پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۳۱ تیر ۱۳۹۲، ۱۰:۱۹

قباد آذرآئین:

دسته‌بندی ادبیات مردانه و زنانه را قبول ندارم

دسته‌بندی ادبیات مردانه و زنانه را قبول ندارم

قباد آذرآئین با اشاره به انتشار رمان تازه خود با عنوان«من... مهتاب صبوری» گفت: من معتقد به تقسیم ادبیات با عناوینی همچون زنانه و مردانه نیستم. آنچه که ادبیات باید تصویر کند، انسان است.

قباد آذر آئین نویسنده رمان «من... مهتاب صبوری» که به تازگی از سوی نشر روزنه منتشر شده است در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به سئوالی درباره حضور نوعی ادبیات زنانه در این اثر اظهار داشت: من معتقد به تقسیم ادبیات با عنواینی همچون زنانه و مردانه نیستم. آنچه که ادبیات باید تصویر کند، انسان است که گاهی در قالب یک مرد و گاهی در قالب یک زن توسط نویسنده‌ای که می‌تواند مرد باشد یا زن روایت می‌شود.

وی افزود: به نظرم آنچه که باید درباره یک نویسنده نقد شود، نوع پرداختن وی به یک سوژه است. در مورد رمان من نیز اگر نقدی هست باید بر این باشد که من چقدر توانسته‌ام به شخصیت مهتاب صبوری به عنوان شخصیت اصلی داستانم نزدیک و او را به عنوان یک زن به تصویر بکشم. به نظر من، مرد بودن یا زن بودن موضوعی نیست که بتوان با استناد به آن به یک نویسنده گفت که برای شخصیت‌پردازی در مورد جنس مخالفش در داستان دچار نقص است.

آذرآئین ادامه داد: نویسنده به واسطه حساسیت بیشتری که نسبت به سایر اعضاء اجتماع محل زندگی‌اش به پیرامون خود دارد در موارد متعددی به این موضوع وا داشته می‌شود تا بر اساس یک رویداد اجتماعی حقیقی اثری خلق کند که یک واقعیت اجتماعی را به جامعه منعکس می‌کند و من نیز بر همین مبنا رمان «من... مهتاب صبوری» را نوشتم.

نویسنده مجموعه داستان «از باران تا قافله‌سالار» تصریح کرد: داستان این رمان با الهام از زندگی یکی از آشنایان من شکل گرفت که اتفاقاتی نزدیک به رویدادهای این رمان برایش اتفاق افتاده بود و من باقی ساختار داستان را بر اساس تخیل خودم شکل داده و نوشتم. در واقع تم بیوه بودن یک زن و تلاش وی برای بزرگ کردن فرزندانش را از زندگی آن فرد گرفتم و دستمایه خلق شخصیت مهتاب صبوری کردم.

آذرآئین در پاسخ به سئوالی درباره حضور نداشتن داستانی محوری در این رمان گفت: شخصیت اصلی رمان، یک راننده مسافرکش است و به دلیل این شغل او روزانه به طور مستقیم با افراد و داستان‌های حاشیه‌ای زیادی روبروست و همین مسئله داستان را آکنده از خرده‌ روایت‌هایی با فاصله زمانی رخ دادن کوتاه می‌کند. از طرفی باید اعتراف کنم همین نابسامانی برای من قابل توجه بود تا بی‌سر و سامانی وضعیت زندگی او را به تصویر‌ بکشم.

وی ادامه داد: مسافران پراکنده مهتاب در این داستان نمادی از زندگی پراکنده‌ و اجتماع بی‌سر و سامانی است که ما را احاطه کرده است. از طرف دیگر سعی کردم در این رمان نشان دهم که بر خلاف انفعالی که زنان در ادبیات داستانی معاصر ایران به آن دچار شده‌اند، زندگی آنها امری محدود به آپارتمان و آشپزخانه‌ نیست و نباید آنها را موجوداتی منفعل دید.

آذرآیین تاکید کرد: در ادبیات حاکم بر رمان «من... مهتاب صبوری» قصدم این نبود که بازی‌های زبانی را به مخاطبم تحمیل کنم و رنج او را با آن زیر سئوال ببرم. می‌دانم که توجه بیش از حد به شخصیت داستانی شاید به ادبیّت کار من لطمه زده باشد، اما این متن همان‌چیزی بود که می‌خواستم و آگاهانه به سراغ نوشتنش رفتم.

کد خبر 2101494

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha