عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره ارتباط آراء فیلسوفان اسلامی با فیلسوفان یونان باستان به خبرنگار مهر گفت: به طور کلی اصل جریان تفکر بر این است که تفکر ایجاد شده با تفکرات قبل از خود مرتبط باشد.
وی در ادامه تصریح کرد: البته این موضوع بدین معنا نیست که این تفکر به تنهایی نمی تواند یک نظام و یک دستگاه تفکر جدید باشد. آراء فلاسفه و متفکران مسلمان نیز بی تردید متاثر از آراء فلاسفه یونان بوده است، ولی آن آراء در بستر تفکر اسلامی رنگ و بوی خود را از دست داده و نظام جدیدی پیدا کردند، تا جایی که ارسطوی با تفکر یونانی با ارسطوی تفکر اسلامی بسیار متفاوت است و تفسیر و نظام جدیدی پیدا کرده است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا آراء فیلسوفان اسلامی برگرفته از فیلسوفان یونان باستان است که از رهگذر ترجمه حاصل شده و سپس با اندیشه اسلامی پیوند زده شده، این طور توضیح داد: اندیشه هایی که از فلسفه غرب وارد اسلام شدند به مرور یک نظام خاصی پیدا کردند، از همین رو می توان نتیجه گرفت که کار متفکران مسلمان صرفاً ترجمه یا تقلید صرف از فلاسفه غرب نبوده است، بلکه فیلسوفان اسلام با بازیابی آن اندیشه ها و متناسب کردن آنها با باورهای اسلامی، نظام خاصی به آنها دادند.
این محقق و استاد دانشگاه ادامه داد: سه کار عمده در فلسفه اولیه اسلامی انجام شده است: اول اینکه مسائل جدیدی متناسب با این فضای جدید مطرح شد، در مرحله بعد مسائل قدیمی فلسفه تفسیر جدیدی متناسب با فضای موجود پیدا کردند و در آخر راه حلهای جدیدتری برای حل این مسائل پیدا شد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تأکید کرد: به عنوان مثال فرض کنید مسئله تفکیک ماهیت از وجود یک مسئله جدید است که به این صورت آن را در فلسفه ارسطو نمی بینید، اما مسئله وجود واجب الوجود با آنچه که ارسطو مطرح می کرد مسائلی جدیدی را ایجاد کرده که متناسب با فضای فلسفه اسلامی بوده است.
وی در پایان این طور نتیجه گیری کرد: مسائلی که فیلسوفان یونان مطرح می کردند متناسب با فضای خودشان بود. زمانی که آن فلسفه در اختیار اشخاصی مثل فارابی و ابن سینا قرار گرفت در بستری قرار گرفت که متناسب با فضای جهان اسلام بود.
نظر شما