پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۱۸ شهریور ۱۳۸۴، ۱۷:۴۲

سينماي روشنفكري ديروز و امروز ايران - 1

سينماي روشنفكري پيش از انقلاب و ادامه جشنواره گرايي

سينماي روشنفكري پيش از انقلاب و ادامه جشنواره گرايي

سينما به عنوان رسانه - هنر يا صنعت + هنر در كمترين زمان بعد از پيدايش عنوان ابررسانه تاثيرگذار و در خدمت ايدئولوژي هاي سازندگان آن، جايگاه بلامنازع خود را تثبيت مي كند و حداقل بعد از گذشت دو دهه از تولد، از هنرهاي پيشينش كه هر كدام به نوعي در شكل گيري آن دخيل بوده اند، پيشي مي گيرد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر "مهر"،  تئاتر، عكاسي ، شعر، رمان ، نقاشي ، مجسمه سازي هركدام با واقعيت ابررسانه اي آن كنار مي آيند . برآيند سينما ما به ازاهايي توليد مي كند كه تبليغات سياسي - ايدئولوژيك، كالايي، فلسفي، علمي و تكنولوژيك و حتي تاريخي وديني واسطوره اي ناگزير از به رسميت شناختن آن مي شوند. گونه هايي كه درهر دهه مي آيند و برجنبه هاي تفريحي و سرگرم كنندگي سينما افزوده مي شوند. ازجذب صنعت گردشگري تا نمايش توان نظامي، علمي، تخيلي، خانوادگي، تمدني، تحقيقي، تاريخي، سياسي وحادثه اي -  پليسي و... درسينما جاي خود را مي يابند  و زبان تصوير وحركت كه جزو ذات سينماست به سهولت با مردمان هركشوري با هردرجه برخورداري ازتمدن وفرهنگ وايدئولوژي ارتباط برقرارمي كند .

گذشته، حال وآينده ازقرائت هاي خاص سازندگان فيلم ها برتماشاگران موثر واقع مي شود. تاريخ از زبان سينما نوشته مي شود و تبليغات با اهداف ويژه قبلي براذهان عمومي سمت وسو مي دهد . ايدئولوژي هاي خاص قرن بيستمي (كمونيسم ، امپرياليسم، صهيونيسم، فاشيسم و...) ازسينما بيش ازهررسانه ديگري درجهت پيشبرد اهداف خود سود مي برند .

گريفيث ، چاپلين ، ايزنشتاين ، پودوفكين ، ريفنشتال ، كازان ، برگمن ب دوميل ، اسپيلبرگ و.. هركدام ازآن جهت سرآمدتر، تاثيرگذارتر، ماندگارترند كه زبان ايدئولوژيك را با هنر درآميخته اند و درواقع حرفي براي گفتن داشته اند .

سينماي جهان سومي همانند صنايع مونتاژ، دموكراسي وارداتي ، مدهاي لباس وموو.. دركنارتكنولوژي صنعت سينما ، ايدئولوژي آن را نيز وارد كرده است. از فيلم هاي رقص وآواز و خوش مزگي هندي ، فيلم فارسي و تركي تا فيلم هاي هنري با گرايش جشنواره پسند ازهمين سينماها با سايتا جيت راي ، گلستان و بيضايي و مهرجويي و.. ژان ليمو، اميركوستاريكا و.. پي گيري شده است ، با اين تفاوت كه با فاصله حداقل دودهه عقب ماندگي همراه بوده است. و با اين تفاوت كه در عين اينكه  استعمارپذيري را نمايندگي كرده باشند، رنگ وبوي بومي نيزبه آثارخود زده اند. درفرآيند كلي تاريخ معاصر، حكومت پهلوي بعد ازكودتاي 28 مرداد 1332 او در راه استحاله شدن درطيف وابستگي به استعمار، دو وجه عمده درفرهنگ وسياست وهنر ودانش پيش روي اجتماع قرارمي دهد تا مصونيت از انقلاب اجتماعي را بيابد .

