به گزارش خبرنگار مهر، نشست پژوهشی سینمای انقلاب اسلامی در حالی با حضور تعدادی از سینماگران فعال این حوزه برگزار شد که شرکتکنندگان در این نشست ضمن بررسی وضعیت سینمای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از کمکاری مدیران در معرفی سینمای انقلاب و متعهد انتقاد کردند.
در این نشست که بعد از ظهر شنبه 24 فروردین ماه در تماشاخانه مهر حوزه هنری برگزار شد، شهریار بحرانی کارگردان، منوچهر محمدی تهیه کننده و رضا میرکریمی کارگردان به ارائه دیدگاههای خود درباره سینمای پس از انقلاب پرداختند.
عنوان "هنر برای هنر" یک واژه گمراهکننده است
شهریار بحرانی در ابتدای این نشست گفت: بهتر است از همین ابتدا قبل از بررسی عنوان سینمای انقلاب اسلامی به منظر و تعریف هنر متعهد و انقلابی در وجوه انسانی آن بپردازیم. اینکه نسبت انسان به هنر انقلاب در چه چارچوبی میتواند مورد بررسی قرار گیرد که به نظر من بهترین و بالاترین منظر، منظری است که حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری به هنر و البته سینما دارند. منظری که بسیاری از آنها را در جزوهها و کتاب های مختلف منتشرشده میتوان یافت.
این کارگردان سینما ادامه داد: به اعتقاد من خلاصه و عصاره عنوان هنر متعهد در فرمایشات امام خمینی (ره) است که در منشور هنر انقلاب نوشتند: هنر دمیدن روح تعهد در انسانهاست و این همان سخنی است که برگرفته از دیدگاههای قرآنی است و همین دیدگاه خود به تنهایی میتواند پدیدآورنده هنری باشد که وظیفهاش نجات انسانها و دمیدن روح تعهد در آنهاست. البته این نگرش در سخنان امام را میتوان در سخنان متعدد مقام معظم رهبری پیرامون هنر و سینما هم دید. نگرشی که نگاه عجیبی است و صرفا هنر را به عنوان یک فعالیت شخصی و سرگرمکننده معرفی نمی کند بلکه هنر را عنصری نجاتدهنده برای انسانها و متعهد کردن او میداند.
وی با اشاره به وجود عنوان تعهد در واژههای قرآنی و رسالت اولیا و پیامبران الهی در تببین این دیدگاه خاطرنشان کرد: این همان هنری است که باید توسط هنرمندان ما در روح مخاطب دمیده شود. در غیر این صورت با هنری مواجه میشویم که در دنیای معاصر از آن به عنوان "هنر برای هنر" یاد میشود. ما مخالف این تعریف هستیم و معتقدیم این تعریف، تعریف گمراهکنندهای است؛ چراکه دربرگیرنده فعالیت شخصی است.
بحرانی تصریح کرد: دشمن سعی دارد همواره به هنر به عنوان یک فعالیت شخصی بنگرد اما در عمل نشان داده که از هنر میتوان به عنوان یک حربه استفاده کرد که میتواند تاثیرات بسیاری زیادی در مخاطب بگذارد. بنابراین بررسی تاثیرات هنر متعالی در روح و کالبد هنرمندان امری لازم و ضروری است که باید بیش از اینها به آن توجه کرد. البته چیزی که ما از هنر انقلاب اسلامی و شیعی مدنظر داریم یک اثر دو جانبهای است که از طرف هنرمند فضایی را ایجاد کند تا مخاطب به سمت آینده و امید هدایت شود.
معرف خوبی برای سینمای انقلاب اسلامی نبودیم
منوچهر محمدی هم در این نشست به آسیبهای سینمای ایران قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: در ایامی که جوان کم سن و سالی بودم بعضا آثاری از سینمای قبل از انقلاب را میدیدم که بسیاری از آنها مبتنی بر سینمای تجاری و مولفههای آن بود. البته موضوعاتی چون سادهانگاری و برهنگی همواره موضوع ثابت این آثار بود که لوکیشنهای آن محدود به کافه و کاباره و چنین اماکنی بود. این موضوعات همه به دلیل شرایط سانسور زیادی بود که به نظر می آمد هیچگاه خواهان باز شدن مباحث فرهنگی در فیلم ها نبود. حتی این رد پا را می توان در صنایع دیگر آن دوران نیز مشاهده کرد.
این تهیهکننده سینما در ادامه صحبتهای خود با اشاره به ورود آثار سینمایی کمپانیهای آمریکایی به سینمای ایران و تقلید کورکورانه بسیاری از سینماگران ایرانی از این آثار که مروج برهنگی بودند، خاطرنشان کرد: همین روند بود که در چند سال باقی مانده به پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل به بلای جان سینمای ایران شد و خانوادهها دیگری تمایلی به رفتن سینما نداشتند. حتی اسناد و مدارکی هم وجود دارد که در سال 56 تعداد تولید فیلمهای سینمایی در ایران به 10 عدد هم نرسید. در واقع میتوان گفت سقوط سینمای ایران دو سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق افتاد که کپیبرداری، رفتن به سمت تکرار و عدم همراهی با عرف جامعه از دلایل آن بود.
محمدی افزود: با پیروزی انقلاب اسلامی بود که یک علامت سوال بزرگ مقابل جریان ساقط شده سینمای ایران قرار گرفت که دیگر تمایلی به ادامه نداشت و در پی موضوعاتی بود که بیانگر موضوعات اجتماعی باشد. در این دوران بود که شرایطی فراهم آمد که بستر مناسبی برای تفکر مخاطب به وجود آمد که البته به دلیل نزدیکی پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی در جریان سینمای دفاع مقدس نیز متبلور شد اما باید به این نکته نیز اشاره کنم که این حرکت هم شان و تراز شعارهای ارزشمند انقلاب اسلامی و تفکر دینی ادامه پیدا نکرد و اثری که بتواند به معنا و مفهوم واقعی کلمه در اندازههای معرفی انقلاب اسلامی باشد، ساخته نشد.
وی تصریح کرد: گمان می کنم معرف آن چیزی که ما از آن به عنوان سینمای انقلاب یاد می کنیم، نبودیم. من معتقدم به مرور قافیه را به چند مساله باختیم. اول مدیرانی بودند که ترجیح میدادند کوتاه ترین راه را برای این جریان انتخاب کنند و برای ارائه کارنامه و بیلان کاری دست به تولید آثاری زدند که در این سالیان نام پرطمطراق انقلاب اسلامی را یدک می کشند اما هیچ نسبتی با معرفت انقلاب ندارند و دوم واقعیتهای ملموس اقتصادی است که با عث باخت سینمای ایران شد.
تهیه کننده فیلم "حوض نقاشی" ادامه داد: متاسفانه به دلیل نداشتن برنامه مناسب و تغییر پی در پی مدیران دچار گرفتاریهای زیادی شدیم که سینمای ایران را در مقاطعی به شکل و شمایل سینمای قبل از انقلاب برد؛ سینمایی که با ترفندهایی تلاش کرد از سر ممیزیها رد شود و مشکلاتی را هم ایجاد کند.
محمدی با بیان اینکه برهم خوردن معادلات اقتصادی و نبود مدیریت منسجم در حل این معضلات یکی از مشکلات اصلی سینمای ایران در سالهای اخیر بوده است هشدار داد اگر در مقابل چنین مشکلاتی چارهجویی نشود به طور حتم آسیبهای زیادی گریبان هنر انقلاب را خواهد گرفت و آنوقت شاید برای حل مشکل کمی دیر باشد.
نظر شما