به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «سیری در تحول ادبیات معاصر الجزایر» نوشته فاطمه قادری، سه شنبه شب اول بهمن با حضور محققانی چون شکوه حسینی از دانشگاه شهید بهشتی، صدیقه زودرنج از دانشگاه همدان، نعیم عموری از دانشگاه اهواز در موسسه فرهنگی شهر کتاب در تهران برگزار شد.
شکوه حسینی عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه شهید بهشتی در ابتدای این برنامه با اشاره به جریانهای مربوط به نویسندگان الجزایری که به زبان فرانسوی تولید اثر میکردند، گفت: آلبر کامو نویسنده الجزایری بود که به زبان فرانسه مینوشت و عمرش کفاف نداد تا استقلال کشورش را ببیند. یعنی 2 سال پیش از استقلال الجزایر، درگذشت. او هم بسیاری از الجزایریها بین چمدان و کفن، چمدان را انتخاب کرد.
وی افزود: امثال کامو، الجزایر را دروازه امپراطوری فرانسه در آفریقا میدانند. علاوه بر جریان این نویسندگان و دو جریان دیگر، یک جریان دیگر بین نویسندگان معاصر الجزایری وجود دارد که معتقد به استقلال الجزایر بودند. نکتهای که از خلال کتاب «سیری در تحول ادبیات معاصر الجزایر» میتوان درباره نگارش فرانسوی الجزایری فهمید، این است که الجزایریها بعد از استقلال کشورشان از فرانسه، از زبان فرانسوی برای رساندن صدای اعتراضشان به مردم این کشور استفاده کردند. به عنوان مثال، شاعری مانند «مالک حداد» خود را تبعید شده زبان فرانسوی میداند.
این محقق در ادامه گفت: ما در جلسات پژوهشگاه علوم انسانی، به این نتیجه رسیدیم که رویکرد خاصی در زمینه ادبیات معاصر کشورهای عربی در کشور وجود ندارد. نه تنها دانشجویان که اساتید ما هم اطلاعات چندانی در این باره ندارند و فعالیتهایی که در این حوزه انجام میشود، شخصی هستند. به این ترتیب سعی داریم در مهر ماه سال 93 با همکاری موسسه فرهنگی شهر کتاب، همایشی با موضوع ادبیات الجزایر در دانشگاه شهید بهشتی داشته باشیم. قصد داریم هر سال همایشی با این رویکرد درباره ادبیات معاصر کشورهای عرب برگزار کنیم.
در ادامه نعیم عموری عضو هیئت علمی دانشگاه اهواز گفت: کتاب «سیری در تحول ادبیات معاصر الجزایر» با نگاه و رویکرد ادبیات پایداری و مقاومت نوشته شده است. از یک جهت، این نگاه خوبی است اما از جهات دیگر بسیاری از نکات برجسته ادبیات الجزایر را نادیده گرفته است. در بحث شعر سنتی، کتاب تنها به کلیگویی بسنده کرده است.
وی افزود: در ادب عرب دو نگاه داریم؛ شرق عربی و غرب عربی. نویسنده در این کتاب میگوید که ادبیات سنتی عربان، متاثر از نگاه شرق عربی است. سوالی که اینجا پیش میآید، این است آیا الجزایر خود ذاتا هویت شعری ندارد یا همه متاثر از شرق عربی است؟ متاسفانه نویسنده کتاب، تنها یک صفحه از کتاب را به این موضوع اختصاص داده است و یک صفحه، درباره چنین موضوعی، ناچیز است. در موارد متعددی، نویسنده کتاب از شعر سنتی صحبت میکند اما متاسفانه نمونهای در این باره نمیآورد و خواننده را در این زمینه ناکام میگذارد.
این پژوهشگر در بخش دیگری از سخنانش گفت: خانم قادری (نویسنده اثر مزبور) در کتابش، شاعران را دستهبندی نکرده و حتی نمونههای شعریشان را نیاورده است. ایشان در این کتاب، در مقابل شعر سنتی، شعر اصلاحی را آورده است. شعر اصلاحی به بیان سادهتر، همان شعر روشنفکری شاعران عرب است. نویسنده در حوزه شعر سنتی، به مطلع قصائد، به خوبی پرداخته است. کتاب با وجود نکات مثبتی که دارد، حق مطلب را ادا نکرده است چون به عنوان مثال از نمایشنامههای منظوم الجزایر سخن گفته اما این موضوع، یک دسته بندی از جمله، نام آثار منظوم، منثور و... را میطلبد که از آنها اطلاعاتی ذکر نشده است. آیا الجزایر ادبیات رمانتیک دارد؟ بله دارد ولی کتاب به صورت گذرا به آن اشاره کرده است.
نظر شما