني نمايش خود افزود: در بازنويسي دوباره اثر به اين نتيجه رسيدم كه بايد زمان را بشكنم و در دالانهاي ذهني سيلويا حركت كنم و به نوعي جوهره ناب شاعرانگي در تمام لحظات اجرا وجود  داشته باشد و تماشاگر هر لحظه غافلگير شود ، چون سيلويا هميشه آدمها را غافلگير مي كرده است.  يك روز شاگر اول مي شود وفرداي آن روز با 30 قرص تصميم به خودكشي مي گيرد!  همان طور كه خودش دركتاب شيشه مي گويد براي اين خودكشي مي كنم كه اين آينده اي كه ديگران  براي من رقم زده اند و هميشه مي خواهند من شاگرد اول باشم   اصلا مورد تمايل من نيست.
يثربي درپاسخ به اين سوأل كه اين كار به نوعي حديث نفس است و به نظر مي آيد  شخصيت سيلويا به شخصيت خود شما هم بسيار نزديك است ؟ توضيح داد: كاملا  درست است. از نظر  خيلي از منتقدان و هنرمنداني هم كه كار را ديده اند ،اين ديد گاه وجود دارد وحتي به زعم برخي از دوستان جذابيت اين نمايش  به خاطر همين موضوع است، اما من نمي خواهم آن را خودم بگويم دوست دارم تماشاگر بگويد كه اين شخصيت تركيب من وسيلويابر روي صحنه است. من حتي دعواهاي سيلويا وتدهيوز را براي خودم همذات پنداري كردم . 
درباره بازيگران خود نيز متذكر شد: سام درخشاني و مهسا مهجور حتي اگر با شخصيت نقشهاي خود بسيا رمتفاوت هستند ، اما از نظر من خود جنس بودند ، از خيلي بازيگران تست گرفتم  اما اين دو نفر به نظر من بهترين با زيگران براي اين نقشها بودند.
يثربي درباره  علت انتخاب "سام درخشاني " براي بازي در نقش " تدهيور" توضيح داد: چندنفر به من پيشنهاد دادند تا براي اين نقش از سام درخشاني دعوت كنم  تا بازي كند اما من فكر مي كردم اين بازيگر به دليل مشغله فراواني تلويزيوني و سينمايي امكان بازي در تئاتر راندارد تا اين كه از خيلي از بازيگران تئاتر ، سينما و تلويزيون تست گرفتم اما ديدم  اصلا مناسب نقشهانيستند، تا اين كه برايم يادآوري شد كه مي توانم به سام درخشاني هم  پيشنهاد بازي در نقش تدهيوز را بدهم .درخشاني از همان جلسه اول از خود علاقه فراواني براي بازي در نقش تدهيوز نشان داد و پيشنهادات جالبي را براي بهبود اين نقش ارائه داد پس به نظر من بهترين آمد و انتخاب شد.مهم اين بود كه اين بازيگر قبل از خواندن متن از خود خلاقيت نشان داد ونظرات سازنده اي را براي نقشش پيشنهاد كرد. همچنين فيزيك ، صدا وهمه ظواهر اين بازيگر مناسب نقش تدهيوز بود.
وي ادامه داد :مهسا مهجور هم  در ارائه نقش خود همين طور بود . بي انصافي است  كه من نقش سازنده آنها را در كيفيت اجرا ياد آوري نكنم .

"سام در خشاني" بازيگر تدهيوز نيزدر توضيح  نقش  خود گفت: همه رفتارها در  همه انسانهامساوي است ودرموقعيتهاي مختلف آن را بروز مي دهيم و اين بستگي به موقعيتي كه بزرگ شده ايم و قرار گرفته ايم دارد. در اين نمايش  تدهيوز يك شخصيت مثبت است اما زندگي با سيلويا او را در شرايطي قرار مي دهد كه مجبور به رفتار نامناسب مي شود.
وي افزود: شخصيت تدهيوز از روز اول كه متن را خواندم براي من ملموس بودو ارتباط خوبي با آن برقرار كردم وبه نظر من همه چيز در اين نمايش  سر جاي خود است و خوب پيش مي رود و اصلا براي تماشاگر پرش ايجاد نمي كند.
