حجت الاسلام والمسلمین محمد اسدیموحد، رایزن فرهنگی سابق ایران در زیمبابوه و کارشناس فرهنگی و دینی در گفتگو با خبرنگار مهر و طی یک یادداشت شفاهی در مورد اولویتهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و دولت یازدهم در خارج از کشور و عرصه بینالملل مطالبی را بیان کرد که اکنون از نظر شما میگذرد.
فرهنگ، نظاموارهای از عقاید و باورهای اساسی است که شامل ارزشها، آداب و الگوهای رفتاری ریشهدار و دیرپا که ادراکات و رفتار و مناسبات جامعه را جهت و شکل میدهد و هویت جامعه را میسازد. فرهنگ به معنای اخص، مشتمل بر نظام اعتقادات، ارزشها و اخلاقیات و رفتارهاست که این رفتارها و نظامها ارزشهای اخلاقی منبعث از وحی است که جهتدهنده و محتوابخش نظامها و جامعه می شود. همین باورها و اعتقادات به ارزشهای اسلامی است که شاکله نهادها و سازمان جامعه اسلامی را ایجاد می کند. به عبارت دیگر می توان گفت فرهنگ اسلامی همان فرهنگ متعالی اسلامی است که در روح و کالبد فرهنگ ایران زمین دمیده شده و متناسب با تاریخ، جغرافیا، مذهب، زبان و ... در طی چند قرن گذشته تکامل یافته است.
انقلاب اسلامی ایران به عنوان نقطه عطف تحولات معنوی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی قرن بیستم دارای ظرفیتها و تواناییهای بالفعل و بالقوه عظیمی است که در این حوزه فرهنگ برخوردار است و پیشرفت و تعالی همه جانبه کشور را مستلزم می شود. این تعالی همه جانبه کشور، مستلزم بهره گیری مؤثر و هوشمندانه از این ظرفیتی است که جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی به وجود آورده است. همواره معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی) و بسیاری از نخبگان فرهنگی و صاحب نظران تحقق آرمانها و اهداف جامعه اسلامی را مستلزم تعمیم کارکردهای فرهنگی می دانند.
مقام معظم رهبری، فرهنگ را عامل شکلدهنده به ذهن و رفتار عمومی و جهتبخش و تأثیرگذار در عرصه تصمیمات کلان کشور می دانند، لذا واقعا باید بگوئیم که پدیده مبارک انقلاب اسلامی ایران، ظرفیتها و فرصتهای ارزشمندی را برای عرضه فرهنگ اسلامی ایرانی در عرصه بینالملل به وجود آورده است که می توان گفت این موقعیتها و ظرفیتها از قرار ذیل است:
انقلاب اسلامی، جایگاه و موقعیت پویا و فعال سیاسی، فرهنگی و اجتماعی برای ایران در جهان و به ویژه منطقه به وجود آورده است. این امر به برکت انقلاب اسلامی و اندیشه های امام(ره) و همچنین سیاستها و رهبری مقام معظم رهبری است. یکی از ظرفیتهای دیگری که انقلاب اسلامی برای ما به وجود آورد، نگاه ویژه مستضعفان جهان و مسلمانان به ایران اسلامی به عنوان الگوی برتر در جهان است. پیشینه تمدنی و فرهنگ غنی ایران زمین و اسلام به ویژه مکتب پویا و زنده اهل البیت(ع) یکی دیگر از ظرفیتها و فرصتهایی بود که انقلاب اسلامی برای ما به وجود آورد. چهارم سیاستها و برنامههای فرهنگی نظام جمهوری اسلامی که مسئولان و سیاستگذاران فرهنگی ما عزمشان بر این بود که از فرهنگ اسلامی ایرانی حمایت شود تا در خارج از کشور عرضه شود.