اول به ستيزجنون آميز با سنت هاي فرهنگي - ديني و اجتماعي از راه هاي سركوب ، تخطئه و تمسخركردن، هجو كردن والقاء بي كفايتي آن وتوجيه لزوم وابستگي به غرب با ژورناليسم ، شعر، رمان ، سينما ، مصرف گرايي وتقليد از خطاي فرهنگي غرب مي كوشد . خواسته اي كه فروغي فراماسونر توضيح داده بود كه "بايد تا بن دندان غربي شد".

دوم : كشف حجاب كردن رضاخان كه تنها با سركوب وترورو وحشت پيش برده بود وناكام هم مانده بود ، جايگزين يافتن وارائه الگوهاي زن سرمايه داري ( مظهربي عفتي و نمايشگربي بند وباري، خانواده وسنت گريزي و به اصطلاح، اجتماعي بودن ) دررمان ، شعر، مطبوعات و به ويژه درسينما ارائه كردن واستمرار بخشيدن به آن، با توليد فيلم هاي متسهجن ، وارد كردن فيلم هاي ضد اخلاقي درجه 2و3 غربي با ميانگين سالانه ازحدود صد فيلم دردهه چهل و رساندن آن به حدود 800فيلم دردهه پنجاه ادامه مي دهد .

بنابراين دونوع شاخصه سينمايي را كه دركليت مكمل يكديگرند، پيش مي برند. فيلم فارسي كافه اي و لب خواني هنرپيشه ها از روي صداي خواننده ها و رقص هاي بي جا و وصله پينه شده به آن كه همچون سوسيس وبيسكويت يك اندازه بي مزه و رنگ و بو هستند . دوم پيش بردن فيلم هاي جشنواره گرا كه جملگي برتبليغات استعماري (حق توحش گرفتن ازشرقي ها) صحه مي گذارند. خواه سازنده آن كيميايي متخصص درامر فيلم سازي كلاه مخملي ها باشد يا مهرجويي با نمايش مردم درفيلم هاي خود كه متوهم، كودن، عقب مانده فرهنگي گرفتاردرگرداب عادات هستند يا درفيلم هاي بيضايي كه مردم شرطي شده با هر حركتي ازهرجا و به دليل، خود را به اجراي مناسك وآيين هاي مذهبي مشغول مي كنند واز واقعيت و حقيقت روي گردان هستند . با توجه به دو موردي كه اشاره رفت و شامل رويكرد كلي نظام طاغوتي مي شد، سينماگران جشنواره گرا همان عملكردي را داشتند كه دوستان شان دررمان نويسي (هدايت، جمال زاده، چوبك، علي محمد اخفاني، غلامحسين ساعدي و...) پيش مي بردند ودرعرصه شعر ( نادرپو، توللي، فروغ فرخزاد، شاملو، سيمين بهباني و...) ازعهده خواسته ها بر مي آمدند. ج

شنواره هاي توس و شيراز و شب شعرهاي انجمن فرهنگي شوروي و آلمان و آمريكا و.. نيز در كنارنشريات متناسب با آنها به تكميل كردن آن كليات مي پرداختند .

نگاهي اجمالي به سازندگان وسرمايه گذاران فيلم هاي جاهلي وكافه اي، خود مبين اين حقيقت است كه استعمار و دست نشانده آن نظام طاغوتي، دريك هماهنگي كامل و سنجيده شده مكمل هم عمل مي كرده اند: " درسينماي ايران آدم هايي راهم داشته ايم كه با قلم به سينما راه پيدا كرده اند، پرويزنوري ، جمال اميد ، فريدون گله ، عباس پهلوان ، منوچهركيمرام ، منوچهرمطيعي ، اسماعيل نوري اعلاء ، پرويزخطيبي ، مهدي سهيلي و بالاخره احمد شاملو ازاين دسته اند كه جاي شكرش باقي است.

