به گزارش خبرنگار مهر، نشست زنانهنویسی در ادبیات دفاع مقدس عصر روز سه شنبه 26 شهریور با حضور بلقیس سلیمانی، زهرا زواریان و احمد شاکری سه نویسنده و منتقد ادبی در شهر کتاب مرکزی در تهران برگزار شد.
در ابتدای این برنامه بلقیس سلیمانی که مجری جلسه نیز بود، مقدمهای پیرامون زنانهنویسی ارائه کرد با اشاره به تاثیر نوشتههای ژولیا کریستوا، دیگری هلن سیسکو و اری گاری که بر موضوع روایت زنانه تمرکز بیشتری کرده اند، گفت: بعضی از نظریه پردازان معتقدند زبان یک امر اجتماعی است اما بعضی هم معتقدند زبان یک برخاسته اجتماعی است. منظور اری گاری از زبان زنانه این نیست که واژههای زنانه ساخته شود. او معتقد است زبان یک نظم نمادین دارد که نمیتوان در آن دست برد و یک نظم نشانه شناسانه که میتوان در آن تغییر و تحولاتی به وجود آورد.
نویسنده «خاله بازی» افزود: شخصا معتقدم اگر قرار باشد روایتی زنانه ارائه بدهیم این روایت حتما باید مبتنی بر تجارب زنانه باشد و مردان نمیتوانند با عمقی که یک نویسنده زن این تجربهها را مینویسد، آنها را مکتوب کنند. البته بخش عظیمی از این تجارب متکی به ویژگیهای جنسیتی زنان دارد، زندگی خانوادگی، خاطرات کودکی و زندگی روزمره از دیگر مواردی است که در این مقوله میگنجد.
این داستان نویس افزود: در سالهای اخیر نویسندگان زن ما بیش از هر چیز از ملال آور بودن زندگی روزمره نوشته اند و به نظر میرسد تا زمانی که امر خصوصی و امر اجتماعی وجود دارد و به تبع آن حوزه خصوصی حوزه فعالیت زنان و حوزه عمومی حوزه فعالیت مردان تعریف شده است، زنان بهتر در حوزه خصوصی مینویسند تا مردان. در ایران شیوههای خاطره گویی، حدیث گویی، شاعرانه گویی و جزیی نگری در رسانههای زنان داستان نویس دیده میشود. آن گونه که حتی در پارهای موارد و به سبب برخی ویژگیهای این آثار، زنان داستانگوی ما را به پرگویی متهم کرده اند.
بلقیس سلیمانی در ادامه پارهای نظرات روانشناسان را در خصوص داستانهای زنانه بازگو کرد و گفت: روانشناسان معتقدند زنها از زبان آرگو و یا زبان مخفی کمتر از مردان استفاده میکنند و زبانشان بیشتر همراه با شک و تردید است. زنان داستان نویس عمدتا از پرسش استفاده میکنند که بر اساس نظریه قدرت این مساله اینگونه مطرح میشود که زنان خواهان مشارکت بیشتر در امور هستند در حالی که مردان چنین تمایلی ندارند البته اینکه این ادعاها تا چه اندازه قابل اثبات است، جای بحث دارد اما این زمینه را میتوان به مقاله جدیدی از قدرتالله طاهری ارجاع داد.
داستانهای زنانه از جنگ یک گفتمان مردانه - زنانه را شکل داده اند
در ادامه این جلسه زهرا زوارئیان داستاننویس و منتقد ادبی نیز در سخنانی با بیان اینکه برای تمرکز بر روی ادبیات زنانه، برخی داستانهای کوتاه مربوط به دفاع مقدس که توسط زنان در دهههای 60 و 70 نوشته شده است بررسی کرده است به طرح این پرسش پرداخت که آیا زنها در داستانهای جنگی که نوشته اند، رویکردی فمنیستی داشته اند؟ گفت: پاسخ به این سوال کار آسانی نیست و من در گفتار خودم میکوشم بیشتر این پرسش را باز کنم تا نهایتا به پاسخ آن نزدیک شوم.
وی سپس ویژگیهای داستانهای زنانه در جنگ را برشمرد و گفت: یکی از این داستانها تک صدایی است و نه چند صدایی، در تمامی این داستانها صدای مردانه است و لذا داستانهای زنانه از جنگ یک گفتمان مردانه - زنانه را شکل داده اند. در این داستانها ما عمدتا شاهد دیالوگهایی تک نفر هستیم یعنی گفتگوهای درونی و میتوان گفت زنان در این داستانها دوره پیشازبانی نزدیک میشوند. ما در این داستانها همچنین شاهد رویاهای متعددی از سوی راویان آنها هستیم و جزئی نگری از دیگر ویژه گیهای از این نوع داستانهاست.
زواریان اشاره کرد: یکی از نکات مورد اشاره اری گاری این است که در ادبیات داستانی، زنان همواره در نقش معشوق بوده اند اما اتفاقی که در داستانهای جنگی میافتد این است که ما شاهد یک استحاله در شخصیت داستانها هستیم و انگار شخصیتهای تازهای هم در زنان و هم در مردان ظهور میکنند.
وی با بیان اینکه «در بسیاری از داستانهای مستند زنان در دفاع مقدس، زن در جایگاه عاشق قرار میگیرد» این موضوع را یک نقطه عطف در ادبیات داستانی جنگی ایران دانست و گفت: انگار آرزوی اری گاری در ایران محقق شده است؛ ویژگی بارز داستانهای این دوره این است که جایگاه I و you در عبارت I love you عوض شده و این بار زن (I) عاشق مرد (you) شده است.
