به گزارش خبرگزاری مهر، بسياري از مردم تصور مي كنند كه هر كاري كه براي جامعه مفيدتر باشد، ارزش معنوي آن بيشتر است و در تعالي معنوي انسان و كمالات روحي او بيشتر اثر مي گذارد و تصور مي كنند كاري براي خداست و يا در راه خداست كه براي مردم نفع داشته باشد و از اين جهت بيشتر به حجم كار توجه دارند مي گويند فلاني چقدر از سرمايه خود را صرف كرده يا بيمارستان و مسجد ساخته است اين برداشت تا حدی سطحي نگرانه است.
درست است كه يكي از معيارهاي كارخوب اين است كه براي جامعه و مردم مفيد باشد، اما چنان نيست كه هر كار خوبي كه داراي حسن فعلي است براي كننده اش كمال آفرين باشد، بلكه كاري كمال آفرين است كه علاوه بر حسن فعلي كه همان نيكويي خود عمل مي باشد داراي حسن فاعلي نيز باشد، يعني انگيزه و نيت فاعل سالم و سازنده و براي خداوند جهت دهي شده باشد. از نظر اسلام معيار براي خدا بودن و در راه خدا بودن كار و تاثيرگذاري آن درتعالي و كمال انسان به اين نيست كه تنها براي مردم نافع باشد بلكه معيار كار خدايي اين است كه انسان آن كار را براي رضاي خداوند انجام دهد و انگيزه الهي او را به انجام آن كار وا دارد.
در راه خدا بودن، يعني كار در مسيري و جهتي قرار گيرد كه غايتش خداوند باشد و تا هدف خداوند نباشد راه خدايي نمي شود. اگر هدف جلب توجه مردم است آن وقتي كار براي خداوند و در راه او انجام مي گيرد كه فاعل در حال انجام آن توجهش به خداوند باشد و اين براي كسي ميسر است كه خداوند را شناخته باشد و ارزش تقرب به او را دريافته باشد.
با دقت در آيات قرآن پي مي بريم كه چه بسا كارهايي كه به نظر ما خوبند، نه تنها از نظر قرآن ستوده شمرده نشده اند، بلكه پست و ناپسند قلمداد گرديده اند. از جمله انفاق به ديگران كه ما جزو كارهاي نيك و خوب مي شماريم و اگر ببنيم كسي كارهاي عام المنفعه انجام مي دهد او را مي ستاييم در صورتي كه برخي از انفاق كنندگان كه نيت خالصي ندارند مورد نكوهش قرآن هستند و در قيامت پشيمان مي شوند و حسرت مي خورند كه چرا اموالشان را براي جلب توجه مردم صرف كردند. چه بسا ممكن است در دنيا مردم او را تحسين كنند، عكسش را به در و ديوار بزنند و يا حتي مجسمه ياد بود برايش بسازند، تا همه او را به عنوان فردي خير بشناسد ولي قرآن درباره او مي فرمايد؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد، بخششهاي خود را با منت و آزار باطل نسازيد، همانند كسي كه مال خود را براي نشان دادن به مردم انفاق مي كند. اگر انفاق از روي ريا و خودنمايي باشد و بر اين اساس ايمان به خداوند و ايمان به معاد نباشد هيچ ارزشي ندارد
پس اگر عمل ما برخاسته از ايمان و براي خداوند بود صالح مي شود اما اگر بدون قصد تقرب انجام گرفت و همراه با نيت هاي غير الهي بود به مانند جسمي بی روح و مرده است كه ما قالبش را درست كرده ايم، ولي جان ندارد كه موجب تحول و رشد شود و طبعا به مانند بدن بي روح و جان مي پوسد و از بين مي رود. پس عملي كه روح ندارد نه تنها رشد نمي كند بلكه مفسده نيز ايجاد مي كند. بنابراين اين طرز فكر درست نيست كه هر كاري كه نفع عموم درآن است و خدمتي به اجتماع به شمار مي آيد آن را خوب و شايسته تلقي كنيم و در كنارش انگيزه و نيت را ملاحظه نكنيم.
شخص ظاهربين و سطحي نگر حجم كار و تاثير اجتماعي آن را ملاك قضاوت قرار مي دهد، اما اين معيار الهي نيست و خداوند به حجم عمل نگاه نمي كند، حضرت حق نمي نگرد كه چقدر پول خرج شده، چقدر حركت و انرژي صرف شد،ه بلكه مي نگرد كه چه مقدار از آن كار براي خداوند بوده است و به همان اندازه كار موجب سعادت انسان مي شود. اما در عبادات مشروط به قصد قربت حتي اگر به اندازه سر سوزني نيت غير الهي در آن باشد و كسي درآن عمل با خداوند شريك گردد، آن عمل فاسد مي شود.
واجبات و مستحبات تعبدي و اعمالي كه بايد در آنها قصد تقرب داشت بايد براي خداوند خالص گردند و اگر فرد درچنين عملي خودنمايي كرد و سعي داشت براي خوشايند مردم آداب را رعايت كند، نماز را با آب و تاب خواند و هدفش جلب نظر مردم بود نه تنها عملش فاسد است بلكه حرام و موجب مواخذه او مي شود. حتي آن بخشي از عمل كه براي خداوند انجام گيرد باز پذيرفته نيست، چرا كه خداوند فرمود؛ من بهترين شريكم، كسي كه ديگري را با من در عمل خود شريك قرار دهد عملش را نمي پذيرم جز آن عملي كه خالص باشد.
در نتيجه، اگر كسي در عمل تعبدي غير خداوند را با خداوند شريك قرار داد خداوند سهم خود را به شريكش مي بخشد و در نتيجه چون عمل خالص نبوده به هدر مي رود. ممكن است پس از عمري تلاش و كوشش انسان سيه روز و بدبخت گردد، چون عمري را به تحصيل علم سپري كرده به اين خيال كه براي خداوند علم مي آموخت، اما اگر نيتش را مي كاويد پي مي برد كه هدف او كسب مقام يا كسب موقعيت اجتماعي بوده است و براي اين تلاش مي كرد كه مردم او را به نيكي ياد كنند و در بين مردم شهرت يابد يا به پست و مقامي برسد.
نظر شما