اما عيب اينجاست كه از اين دسته هم، جز يكي دو تن، باقي يكسري فيلم ساز و كارگردان وهمه كاره سينما شدند. بارزترين شان شاملوي شاعر، نويسنده ، مترجم است كه فيلمنامه هم مي نوشت كه تا اينجاي كارايرادي ندارد، اما اينكه او هم يكباره دردام عنكبوتي سينما مي افتد  و با كارگرداني فيلم " داغ ننگ " داغي برپيشاني خود مي نهد! درسينماي ايران تهيه كنندگاني مانند اصغربيچاره ، كريم ارباب داشته ايم كه اولي به بيچارگي شهرت داشته و دومي به كاباره داري و ملحقات آن".

 درسال هاي 1345تا 1347 ، چهار فيلم از فاروق اجرمه به عنوان محصول مشترك ايران و لبنان به بازارراه مي يابد وازسال 1347 تا 1351 ،توركردنيان اوغلو كارگردان ترك چند فيلم براي ايران كارگرداني مي كند كه چهارفيلم براي پارس فيلم ويكي هم براي استوديو ميثاقيه ودرمقابل محمود كوشان دوفيلم " شوخي خوشگله " و" صلاح الدين ايوبي " را براي ايران وتركيه مي سازد .

غيرازاين ها فيلم " هماي سعادت " با كارگرداني مشترك عباس شباويز، وجاناكيا ، نيزازاين سري محصولات مشترك است كه البته هيچ راه گشايي درسينماي ايران نداشته است. غيرازاين ها ، پيش آمده يا پيش آورده اند كه كارگرداني چون " ژان نگولسكو " با فيلم " قهرمانان " درسال 1349 و والريو زورليني با فيلم " بيابان تا تارها " نيم نظري البته پوچ وپوشالي به سينماي ايران داشته باشند . فيلم هايي مثل " كاروان ها "و "ده بومي كوچك " نيزدرايران ساخته شدند وظاهرا ازسرمايه ايران وبازيگري برخي ازهنرپيشه هاي ايران مثل سعيد كنگراني و كشاورز و بهروزوثوقي كه البته بعدها حذف شده بهره اي چشيد .

 اما اين همه نيز درجمع ، دواي درد ، و چاره ضعف وناتواني و رشد ناقص سينماي ايران نشده بود . "دررابطه با موضوع دوم كه پيش تراشاره رفت، دست اندركاران فرهنگي، علاوه بركشاندن امثال شاملو به جرگه فيلم فارسي اشخاص صهيونيست همانند (گرجي عباديا ، روبرت اكهارت) يا كارگردان هندي (سردارساكر) و... دراين آتش دستي داشته اند .

فيلم هايي كه روبرت اكهارت ساخته است ( شهربزرگ 1344، بازوطلايي 1345، قدرت عشق 1347وحشي جنگل 1350، شيربها 1351، تعقيب تا جهنم 1352) يا صهيونيست ديگر"ماردوك الخاص " ( ايستگاه ترن 1345، آلونك 1346، ) وهمين مردوك الخاص تهيه كنندگي چندين فيلم فارسي را برعهده داشته است . يا " آلن برونت " كه ( آتش جنوب 1355 سرباز1356) وكارگرداناني چون ( والتربيور، بازي عشق 1338، جدال درمهتاب 1342) را توليد كرده است. 

انزودل وينچتزو كه هركدام يك فيلم ساخته اند . پس توليد فيلمفارسي چندان هم موجود ناخلف و ناخواسته براي توليد و نمايش فيلم در ايران نبوده است . البته اين فيلمفارسي مبتذل به ظاهر وطني از دوعلت وجودي برخاسته بود كه بقاي خود را نيز درهمراهي با همان علت و انگيزه جستجو مي كرد. اول : دررقابتي ناگريز در برابرهجوم فيلم هايي كه يك چهارم هزينه توليد فيلم داخلي را داشتند و از انگليس و آمريكا و ايتاليا و... سرازيرشده بودند و شركت هاي صهيونيستي فيلم هاليوودي (يونايتد آرتيست ، متروگلدون مايه ، وارمزو...) نمايندگي دايمي آنها را داشتند . فيلمفارسي ناگزيراز تقليد بود كه سرفصل هاي آن فيلم ها عرياني ، كاراته، رقص وآواز، كمدي، وسترن، سرگرم كنندگي و... را درتوليد هاي خود داشته باشد .

