به گزارش خبرگزاری مهر، نشست بازخوانی و نقد کتاب باشگاه کتاب فرهنگ سرای انقلاب اسلامی شب گذشته، سهشنبه بیست و نهم بهمن به نقد رمان«لحظهها جا میمانند» اثر یوسف قوجق اختصاص داشت که با حضور نویسنده این اثر، محمدکاظم مزینانی، نویسنده، ابراهیم حسنبیگی، نویسنده و جمعی از اعضای این باشگاه در فرهنگ سرای انقلاب اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست آرش مجیدی، بازیگر سینما و تلویزیون بخشهایی از فصل دوم این رمان را با همراهی نوای سه تار برای حاضران خواند.
در ادامه یوسف قوجق، نویسنده رمان «لحظهها جا میمانند» در سخنانی با بیان اینکه این کتاب حاصل سه سال زحمت اوست اظهار کرد: انگیزه اصلی آغاز پژوهش برای نگارش این اثر به پروژهای برای ساخت یک سریال باز میگردد.
طرح سریالی که رمان شد
وی با بیان اینکه در آغاز، طرح کوتاهی را به صدا و سیما دادم که به تصویب رسید و قرار شد سریالی 13 قسمتی درباره وقایع «5 آذر» ساخته شود، افزود: در مسیر تحقیقات و مطالعات این اثر با 300 نفر مصاحبه کردم همچنین 20 کتاب نیز در این زمینه مطالعه کردم اما در نهایت طرح ساخت سریال به نتیجه نرسید و همان تحقیقاتی که قرار بود به سریال تبدیل شود را در قالب رمان نوشتم.
قوجق در بخش دیگری از سخنانش در این نشست به وابستگی آثارش به منطقه ترکمن صحرا اشاره کرد و گفت: من روستا زاده ای هستم که با فرهنگ ترکمن رشد کردهام و سال 1365 برای تحصیل به تهران آمدم. هر نویسندهای در نگارش به تجربیات شخصی خود باز میگردد و من هم که بیشتر عمر خود را در روستا زندگی کردهام نوشتههایم رنگ و بوی روستایی میگیرد و خیلی نمیتوانم آپارتمانی و شهری بنویسم. البته ژانر ادبیات بومی هم رنگ و بوی خاص خودش را دارد و به نویسنده این شانس را میدهد تا از مفاهیم منطقهای نهایت استفاده را بکند.
زمینه های ادبیات داستانی در میان ترکمنها
نویسنده رمان «لحظهها جا میمانند» در پاسخ به پرسش حمیدباباوند، مجری کارشناس باشگاه کتاب فرهنگ سرا درباره شکلگیری و ادامه حیات مجله «یاپراق» گفت: جای خالی مجلهای که به ادبیات ترکمن بپردازد بسیار محسوس بود. از سال1373 مجوز فصلنامه را گرفتم. اما فصلنامهای که مختص ادبیات ترکمن باشد مخاطب خاص خودش را دارد. ما مشکلات زیادی در مسیر تولید و توزیع آن داشتیم البته امروز این فصلنامه تبدیل به یک هفتهنامه شده و به کار خود ادامه میدهد اما دیگر آن رنگ و بوی ادبیات ترکمن را ندارد.
در ادامه این مراسم در پاسخ به این سوال مجری که چرا از ادبیات بومی فاصله گرفته اظهار کرد: من هم در روستایی اطراف گرگان متولد شدهام و در جوانی به دلیل جذابیتهایی که این اقلیت قومی برای من داشت، داستانهایی درباره ترکمنها نوشتهام و مجموعه داستان «جشن گندم» برای نوجوانان در همین رابطه است.
نقد به معنای انکار اثر نیست
محمدكاظم مزینانی دیگر سخنران این مراسم بود که درباره رمان «لحظه ها جا می مانند» گفت: هر نقدی به مفهوم انکار اثر نیست و تنها برای اینکه عمق و سطح اثر مشخص شود به نقد آن میپردازیم. این رمان با فضایی مرده و کلماتی سخت آغاز میشود که این شیوه برخلاف رمانهای بزرگ جهان است. در این دست رمانها نویسنده تلاش میکند از ابتدا به مخاطب قلاب بیاندازد و اجازه ندهد خواننده از موضوع رها شود. البته در سطر سوم صفحه آغازین رمان نویسنده حرکت را شروع کرده که اگر این حرکت به سطر اول رمان میآمد بهتر بود.
نویسنده کتاب «آه با شین» در ادامه با طرح اینکه هر نوشتهای بر اساس هدفی تحریر میشود، ادامه داد: در پاسخ به این پرسش که آیا این رمان به هدف خود رسیده است یا خیر، باید بگویم این اثر برای فیلم شدن نوشته شده نه برای رمان. چراکه سبک او بیش از اندازه تابع مستند است. نویسنده در رمان علاقهای به نزدیک شدن به شخصیتهایش ندارد در حالیکه وظیفه رمان نقب زدن به عمق جان افراد است چه شیخ باشند چه شاه.
وی با بیان اینکه رمان «لحظهها جا میمانند» نه مدرن است و نه پستمدرن، گفت: این داستان به شدت رئالیستی است که نویسنده در آن تلاش میکند به شرح و بسط تجربی جزئیات بپردازد. این رمان فاقد قهرمانهای چند شخصیتی و چند وجهی است. همچنین هیچ حقیقت وارونهای در آن وجود ندارد تا در فرایند کشف آن اثری مدرن خلق شود.
وی تاکید کرد: رمان «لحظهها جا میمانند» تنها با رسوب واقعه ای تاریخی نوشته شده است و نویسنده امکان جدیدی در اثر خود نسبت به واقعه تاریخی ایجاد نکرده است. البته نباید فراموش کنیم با رسوب، واقعه تاریخی شکلی عوامپسندانه پیدا میکند.
فکر می کردم قوجق کار خطرناکی کرده است
ابراهيم حسنبیگی دیگر منتقد حاضر در این نشست نیز با بیان اینکه نویسندهای که از واقعه تاریخی به عنوان بستر نگارش داستان استفاده میکند کار مشکلی پیشرو نخواهد داشت، اظهار کرد: کار قوجق اینطور نیست چرا که او هم خواسته داستان بنویسد و هم از وقایع مستند استفاده کند. پیش از خواندن این اثر فکر میکردم قوجق با خلق این اثر کار خطرناکی کرده است چراکه در این داستان نام 90 درصد از شخصیتها و حتی خیابانها را نیز تغییر نداده است در عین حالیکه شخصیت اصلی داستان (شاهین) کاملاً خیالی است. امروزه حتی نویسندههای بزرگتر از وی نیز این ریسک را نمیکنند اما قوجق این کار را کرد و موفق هم بود.
حسنبیگی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان این نکته که نزدیک بیست نویسنده ترکمن وجود دارند که با ادبیات ترکمن داستان نوشتهاند، ادامه داد: این اتفاق بینظیری در این حوزه است و در میان هیچ یک از اقلیتهای قومی دیگر با جمعیتی خیلی بیشتر از ترکمنها نیز مشاهده نمیشود. این استعداد نشان از وجود زمینه مناسب در میان ترکمنها در حوزه ادبیات داستانی است که باید این نکته به مسئولان استان تذکر داده شود.
در بخش دیگری از این نشست حسنبیگی با بیان اینکه این اثر شاخصههای ادبیات بومی را ندارد، گفت: شاخصههایی نظیر رعایت زبان، ادبیات فولکلور (افسانههای محلی) و به دنبال قهرمان منطقهای بودن را در خود ندارد. ای کاش نویسنده زیست بوم اثر را به جایی مانند گنبد یا بندر ترکن میبرد که در آن شرایط اوضاع کاملاً متفاوت میشد.
حسن بیگی به تأثیر و واکنش مردم گلستان به این کتاب هم اشاره کرده و با بیان خاطره ای گفت: نزدیک به 2 ماه قبل به همراه محمدرضا بایرامی و نویسنده اثر و با حضور نماینده ولیفقیه، استاندار و مسئولان استانی این اثر را در سالنی در استان گلستان رونمایی کردیم و اتفاق جالب اعتراض غلامرضا خارکوهی، مورخ گرگانی بود. آقای خارکوهی دو اشتباه بزرگ را در این اثر به نویسنده وارد میدانست که به این شرح بود، یکی اینکه نویسنده بدون ذکر نام منبع از کتاب او اقتباس کرده است و دیگر آنکه تغییر ماهیت ضدانقلابها به انقلابی در این اثر.
حسن بیگی ادامه داد: من به او پاسخ دادم که این اثر رمان است و نیازی به ذکر منابع در آن وجود ندارد درحالی که نویسنده با 300 نفر مصاحبه کرده است و یکی از آنها خارکوهی بوده و واقعیت دوم آنکه در آن دوران این افراد انقلابی بودند و در قالب مکتب علی(ع) و مکتب حسین(ع) به مبارزه برخواستند و بعدها با انقلاب فاصله گرفتند که اگر قرار باشد نویسنده جلد دوم و سومی از این اثر بنویسد، باید به این وقایع اشاره کند.
پس از تقدیر از نویسنده و منتقدان، میهمانان و مخاطبان ششمین نشست باشگاه کتاب فرهنگ سرای انقلاب اسلامی عکس یادگاری گرفتند و میهمانان تابلو یادبود این مراسم را امضاءکردند.
نظر شما