به گزارش خبرنگار مهر، سال 1389، با همکاری مشترک معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در روسیه 36 عنوان از داستانهای کوتاه معاصر به زبان روسی ترجمه و منتشر شد. در این مجموعه داستانهایی از محمدرضا بایرامی، محمد میرکیانی، محمدرضا سرشار، راضیه تجار، مجید ملامحمدی، شهرام شفیعی و... آمده بود.
«داستانهای معاصر ایرانی» در دو جلد منتشر شد و نخستین مجموعه داستانی بود که پس از پیروزی انقلاب در روسیه و به زبان روسی منتشر میشد. نوریه قربانی، دانشجوی دوره کارشناسی ارشد ادبیات روسی است که نقد این مجموعه دوجلدی را به عنوان موضوع پایاننامه خود انتخاب کرده است.
قربانی در گفتگو با خبرنگار مهر، یکی از دلایل اهمیت این کتاب را آشنایی روسها با ادبیات ایران دانست و افزود: پیش از این هیچ کتابی از داستاننویسان ایرانی به زبان روسی ترجمه و منتشر نشده بود و روسها به جز حافظ و مولانا و خیام، چیز دیگری از ادبیات ایران نمیدانستند، نکته مثبت «داستانهای معاصر ایرانی» این است که مردم روسیه را با داستان و فضای امروز ایران آشنا میکند.
او با اشاره به اینکه ترجمه داستانهای ایرانی موجب میشود مردمان دیگر با فرهنگ و شرایط زندگی ایرانیان آشنا شوند، گفت: روسها فکر میکنند شرایط اقتصادی و اجتماعی در ایران به افغانستان شبیه است. آنها هیچ تصور و ذهنیتی از ما ندارند و وقتی داستانی از راضیه تجار در این مجموعه ترجمه و منتشر شده بود، با تعجب میگفتند مگر ایرانیها هم، نویسنده زن دارند؟ تصور آنها این است که زنان ما خانهنشیناند و هیچ فعالیت اجتماعی ندارند و ما با انتشار اینگونه کتابها فرهنگ و سبک زندگی خود را به مردمان دیگر معرفی میکنیم.
قربانی در پایاننامه خود به نقد «داستانهای معاصر ایرانی» میپردازد. به گفته او مترجمان روسی نتوانستهاند فضاهایی را که از فرهنگ اسلامی - ایرانی تاثیر گرفتهاند به خوبی توصیف و ترجمه کنند. برای مثال مترجمان آنگونه که باید و شاید حس و حال ما ایرانیها را با شنیدن اذان، بهویژه اذان مرحوم موذنزاده توصیف نکردهاند. یا چون پیچیدگیهای داستان «سفر به ریشهها» از راضیه تجار را درک نکرده و با فضای ایرانیاش ارتباط نگرفتهاند، بخشهایی از داستان را حذف کردهاند.
نوریه قربانی گفت که با نویسندگان ایرانی که داستانهایشان سال 2010 در مجموعه «داستانهای معاصر ایرانی» و از سوی موسسه شرقشناسی پترزبورگ منتشر شده، تماس گرفته است اما بیشتر آنها پس از چهار سال از ترجمه و انتشار داستانهاشان به زبان روسی بیخبر بودهاند و این سوال در ذهن او شکل گرفته که چرا نویسندگان ایرانی تا این اندازه از اخبار و رویدادهای فرهنگی، آن هم در عصر فناوری بیخبرند؟!
نظر شما