دوم : درشرايطي كه فيلمفارسي ناگزيراز دنباله روي سينماي درجه 2 و3 خارجي بود و طبقات و طيف هاي اجتماعي به سرعت در برابر رويكرد آنان واكنش انقلابي ، حقوقي بروزمي دادند، فيلمفارسي محور دايمي كارهاي خود را برروي رقاصه ها، جاهل ها، دزدها، بدكاره ها، راننده هاي بي هويت ( نه مثلا تاكسيراني، چرا كه جراتش را نداشتند) كافه داران، گداها و... قرارداده بود .

اما سينماي روشنفكري وجشنواره گرا با دو محدوديت يادشده درباره فيلمفارسي روبرو نبوده است. اول ازهمه به گيشه فروش براي بقاء خود نمي انديشيد. دوم اينكه مقصد نهايي فيلم دريافت جايزه يا كانديدا شدن درجشنواره هاي داخلي وخارجي بود . بنابراين محدوديت فيلمفارسي را نداشت . اما براي خود ويژگي هاي دايمي ومفاهيم كلي تعريف شده را دربرمي گرفت كه عبارتند:

1- درهر فيلم روشنفكري و جشنواره گرا، يك يا چند شخصيت مذهبي (روحاني، شيخ ، سيد ، روضه خوان ، فعال آيين هاي مذهبي ...) هجو، مورد تمسخر و درمعرض وسوسه قرارگرفته واقع مي شوند ( گاو، شوهرآهوخانم، غريبه ومه و...) از اين دسته اند .

2- قهرمانان روشنفكري درپس چند تلاش بي حاصل تسليم قدرت رژيم طاغوتي مي شوند و با خود ياس فلسفي و ضد انقلابي به تماشاگرالقاء مي كردند (گوزن ها، رگبار، دايره معنا و... ) ازاين دسته اند .

3- به درخواست آمريكا، به رقيب ديرينه اش انگلستان پرداختن ومضموم نشان دادن آن و دموكراتيك نشان دادن حكومت محمد رضا پهلوي به جاي خشونت انگليسي - رضاخاني كه القاء كننده پيشرفت دردهه هاي چهل وپنجاه باشد (تنگسير، شوهرآهوخانم ، شازده احتجاب و... ) ازاين دسته اند. پيامد انگليسي زدايي حتي به آنجا مي رسد كه درسال 1350 آخرين استاد انگليسي دانشگاه تهران هم اخراج مي شود وهمه اساتيد آمريكايي وهوادارن ايراني آنها جايگزين مي شوند .

البته دراين زمينه فيلم هاي دهه پنجاه و شصت ميلادي سينماي آمريكا، الگوي آنان قرارمي گيرد . فيلم هايي نظير( در بارانداز، آمريكا آمريكا ، زنده باد زاپاتا و... ) كه متناسب با توانايي هاي كارگردان هاي ايراني مورد تقليد قرارمي گيرد .

4- سينماي شبه انقلابي روشنفكري كه دردوسال آخرحكومت پهلوي ازمحل هزينه اعتبار ده ميليون دلاري آمريكا ساخته مي شوند ( دايره مينا ، سفرسنگ و... ) كه از روي الگوي هاليوودي شبه انقلابي نظير( پرده شب روي شيلي ، حكومت نظامي ، نبرد الجزاير و... ) تقليد مي شوند . سرفصل هايي كه درمورد سينماي جشنواره گرا برشمرده شد بعد ازپيروزي انقلاب اسلامي با سرفصل هاي تصميم يافته ديگري هم پي گيري مي شوند كه متناسب با اولويت هاي تهاجم فرهنگي هماهنگي وهمخواني دارند .