اکنون سؤال این است که آیا ما از این ظرفیتها و فرصتها در سی و چهار سال گذشته واقعا به خوبی استفاده کردیم؟ و چالشهای پیش روی ما چه بوده است؟ واقعیت انکارناپذیر این است که با موج انقلاب اسلامی و اندیشههای امام(ره) موج اسلامخواهی و توجه به مکتب اهلالبیت(ع) و فرهنگ ایرانی به وجود آمد که در این امر شکی نیست. بسیاری از اندیشمندان کشورهای مسلمان و حتی غیرمسلمان و مستشرقین و اسلامشناسان غربی به اسلام روی آوردند و توجه کردند. گفتمان انقلاب اسلامی و امام(ره) آنها را مجذوب خود کرد. دیگر اینکه در طی سی و چند سال گذشته بعد از دوران دفاع مقدس فعالیتهای فرهنگی بسیار ارزشمندی در عرصه بینالملل انجام شد. این فعالیت، تحول عظیمی در سراسر جهان به خصوص در کشورهای اسلامی ایجاد کرد. به عنوان نمونه همسو نمودن جریانهای فرهنگی و دینی در جهان با گفتمان انقلاب اسلامی و امام(ره) و مقام معظم رهبری. ایجاد مراکز فرهنگی و دینی و حمایت از مراکز فرهنگی و دینی در جهان به منظور ایجاد تعامل و همکاری با دیگر جوامع دینی و مسلمان جهان. همچنین ایجاد موج اسلام گرایی و علاقه مندی به اهل البیت(ع) از تأثیرات فعالیتهای انقلاب اسلامی در سی و چهار سال گذشته است و توجه دادن نخبگان جهان و خصوصا جهان اسلام به فرهنگ اصیل و غنی ایرانی. آشنا نمودن اندیشمندان جهان به ویژه جهان اسلام با مفاخر دینی، فرهنگی و هنری ایران و اسلام و مکتب اهل البیت(ع). تقویت کرسیهای زبان فارسی و تقویت نیروهای فرهنگی کارآمد در عرصه بین الملل و ....
چالشها
اما در این سالها با چالشهایی هم روبرو بودیم که جا دارد دولت یازدهم به این چالشها را توجه کند تا در رفع این چالشها بکوشد. دولت یازدهم باید دولت عقلمحور، مدیر، عملگرا و کارآمد و ... باشد. دولتی باشد که از شعار دادن دور باشد و بیشتر به عمل توجه کند. اگر این دولت با انتخاب مردم سرِ کار بیاید باید به چالشهایی که در چند سال گذشته در حوزه فرهنگ در عرصه بین الملل روبرو بودیم، توجه کند و در رفع آنها بکوشد.
یکی از چالشهای موجود در عرصه بین الملل، کمبود منابع انسانی فرهیخته توأمان با تعهد و تخصص است. منابع انسانی ما در داخل کشور خیلی بیشتر و ارزشمندتر از نفت و گاز و معدن ماست. ما باید منابع انسانی و نیروی انسانی خوبی تربیت کنیم که هم تعهد داشته باشند و هم تخصص.
در عرصه بین الملل، در تربیت نیروی انسانی کارآمد که متناسب با فعالیتهای فرهنگی و دیپلماسی باشد در سالهای اخیر با چالش روبرو بودیم. در چند سال اخیر بسیار شاهد بودیم کسانی سکان فرهنگی کشور را به دست گرفته بودند، حتی مدیریت دیپلماسی کشور را در خارج از کشور به دست گرفته بودند، در حالی که از حوزه فرهنگ، سیاست و دیپلماسی یا بیاطلاع یا کماطلاع بودند و این واقعا یکی از چالشهایی بود که ما با آن روبرو بودیم. بارها اتفاق افتاد که نمایندگان فرهنگی بدون مطالعه و بررسی انتخاب شدند. افرادی که هیچ زمینه و عقبه فرهنگی و دینی نداشتند، سفارشی آمدند و در جایی مسئولیت فرهنگی را به عهده گرفتند. این هیچ چیز جز اتلاف سرمایه مالی و اقتصادی و معنوی برای ما نداشته است.