وی همچنین گفت: ما داستانهای زیادی در دوره جنگ داریم که در آن زن بی تابِ مردش است؛ مرد به معشوقی تبدیل میشود که تمام زندگی زن را تحت شعاع خود قرار میدهد. در حالی که در داستانهای سالهای اخیر میبینیم که زنان عموما نگاهی منفی به مردان دارند و احساس میکنند کل ظلمی که در تاریخ به آنها شده از طرف مردان بوده است. ما در داستانهای دوره جنگ شاهد نوعی رهاشدگی زن هستیم چرا که مرد او، او را رها کرده است. در واقع زنان در داستانهای جنگی از فقدان مردی که به سوی معشوق دیگری رفته است، فریاد میکشند.
زواریان ادامه داد: در داستانهای زنانه دوران دفاع مقدس هویت زنانه بسیار پررنگ تر است مفاهیمی مانند مادر بودن و یا همسر بودن مولفههای جا افتاده در این دوره به شمار میروند. همچنین زنان داستان نویس در این دوره علاوه بر مسئله خودآگاهی به مسئله مرگ آگاهی هم میپردازند و گویی اتفاقی در این دوره رخ داده است و به جرات میتوان گفت که انگار زن در داستانهای این دوره از خواب بیدار شده است. فردیت در این دوره شکل دیگری دارد و این دیگری است که به فرد معنا میدهد .
این منتقد ادبی همچنین با اشاره به بسامد پرطنین این جمله که «هر چه میدوم به تو نمیرسم» گفت: این همان جایگزینی عاشق و معشوق در عبارت دوستت دارم است. به عبارت دیگر زن که تا پیش از این به عنوان معشوق از او یاد میشد، در این دوره جایگزین مرد که تا قبل از آن همواره از عنوان عاشق برایش استفاده میشد، شده است.
ادبیات دفاع مقدس گونهای نه موضوعی که مضمونی است
در ادامه نشست زنانهنویسی در ادبیات دفاع مقدس احمد شاکری دادستان نویس و منتقد ادبی در سخنانی با بیان اینکه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی یک کلیت جدید را پایه گذاری کرد و لذا بررسی آن نمیتواند مبتنی بر پایههای سکولار باشد به طرح این سئوال پرداخت که آیا گونهای به نام ادبیات زنانه دفاع مقدس قابل فرض است یا نه و گفت: خطری که در این رابطه وجود دارد این است که فکر کنیم هر آنچه درباره دفاع مقدس نوشته شده، ادبیات دفاع مقدس است. این خطا است.
وی افزود: مراد من از ادبیات دفاع مقدس گونهای از ادبیات نشات گرفته از ادبیات انقلاب اسلامی است که لزوما درونمایهای دینی دارد اما چون ما در بحث تئوری پردازی ضعیف هستیم و قرائت و تفسیر و تحلیل ما از ادبیات دفاع مقدس مبتنی بر اصول غربی است، نتیجه اش این میشود که اساسا این نوع ادبیات (ادبیات دفاع مقدس) را انکار کنیم.
احمد شاکری با بیان اینکه پیروزی انقلاب اسلامی دوره جدیدی را در ادبیات داستانی ایران پدید آورد یادآور شد: این نوع از ادبیات موجب شد که در دوره پس از انقلاب برخی ظهورات ناتمام این مکتب یعنی انقلاب اسلامی در ضمن برخی گونههای ادبی تحقق یابد.
وی ادامه داد: البته بنده معتقدم هنوز قالب ادبیات انقلاب مشخص نیست هر چند داستان کوتاه و رمان میتوانند برای انتقال مفاهیم این مکتب قابل استفاده باشند اما در هر حال اینها هیچکدام قالب ادبیات انقلاب نیستند. در همین زمینه باید به اهمیت مستندنگاریها و خاطرات توجه کرد چرا که به نظر من مرز بسیار باریکی بین خاطرات و رمان وجود دارد هر چند من با این عقیده که آثاری مانند «دا» را میتوان رمان دانست، مخالفم.
نویسنده «انجمن مخفی» رابطه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را رابطه عام و خاص مطلق دانست و گفت: ادبیات دفاع مقدس نه یک گونه موضوعی بلکه گونه مضمونی است. خاستگاههای معارض در ادبیات زنانه دفاع مقدس جنبش اعتراضی در نفی مردسالاری و جریان سیاه نمای دفاع مقدس است.
شاکری با بیان اینکه هر مقولهای که بخواهد ادبیات دادستانی را مقید کند، باید از جنس ادبیات باشد، یادآور شد: ادبیات داستانی نه با نویسنده، نه با موضوع و نه با مخاطب و مفهوم مقید نمیشود. شناسایی ادبیات زنانه با لحاظ کردن توامان سه محور محقق میشود؛ قواعد و اصولهای داستانی، حقایق عالیه و ژرف ساختهای دینی و مولفههای ساختاری که قابلیت تقیید داستان را دارند. ادبیات داستانی دفاع مقدس مقولهای در حال تکوین است البته هنوز تئوری پردازی منسجمی درباره آن صورت نگرفته و بنابراین مصادیق بیرونی تنها کاشف مولفههای این گونه اند نه موسس آن.
نظر شما