به گزارش خبرنگار مهر، چهارمین کنگره سراسری «صدای پای آب»، عصر دوشنبه 15 مهرماه در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد. در ابتدای این مراسم، وحید نوروزی، دبیر اجرایی کنگره با اشاره به اینکه قرار است برای نخستین بار، دوم اردیبهشت 92 به هشت نفر از شاعران و هنرمندانی که آثار خاص با موضوع محیط زیست دارند، نشان کرکس اهدا شود، درباره عنوان نشان گفت: «کرکس» برگرفته از یک مصرع سهراب (و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست) و نگاه ساده و صادقانه اوست. او همچنین به بیماری سهراب اشاره و بیان کرد: سهراب سپهری با بیماری خون، دست و پنجه نرم میکرده و در برابر این بیماری، بسیار بردبار بوده است. به همین خاطر یک نشان ویژه هم به اشخاص حقوقی و حقیقی که در راه مبارزه با سرطان تلاش میکنند، تعلق میگیرد.
ترجمه شعر معاصر ایران ضروری است
موسی بیدج، مترجم شعر عرب به اینکه سهراب، از شاعران بزرگ معاصر است، اشاره کرد و افزود: بعضی به سهراب ایراد گرفته و گفتهاند چرا وقتی خون جوانان ما در خیابانها روان است، سهراب از کفتری میگوید که بر لب جوی نشسته و آب مینوشد و از ما میخواهد «آب را گل نکنیم»؛ در صورتیکه اگر زاویه دید خود را تغییر دهیم، درمییابیم او به کنه انسانیت رسیده و کسی که برای کبوتری دل میسوزاند، چگونه میتواند نسبت به آدمها بیتفاوت باشد.
مترجم آثار نزار قبانی با اشاره به ضرورت ترجمه شعر معاصر ایران گفت: دنیا شاعران بزرگ کلاسیک ما چون حافظ، مولانا، سعدی و فردوسی را میشناسد، اما هیچ شناختی از شاعران معاصر ندارد و این پرسش برایش مطرح است که آیا اندیشه این شاعران به خط پایان رسیده و ادامه نیافته است؟ به همین خاطر ضروری است که ما شاعران معاصر خود را ترجمه و به جهانیان معرفی کنیم؛ هرچند جهان عرب، سهراب را میشناسد. خود من 4 ترجمه متفاوت از مترجمان متفاوت دیدهام.
بیدج به ویژگیهای این چهار ترجمه متفاوت از سهراب اشاره و بیان کرد: سه مترجم، ایرانیتبار بوده و ریزهکاریهای شعر را میشناختهاند، اما یک مترجم دیگر، عرب بوده و ظرافتها را درک نکرده؛ چرا که برای ترجمه شعر، تنها دانستن زبان مبدا و مقصد و آشنایی با فرهنگ به کار نمیآید. برای مثال در همین جمله ساده «آب را گل نکنیم»، یک معنای ایهامی هم هست. یا مترجم، چگونه میتواند «هیچستان» را که یک واژه ساختگی است، ترجمه کند؟
این مترجم ادبیات عرب، سهراب را با جبران خلیل جبران مقایسه کرد و افزود: سهراب را با این شاعر و نویسنده عرب میتوان مقایسه کرد. از سوی دیگر هر دو در آثارشان به نوعی عرفان توجه کردهاند و جهان عرب به این عرفان نیاز دارد، زیرا عرفان از ایران به آنجا رفته است.
سهراب عادتها را در هم شکسته است
پس از آن محمدرضا عبدالملیکیان، شاعر به خواندن یادداشتی درباره سهراب سپهری با عنوان «و بکاریم نهالی سر هیچ کلام» پرداخت و گفت: کشف روابط پنهانی اشیا و مفاهیم از وِیژگیهای برجسته این شاعر است. او در برابر بسیاری قراردادهای موروثی و تکراری فرهنگ و ادب، علامت سوال میگذارد و موفق به پدید آوردن تصویرهایی نوین میشود.
به گفته این شاعر، شعر سهراب، آیینهای است برای کشفهای نوین چون «صدای پای آب» یا «من گدایی دیدم دربهدر میرفت/ آواز چکاوک میخواست» یا همه تور در آب میاندازند و ماهی میگیرند و سهراب اینگونه میگوید: «تور در آب بیندازیم و بگیریم طراوت را از آب».
عبدالملکیان با اشاره به اینکه زیبایی آثار هنری در مشابهت آنها نیست، گفت: مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری، چهار چهره برجسته شعر معاصر و از رهروان راستین شعر نیما هستند و زیبایی شعرشان در این است که هیچکدام از این شاعران، چون دیگری شعر نمیگویند. برای مثال آن استواری زبانی که در شعر اخوان هست در سه نفر دیگر نیست. همانطور که موسیقی متفاوت و حیرتانگیزی که در شاملو هست در دیگران وجود ندارد.
او فروغ را شناسنامه نسل شهرنشین تهران دانست و افزود: شعر «علی کوچیکه»، شعری است که یک جامعهشناس توانمد سروده. بنابراین سهراب همانجایی نشسته که احمد شاملو نشسته؛ هرچند شاملو میگوید: چطور وقتی پایین جوی، جوانان ما را سر میبرند، چطور سهراب بالای جو نشسته و میگوید: «آب را گل نکنیم» بنابراین سهراب همان جایی است که شاملو آنجاست. بگذریم از اینکه سهراب، بسیار خلوتنشین بود و اهل گفتگو نبود.
سهراب، ردپای بیدل را پاک کرده است
علیرضا قزوه، مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری با خاطرهای از شمس لنگرودی آغاز کرد و افزود: حدود سال 69 با شمس لنگرودی صحبت کردم و او میگفت سهراب، بزرگترین شاعر در 400 سال اخیر است. تاثیر شعر سهراب بر شاعران انقلاب، غیرقابل انکار است. او بر شعر احمد عزیزی به عنوان شاعر صاحب سبک انقلاب تاثیر گذاشته و همینطور بر سلمان هراتی.
به گفته این شاعر، سهراب قلمرو خاص خود را دارد و این قلمرو، بسیار ویژه است و چه خوب گفت سیدحسن حسینی که تنها بیدل دهلوی را میتوان با سهراب مقایسه کرد. سهراب از بیدل تقلید کرده، اما جای پای بیدل را از شعر خود زدوده است. برای مثال یکی از شعرهای معروف سهراب همان است که بر سنگ قبرش نقش بسته:
«به سراغ من اگر میآیید/ نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من»
و بیدل میگوید:
«بر خاک مزارم، قدم آهسته گذارید/ دیروز در این خاک، بهار آیینهبین بود»
قزوه با اشاره به اینکه سهراب در دل مردم نفوذ کرده گفت: بسیاری از ضرابالمثلها برگرفته از شعر سهراب است. خیلیها به جای «بسم الله» میگویند «و خدایی که در این نزدیکی است»
سهراب و جبران خلیل جبران، برگردان یکدیگرند
کریم فیضی، آخرین سخنران بود. او با اشاره به مشابهتهای سپهری و جبراب خلیل جبران گفت: من در کتاب «از جبران تا سهراب» که از سوی نشر ثالث منتشر شده آوردهام که این دو برگردان یکدیگرند. جبران، یک سپهری عرب و سهراب یک جبران فارسی زبان است. هر دو نقاشاند، اما نقاشیهای خلیل جبران، چندان پخته نیست، اما نکتهای که باید به آن توجه شود؛ اینکه گرچه سهراب از شگفتیهای معاصر است، اما نمیتوان او را با مولانا مقایسه کرد. دهها فلسفه درباره مولانا دچار حیرت میشود و این، چیز کمی نیست.
بنیاد نشر آثار و افکار سهراب سپهری، در پایان برنامه به هنرمندان و نویسندگانی که در معرفی این شاعر نقش داشتهاند، لوح تقدیر هدیه کرد. محمدباقر نجفزاده، مهری رحمانی، جلالالدین مشمولی، خانواده سهراب، محمدرضا سعیدآبادی،عبدالمهدی مستکین، مجید حسنزاده، مهرداد پازوکی، مهدی افشار و سید سعید سعیدپور (مترجمان اشعار سهراب)، عبدالرضا مدرسزاده، علیرضا معینی، ناصر بزرگمهر، فاطمه راکعی، شهره وکیلی، ایرج اسکندری، محمدابراهیم جعفری، جلالالدین سلطانی کاشفی، عبدالعلی دستغیب، کریم فیضی، خانواده احمد اسفندیاری و معصومه سیحون از جمله هنرمندانی بودند که مورد تقدیر قرار گرفتند.
نظر شما