1- فيلم هاي  باستان گراي بر محور ناسيوناليسم ايران قبل ازاسلام، مانند ( مرگ يزد گرد سوم ، كمال الملك ، سايه بلند باد و... )

2- فيلم هايي كه برعقب ماندگي فرهنگي مردم ايران تاكيد مي كرد وانگشت اتهام بر روي انقلاب گذاشته مي شود (آب باد  خاك ، چكمه ، آباداني ها و... )

3- فيلم هايي كه براساس ديدگاه فمينيستي ساخته مي شوند تا زنان را درمقابل تاريخ ، فرهنگ، اجتماع وآينده قرار دهند مانند ( نرگس، شوكران، زيرپوست شهر، روزي كه زن شدم، زندان زنان، بماني، عروس آتش...)

4- فيلم هايي كه براي غربي ها افشاگري آموزشي - تربيتي ازمدارس و برخورد اولياي دانش آموزان و دست اندركاران امورآموزش وپرورش مي كند تا انقلاب را مسوول ناتواني فرهنگي نشان بدهند. مانند ( مشق شب ، بادكنك سفيد و...)

5- فيلم هايي كه دفاع مقدس را به اشكال زيركانه زيرسوال مي برند ( باشو غريبه كوچك ، گروهبان ، شب هاي زاينده رود و...)

6- فيلم هايي با عرفان كاذب و درويش مسلكي رخوت آور كه بعد از فيلم هاي سينماگران مامور تخريب شوروي، ظهور وغروب كردند كه از ميان شان پاراجانف و تاركوفسكي بيشترين تحسين وتشويق غرب را به خود اختصاص داده بودند. و سينماي تقليد گراي ايراني نيز از اين موج فزاينده الهام مي گرفت. مانند ( نار و ني، هامون، باباعزيزو... ) از نظر تاليف متن، اين گونه سينما درقسمت داستاني با نوشته هاي غلامحسين ساعدي ، ابراهيم گلستان ، بهرام بيضايي ، سهراب شهيد ثالث، شتاب بيشتر مي گيرد . درگونه مستند نيزابراهيم گلستان، پرويزكيمياوي و... آغاز كننده راه جشنواره گرايي مي شوند كه ادامه آن تا بعد از انقلاب نيز كشيده مي شود .

با توجه به مروراسامي فيلم هاي ياد شده ، گرچه سينما با عنوان ابررسانه تاثيرگذارترين است، اما همين سينما نيزدربده وبستان كلي موقعيت جهاني وداخلي ، تهاجم فرهنگي، و رويكردهاي خاص دست اندركاران سياست وفرهنگ جهاني، درتعامل با تئاتر، رمان ، شعر، موسيقي و به ويژه با نشريه ها سر و كاردارد .

سينماي ايران اگرچه درسال هاي بعد ازانقلاب، توليد ساليانه فيلم را از12مورد درسال هاي 57-55 ، به ميانگين سالانه بيش از پنجاه فيلم ارتقاء داده است، اما صرف نظر از معدود فيلم هايي كه در زمينه فرهنگ انقلاب اسلامي، دفاع مقدس ، سينماي ديني و به تصويركشيدن مستندهاي آييني و درحوزه تاريخ و فرهنگ توليد و به نمايش درآمده اند، اما همچنان از تعريف سينماي مستقل و متناسب با آرمان هاي (نه شرقي نه غربي - جمهوري اسلامي) فاصله دارند. سينمايي كه با بازگشت كلاه مخملي ها، سينماي مبتذل فيلم فارسي، چهره پردازي و سوپراستارسازي وعوام پروري در معرض تهديد دايمي قراردارد.

براين جان سختي ارتجاعي درحوزه فرهنگ، بايد نقش تاثيرگذاري منفي سينماي هاليوود را هم اضافه كرد. و بايد اذعان كرد كه تئوري هاي لازم و تحقيقات بايسته دراين حوزه و به طور كلي درحوزه هاي فرهنگي ارائه نشده است وهمچنان آن خلاء بزرگ سبك ها و گونه هاي غربي را به اجبار به سينماي ايران تحميل مي كند .

"مجتبي حبيبي"

پانوشت:
1- سينماي ايران ازتولد تا بلوغ اميراسماعيلي صفحه 26
2- همان صفحه 27

کد خبر 222244

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha