موسی بیدج، شاعر و مترجم در گفتگو با خبرنگار مهر با اظهار تاسف از وضعیت فعلی ادبیات بومی در ایران اظهار داشت: ادبیات بومی در ایران حیات دارد، اما حیاتش در همان سطح بومی باقی مانده که مایه تاسف است.
وی ادامه داد: رسانهای به نام تلویزیون در سالهای اخیر باعث شده که ادبیات و فرهنگ بومی در ایران رنگ ببازد. این رسانه باعث شده وقتی در شهر و یا روستایی خارج از تهران میروی کمتر مشاهده کنی که مردمان آن سرزمین مثلاً از البسه بومی خود استفاده کنند و لباسهای ما در همه جای کشور به لباس شخصیتها و بازیگران تلویزیونی و تهرانی تبدیل شده است. مگر چه چیز، ادبیات بومی را در یک کشور شکل میدهد؟ چیزی جز لباس و زبان و رفتار و کردار و گفتار و جغرافیا در کنار همدیگر این کار را میکنند؟
بیدج ادامه داد: وقتی لباسها در یک کشور شکل غیربومی به خود بگیرد، شعر و ادبیات نیز غیربومی میشود. بر این اساس درصد بزرگی از رنگ باختن ادبیات بومی در ایران به خاطر فعالیت رسانهها در کشور ماست که سعی دارند همه را به یک شکل کنند.
این مترجم با تاکید بر ضرورت احیاء ادبیات بومی در سطح ملی گفت: وقتی یک کُرد از رادیو یک ترانه شعر کُردی بشنود به وجد آمده و حس میکند که دیده شده است. این حس منجر به خودباوری و تولید فرهنگ میشود.
بیدج تاکید کرد: مخاطب ادبیات بومی را نباید خاص تصور کرد. ما به عنوان یک ایرانی فارسی زبان، وقتی یک شعر به زبانهای بومی و محلی میشنویم باید از شنیدنش حسی لذتبخش داشته باشیم. این لذت به معنی بهره بردن از شنیدن صِرف آن شعر و ترانه نیست، بلکه یعنی وقتی آن شعر ترجمه و شنیده میشود و میبینید یک هموطن چگونه فکر میکند و چقدر از نظر تفکر به شما نزدیک است، باعث به وجد آمدن میشود.
وی ادامه داد: زبان فارسی زبان معیار ماست، اما این زبان اجزای دیگری هم دارد که زبانهای بومی ما را تشکیل میدهد. ما با این بومیسراییها زبان معیارمان را تقویت میکنیم. به هر حال وقتی کنار فردی مینشینید باید دلخوشی وی که زبان بومی اوست را بپذیرید و به آن اهمیت بدهید. اگر این ادبیات بومی را فقط در چهارچوب بومی محصور بدانیم، چیزی از این ادبیات نفهمیدهام. شعر و داستان بومی باید ترجمه شود و ذهن و تفکر صاحبش را منتقل کند تا باعث پشتیبانی یک ملت از یکدیگر شود. در این راستا به نظرم باید برنامهای ریخت تا اقوام مختلف را در بستر ادبیات بومی جذب کنیم.
بیدج تاکید کرد: یادمان باشد مرز و بوم ایران توسط اقوام مختلفی نگهداری میشود که عمدتا دارای زبان و فرهنگ بومی هستند. باید اینها را همه در کنار هم نگاه داریم. این چه انتظاری است که وقتی زبان منطقهای را نمیدانیم و به شعر و ادبیاتش وقعی نمینهیم، بخواهیم که به شعر و ادبیات و زبان فارسی اهمیت داده شود.
این شاعر و منتقد ادبی همچنین گفت: درست است که ادبیات ما در اکثریت است و رسانه هم در دست ماست، اما باید برای حفظ وحدت به واسطه رسانه و توجه به ادبیات بومی به سوی جذب قومیتها برویم تا حس کنند که درجه دوم و اقلیت نیستند و مانند بقیه یکسان دیده میشوند. بر این پایه باید برای احیاء تمام زبانهای بومی برنامهریزی کنیم.
نظر شما