درخشاني در ادامه تصريح كرد: چون تجربه زيادي در كار نمايش نداشتم ،هميشه نگران اين بودم كه چگونه مي خواهيم از طريق نمايش اين صحنه  هارا نشان دهيم. اما باتوجه به تجربيات خانم يثربي و زماني كه براي اجرا در اختيار  داشتيم  به نظر من نمايش خوب و تأثير گذاري  به ويژه براي خانمها از كار در آمد.
وي گفت : درنمايش " يك شب ديگر بمان سيلويا" با توجه به اين كه شخصيت محوري يك زن است اما به مردها خيلي كليدي نگاه شده است و من معتقد نيستم كه اين نمايش يك اثر فمينيستي نيست. در اين نمايش اصلا سعي نشده است كه سيلويا پلات  بزرگ نشان داده شود بلكه او در اين اثر يك زن بيمار و هيستريك است و يك زن بيمار روحي نيز از نظر هيچ جامعه اي بزرگ نيست. ما دراين اجرا خودمان را جاي هر كدام از اين شخصيتها بگذاريم به آنها حق مي دهيم.
وي در باره ادامه تجربه بازيگري خود در تئاتر نيز توضيح داد: من هميشه به تئاتر علاقمند بوده ام و به نظر من تئاتر كاركردن براي هر بازيگر نوعي صيقل خوردن بازيگري است وهر بازيگري هر يك سال حداقل بايد يك تجربه بازي در تئاتر داشته باشد.
 سام درخشاني همچنين در موردعلت  حضور كم رنگ خود در صحنه تئاتر نيز افزود:  شرط اول من براي پذيرش بازي در هر نقشي ، دوست داشتن آن نقش است . هر چند كه در يك سري كارهايم بر اساس تحميل شرايط نقشهايم را انتخاب كرده ام و مجبورشده ام  براي در جريان بودن و خارج نشدن از جريان بازيگري آن پيشنهادات را قبول كنم،اما چون از روز اول يك تئاتري نبودم  و برايم بازي در تئاتر الزامي  نبوده ، بنابراين در تئاتر همواره منتظر پيشنهادي مناسب هستم .
اين بازيگر همچنين خبر از چند پيشنهاددر زمينه بازيگري تئاتر به خود داد و حضوربييشتر خود در صحنه تئاتر پس از اين داد ودرمورد مشكلات وموانع موجود در بازيگري تئاتر گفت:  هيچ چيز خوبي در دنيا  به راحتي بدست نمي آيد بهر حال تئاتر كاركردن مشكل دارد اما تحمل اين مشكلات ارزش آن را دارد. اگر 12 ماه سال را بخواهي در گير تئاتر كاركردن باشي طاقت فرسا است اما يك  تجربه تئاتر در طول سال در كنار تجربه هاي تلويزيوني و سينمايي هم براي روح بازيگري هنرمند خوب است وهم اين كه تحمل مشكلاتش  چندان سخت نيست.

همچنين مهسا مهجور بازيگر نقش اصلي اين نمايش " سيلويا"  ضمن رد فمنيستي بودن اين نمايش ، اظهار داشت: نگاه سطحي كردن به يك اثر هنري موجب مي شود تا صحبت مرد سالاري و زن سالاري شود . به نظر من سيلويا  انساني است كه جلوتر از زمان خود بدنيا آمد مااكنون در اين قرن نشسته ايم و شخصيت او را بررسي مي كنيم. حاشيه هاي آن موقع هم را بايد درنظر گرفت . حتي به عقيده من در جامعه آن زمان و كشوري كه وي در آن زندگي مي كرده ، او شخصيت سالم تري به نسبت  افراد ديگر جامعه اش داشته است .
وي در باره ارائه بازي متفاوت خود در نقش سيلويا پلات به نسبت ديگر تجربه هاي قبليش توضيح داد: از نظر تكنيكي بايد بگويم من ديگر بزرگ شده ام ، چند نمايش بازي كرده ام، نقد شده ام ،ايرادهاي بازيگريم  را به من گفته ان  وقطعا كارهاي بعدي من بهترهم خواهد شد. اما  بايد بگويم نقش سيلويا  از جمله نقشهايي است كه كمتر براي يك بازيگر در طول حيات هنريش پيش مي آيد يك نقش خاص است كه اين بار قرعه به من افتاد و من شانس آوردم كه پيشنهاد بازي در اين نقش را داشتم . 
اين بازيگر درادامه افزود: براي نشان دادن آشفتگي و شاعرانه بودن شخصيت سيلويا خانم يثربي به من بسيار كمك كرد.
نويد گوهري " آهنگساز اين نمايش  نيز در اين نشست  گفت: به نظر من هنر و خلاقيت  جنسيت ندارد . هنر پديده اي است كه بسيار ملموس است و همه جا وجود دارد  برخي اوقات بسياري از مسايل عادي براي برخي افراد بزرگ شده و ديده مي شود درست مانند اتفاقاتي كه براي سيلويا پلات رخ داد ، بزرگ شد و ديده شد ودر حالي كه اين اتفاق ممكن است  براي افراد ديگر هم رخ دهد و ديده نشود .  آن چه در اين نمايش توجه من را به خود جلب كرد و جذاب است ملموسي آن است خيلي از افراد مي توانند با شخصيتهاي اين نمايش همذات پنداري كنند .
وي درادامه تصريح كرد: تلاقي دو حس بيروني  زندگي روز مره و حس دروني  كسي كه  خلاقانه كار هنري مي كند باهم كار بسيار سختي است . بروز دادن آن چه كه در ذهن انسان خلق مي شود كار سختي است .داشتن خلاقيت وزندگي روزمره باهم كار سختي است وبالاخره يكي قرباني ديگري مي شود . اين مشكل  براي هركسي كه كار هنري و خلاقانه انجام مي دهد همواره وجود دارد وآن شخص  نمي تواند زندگي روزمره و زندگي خلاقانه را باهم داشته باشد.
گوهري افزود: من براي اين نمايش كار خاصي انجام ندادم و اصلا كمك نكردم چه كار بايد كنم تا به اين فضا كمك كنم همين اندازه كه با نمايش همذات پندار شدم چيزهايي كه مي خواستم خود به خود انتخاب شد. همه قطعات موسيقي اين نمايش به گوش تماشاگر آشنا است .
وي خاطر نشان كرد: دليل  انتخاب قطعات آشنايي موسيقي اين بود كه  به نظر من اين قطعات دم دستي هميشه در دست ما است اما ما آن را كمتر مي بينيم درست مانند اتفاقي كه  براي سيلويا رخ مي دهد و به ما خيلي نزديك است اما هيچ گاه ما آن را نمي بينيم.
 اين آهنگساز ضمن اظهار خوشحالي از همكاري با گروه نمايش " يك شب ديگر بمان سيلويا " متذكر شد : من هميشه فكر مي كردم موسيقي تئاتر بايد در خدمت  تئاتر باشد وفكر مي كردم آن حركت فرمي كه من باسازم در طول اجرا انجام مي دهم مرا به كساني كه كنسرت مي دهند نزديك مي كنم و من اين را دوست نداشتم  ولي  به دليل  علاقه اي كه از كودكي به تئاتر و هميشه آرزو داشتم با يك گروه تئاتري كاركنم ، پيشنهاد خانم يثربي را پذيرفتم.
وي همچنين درمورد مكمل بودن موسيقي با اجراي اين نمايش توضيح داد: تنها معظل من براي آهنگسازي نمايش " يك شب ديگر بمان سيلويا" اين بود كه من خودم تنها بودم و بايد از سازهاي  اطراف خودم تنها استفاده كنم  اما براي رسيدن به اين مكمل بودن خيلي راحت بود . بيشتر قطعات به صورت بداهه  در طول تمرين  انتخاب شد.
يثربي نيز در تكميل سخنان آهنگساز نمايش خود  متذكر شد: همه چيز در نمايش ما از زوايه ديد موسيقي روايت مي شود. هر آهنگي كه آقاي گوهري باي اين نمايش ساخت از نظر من مورد قبول بود.

کد خبر 201554

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha