دکتر رضا ماحوزی عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در پاسخ به این سوال که آیا رواج فلسفه تحلیلی به معنای این است که در حال حاضر موضوعات فکری و فلسفی باید تخصصیتر پیگیری شوند، گفت: فلسفه همیشه با تحلیل همراه بوده است، چنانکه دقت فیلسوفان پیشامدرن در بکارگیری اصول و قواعد منطقی اعم از تعاریف یا انحاء استدلال و شناسایی مغالطات مثالزدنی است و خود نمونه کاملی از عقلانیت سنتی است. با اینحال نباید صورتهای مختلف تحلیل را نادیده گرفت.
وی افزود: دکارت تلاش داشت تفکر فلسفی را برمبنای اصول و قواعد هندسی تنظیم کند. کار وی به نوعی منجر به بازنمایی در تفکر منطقی قرن بیستم شد به این معنا که میتوان برای فهم بهتر و دقیقتر دعاوی فلسفی، نخست آنها را به زبانی دیگر مثلاً زبان منطقی تبدیل و ترجمه کرد و سپس کلافهایی که سبب مسائل و مشکلات فلسفی شدهاند را شناسایی و برطرف نمود. این قسم تحلیل در فلسفه تحلیلی قرن بیستم و اشکال دیگری از تحلیل در این فلسفه اعم از شیوه ویتگنشتاین متاخر یا دقت نظرهای کواین و کریپکی سبب شد ملاحظات انضمامیتر و اتمیتر از تفکر فلسفی مورد توجه فیلسوفان قرار گیرد. در چند دهه اخیر، بار دیگر وجوه ارتباط مفاهیم و مسائل فلسفی با یکدیگر مورد توجه فیلسوفان تحلیلی و تجربهگرای معاصر قرار گرفته است و همین امر سبب نوعی احیای متافیزیک در قرن بیست و یکم شده است که البته ویژگیهای خاص خود را دارد و از متافیزیک سنتی و مدرن متفاوت است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی دلایل عدم نظام سازی متفکران و اندیشمندان فلسفههای جدید و معاصر غرب در قیاس با متفکران پیشین این طور برشمرد: باید دلیل کنار نهادن نظامسازی فلسفی را در بیاعتبار شدن عقل کلی و جهانشمول مدرن پس از هگل دانست. طرح مباحثی درباب متافیزیک غربی از افلاطون تا دوران معاصر و نقش عقل در این سنت دو هزار ساله، توجه اگزیستانسیالیستها به وجوه انضمامی زندگی انسان در مقابل تعریف عقلانی مورد نظر عقلگرایان فلسفی، رواج جریان هرمنوتیکی در بیاعتبار کردن یک قرائت عقلانی واحد و جهانشمول از متون و بالاخره رواج تجربهگرایی در قالب فلسفه تحلیلی و منطق ریاضی، نزدیک شدن فلسفه و علم به یکدیگر و شیوع سبک فکری و زندگی مبتنی بر علم، همگی صورت کلی تفکر فلسفی در قالب یک تفکر نظاممند و سیستماتیک را تغییر داد و در نتیجه صورتهای بیشتری از تفکر فلسفی در کشورهای اروپایی و آمریکایی و از آنجا در دیگر کشورهای جهان رایج شد.
ماحوزی ادامه داد: در حقیقت تفکر نظامساز همچنان در دوران معاصر حیات دارد ولی همانگونه که گفته شد، این تفکر تنها صورت ممکن نیست. جریان فلسفی نوطوماسیها در غرب یا وجود شارحان فلسفه اسلامی در ایران و دیگر کشورها و حتی تفکر وجودی هایدگر که از یکسو عقل متافیزیکی را در سنت دو هزار ساله غفلت از وجود و بیتوجهی به تفکیک وجود/موجود قرار میدهد و ازسوی دیگر، همین رویکرد را ناشی از جلوهگری وجود بهعنوان حقیقی عام و بیرون از افق موجودات میداند، نمونههایی از تفکر نظامساز در دوران معاصر است.
نظر شما