به گزارش خبرگزاري "مهر متن كامل نامه به اين شرح است :
« خداحافظ آقاي متانت، انضباط و دانش ! »
يادت هست روزي كه دست فيلسوف رسانه را مي فشري و شانه هاي استوارت را براي هدايت صداهاي سرد و گرم، زير و بم خبر و اطلاع رساني آماده كرده بودي، و با صدايي آشنا كه گويي از آن فرداست مي گفتي: در عصر كنوني ارتباطات، دهكده جهاني و همگاني شدن آگاهي، تمامي حوزه هاي فرهنگ، اقتصاد و سياست شاهد آن هستند كه بزرگترها، كوچكترها را تضعيف مي كنند، مي كشند يا كه مي بلعند؟ هر كوچكي يا از بين مي رود يا كه در بزرگتر خود ادغام مي شود. و فرياد برآوردي ما از اهالي بزرگاني هستيم كه ما را كوچك انگاشته اند، دانستن از آن مردم است و گويي اين صداي خداست كه بايد دوباره اعتماد را بازگرداند.
آقاي خبر، آن زمان نمي دانستم كه استراتژي خبر ايران 1400 چه معنايي دارد و اين معنا را در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، وقتي اعتما د90 درصدي مخاطبان به خبر تلويزيون ايران را در نيوزويك ديدم و دانستم فرياد آن روز شما براي امروز و فرداي رسانه ملي بود.
آقاي رحماني فضلي هيچ مي داني آن دختركان روستايي ما كه تا ديروز در حجب و حياي آسماني خود در كلاس درس با ترديد مي نوشتند: بابا نان داد، امروز به راحتي خبر بي ناني و بي آسايشي خود را در اولين بخش خبري مي بينند و مي شنوند و امروز باور دارند كه بابا نان داد. و اين اراده نبود مگر در باور سخت و پولادين شش ساله شما كه هفت خو ان رستم را در شش سال در نورديدي.
مي دانم كه مي داني در دوران طلوع خبر امروز، با بخشهاي خبري دانش آموزي، 30/20، حوادث، جوان، جوانه ها، زنان، دانشگاهيان و ...، آنان داراي حق دانستن و آگاه شدن، آن هم در حوزه هاي سخت و تخصصي شده اند. يادت هست در آن روز گرم آفتابي در چابهار و در ديدار رسمي مديران و همكاران صدا و سيما در پاسخ به جواني بوشهري كه صورت رنجوري از سختي گرما داشت و گفت: چرا در بخشهاي خبري از آب و هواي چابهار نمي گوييد تا گردشگران داخلي بدانند چابهار يعني چهار بهار و داراي آب و هواي مديترانه اي است ، گفتيد خبر بدون اجزاء آن كه همان اخبار بومي و استاني است، معنا ندارد و شما در محور ايران 1400 قرار داريد؟ چه تحسين برانگيز پاسخي بود زيرا امروزه مخاطب جهاني با توسعه منابع و گسترش اختيارش به تجربه آموخته است كه هرچه اندازه رسانه كوچكتر باشد، اعتماد بيشتري به آن هست و « بزرگان بخشي از حقيقت را مي گويند و نه تمام حقيقت » . پس اين كوچكترها هستند كه معناي بزرگي به اعتبار رسانه و خبر مي دهند و بدون كوچكترها حقيقت، مثله خواهد شد و اين خردها هستند كه در عرصه هاي سياسي و اجتماعي، مردان بزرگ را انتخاب مي كنند و مي دانم كه فضل و كرامت بزرگي شما به خوبي دريافته اند.
آقاي معاون برادر كوچك من كه بعد از شش سال، خود را مرد كوچك سياست مي داند در گوشه دفترش نوشته است: « آن مرد، صداي همه ما بود » . مي داني چرا؟ چون از درد آسيب ديدگان زلزله بم به خود مي پيچيد و مي گفت: خبر تلويزيون، خبر از صداي خاموش آنها مي داد. و باز مي گفت به گمانم امسال پولدارها به كيش نروند چون صدام در آستانه شكست است. وي حتي با مادربزرگم نيز در اين باره بحث مي كرد.
مي دانم اين ادبيات، محصول كارخانه شش ساله معاونت سياسي و اطلاع رساني شما بوده است.
مرد دورانهاي بحران رسانه، نيك مي داني كه چگونه از همه تلخ و شيرين هاي خبر براي اداره بحرانهاي داخلي و بين المللي بهره مي بردي و سخنان استوارت كه مزه شور و شيريني داشت، چگونه پايان شيريني را رقم مي زد و گويي صفحه تلويزيوني با همه كوچكي آن تصميمهاي بزرگي را نشان مي داد.
در و ديوار اتاق جلسات، ميزكار، قلمدان پر درد و خسته ات و گوشي تلفن پر از اسرارت چه گفتني ها براي ناگفتنيهاي دوران پايمردي ات دارد. دوراني كه خامه سخن بايد ساعتها، روزها و حتي سالها بنويسد، بگويد و سكوت كند.
آقاي دكتر رحماني فضلي كه فضل فضلي ات بيشتر از رحمان رحماني تو، گوياي دوران مجاهدت توست، نمي دانم چگونه بايد تصور كرد كه ديگر خبر بدون شما چه معنايي دارد و مي توان باز نرمي خبر را در خبر بيابيم. باوري كه روزگاري به نزديكي چند سال قبل از حضورتان، سخن راندن از آن حكم نوشيدن جام شوكران سقراط را داشت.
و اين مرد رسانه، شاهنامه خبر و اطلاع رساني به سرانجام زيبايي رسيد و مرد اخلاق رسانه اي شما را دوباره در سنگري جديد فرا خواند تا شاهد تحولي ديگر، اين بار در سطح رسانه ملي باشيم.
پايان خوشي كه بارها مورد عنايت رهبر فرزانه انقلاب، مسئولان دلسوز و خدوم جمهوري اسلامي ايران، مردان و زنان بزرگ اين مرز و بوم، فرهيختگان دانشگاهي، دوستداران جامعه رسانه اي و همكاران خبر قرار گرفت و اين است كارنامه درخشان مردان بي ادعا و سخت كوش . هنيا لك اي مرد رسانه و آقاي خبر.
با نهايت احترام و قدرشناسي
جمعي از همكاران معاونت سياسي سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران .
نظر شما