دومین چالشی که ما در عرصه بین المللی در حوزه فرهنگ داریم انتخاب نمایندگان فرهنگی بدون گزینش مناسب است. مستحضر هستید که در عرصه فرهنگ باید کسانی برای امور فرهنگی خارج از کشور انتخاب و گزینش شوند که اولا مسلط به حوزه فرهنگ، هنر و معارف دینی باشند. باید مسلط به زبان و فرهنگ آن کشور باشند. همچنین خود دارای اخلاق و منش فرهنگی و سیره و صورت فرهنگی و دینی باشند. در غیر این صورت افرادی که اعزام می شوند هیچ سودی برای نظام و فرهنگ ما نخواهد داشت و حتی به ضد فرهنگ تبدیل می شوند.
یکی از چالشهایی که ما داشتیم و دولت یازدهم باید به آن توجه کند، تعدد و مداخله مراکز تصمیمگیری در امور فرهنگی خارج از کشور است. ما در سال 73 مراکز تصمیمگیر و فعال ما در خارج از کشور 21 یا 22 مرکز فرهنگی بوده است که در امور بینالملل خارج از کشور مستقلا عمل میکردند، ولی با درایت و نظرات حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی این مراکز تجمیع شد و اکنون پنج یا شش مرکز به کار فرهنگی و دینی در خارج از کشور مشغول هستند که اینها هم مشکلات عدیدهای را به همراه دارد و انشاءالله باید در این مسأله هم تجدید نظر شود و تجمیع و هماهنگی بهتری صورت گیرد.
چهارمین مشکلی که در این عرصه وجود دارد نبود نقشه جامع و برنامهریزی کلانی برای این کشور به خصوص در عرصه بینالملل است. سلیقه ای دیدن فعالیتهای فرهنگی کشور نیز از دیگر چالشهای این عرصه است که با تغییر هر دولت، نگاه فرهنگی در خارج از کشور تغییر میکند. در دوره سازندگی و اصلاحات نگاه های متفاوتی داشتیم و در دولت نهم و دهم نگاه بیشتر کمی بود تا کیفی. این است که واقعا باید نقشه جامع و راه وجود داشته باشد تا با تغییر دولتها نگاه فرهنگی تغییر نکند.
یکی از چالشهای دیگری که داریم تنظیم و اجرای سیاستها و برنامههای سیاسی و اقتصادی ضمن توجه به آثار فرهنگی آن است. این خیلی مهم است. سیاستهای سیاسی و اقتصادی ما تبعات فرهنگی دارد، لذا برنامه ها و سیاستهایی را اعمال کنیم که اثرات منفی بر فرهنگ و هنر ما نداشته باشد.
ترویج فرهنگ و هنر آموزه های دینی، امری معنوی و دلی و روحی است و فقط کسانی میتوانند مدیریت امر مقدس را به عهده بگیرند که خودشان اولا اعتقاد و باور قلبی به تقدس، و معنوی بودن امر فرهنگی و امور دینی داشته باشند، لذا سپردن و واگذاری امور دینی و فرهنگی کشور به دست کسانی که نگاه کاسبکارانه و دریافت حق مأموریت و حقوق داشته باشند تأثیر آنچنانی نخواهد داشت.
پنجمین چالشی که ما را واقعا در عرصه بین الملل با مشکل روبرو می کند فعالیتهای قشرینگری و سطحینگری که مملو از خرافه می باشد است که وارد کشور نیز می شود. این تأثیر منفی بر سیاستهای فرهنگی نظام در خارج از کشور دارد. ترویج برنامههای خرافی بدون پایه و اساس دینی چهره زیبای اهل البیت(ع) را کدر میکند. هر چه در کشورهای دیگر از فرهنگ زیبای اهل البیت(ع) و فرهنگ زیبای اسلامی ایرانی تبلیغ کنیم، ولی با نشان دادن قمهزدن و زنجیرزنی خشن باعث میشود که ما را با چالش روبرو کند.
برنامهریزی برای جشنهای خلاف وحدت اسلامی، اگرچه در داخل کشور انجام میشود، اما اثرات منفی آنرا در خارج از کشور میبینیم، لذا ما آنجا نمیتوانیم فرهنگ ناب اهلالبیت(ع) را در آنجا عرضه کنیم، در حالی که در داخل کشور ما فعالیتی انجام می شود که خلاف وحدت و اتحاد مسلمانان باشد. از چالشهای دیگر نبود نظام و سازوکارهای کارآمدی و اثربخشی است، البته این مشکل در فعالیتهای فرهنگی داخل کشور هم هست. فعالیتهای زیادی ممکن است انجام شود، اما باید نظام نظارتی قوی وجود داشته باشد تا مشخص شود کاری که در خارج از کشور انجام می شود چقدر اثربخشی دارد. آیا اثربخشی آن پایدار است یا موقت؛ واقعا این امر خیلی مهم است.
یکی از مشکلات دیگری که در عرصه بین الملل داشتیم و با آن روبرو بودیم گسترش تصدی گری دولت در امور فرهنگی است. امور فرهنگی قدری باید از تصدیگری دولت دور باشد و بیشتر باید به مراکز فرهنگی و دینی واگذار کند و تنها به کار برنامهریزی و نظارت بپردازد. کم توجهی به آموزش در عرصه بین المللی هم یکی دیگر از چالشهای پیش روست. یکی از برنامه های ماندگار برای اینکه بتوانیم فرهنگ ایرانی اسلامی ما در کشور ماندگار شود و تعاملی با دیگر کشور داشته باشیم توجه به آموزش و تربیت نیرو در کشورهای خارجی است. فعالیت خوبی در این زمینه صورت گرفته است، اما کارهای کیفی و اثرگذار در این زمینه صورت نگرفته است.
طبعا یکی از برنامه های ما در عرصه بین الملل معرفی ایران، آثار فرهنگی ایران و جاذبه های گردشگری ایران است. وقتی گردشگر وارد کشور می شود زیرساختهای درست و صحیحی برای رفاه او به وجود نیامده است لذا ما با مشکل جذب گردشگر روبرو هستیم. یکی از کارهایی که در عرصه بین الملل دولت ایران باید انجام دهد این است که باید زیرساختهای گردشگری را اصلاح کند تا گردشگران بتوانند به ایران با فرهنگ اسلامی و ایرانی آشنا شوند که تأثیر بسیار خوبی خواهد داشت.
راهبردها:
باید تغییر نگرش و رویکرد دولت از کمیگرایی به کیفیگرایی سوق داده شود. در بخش فرهنگ کمتر دنبال کار کیفی بوده و بیشتر دنبال گزینه کمیت هستیم. چند برنامه، همایش، کارگاه و ... برگزار شد مهم است. بیشتر دنبال ارائه کمیت بودیم به خصوص در دولت گذشته که واقعا بیشتر به دنبال کمیت بودیم. باید این نگاه تغییر کند ولو به جای 10 همایش، 2 همایش با کیفیت بالا برگزار کنیم.
اهمیت دادن به شاخصهای کیفی توسعه فرهنگ توأم با شاخصهای کمی هم راهبرد دیگر است، یعنی شاخصهای کیفی و هم شاخصهای کمی را با هم گسترش دهیم. گسترش زمینه های مشارکت مردم در فعالیتهای فرهنگی خارج از کشور هم راهکار دیگر برای از بین بردن چالشهاست. بعد از انقلاب اسلامی ظرفیت بسیار بزرگی برای ما و فرهنگ ما ایجاد شده است. این اولا به خاطر وجود شیعیان از ملتهای مختلف در خارج از کشور و ایرانیان خارج از کشور است. این ظرفیت بسیار مهمی است اگر نماینده فرهنگی قوی، مسلط و کارآمد داشته باشیم می توانیم از فرصتها و ظرفیتهای ایرانیان و شیعیان از کشورهای مختلف در راستای ترویج فرهنگ ایرانی اسلامی و مکتب اهل بیت(ع) بهره ببریم.
نظر شما