پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۱۰ شهریور ۱۳۸۴، ۱۰:۳۴

ابراهيم يزدي: انصراف هاشمي در دور دوم هم به نفع او بود و هم به نفع نظام/ بزرگترين درس نهضت آزادي شركت فعال در انتخابات است / به ائتلاف مشاركت - هاشمي نمي پيونديم

ابراهيم يزدي: انصراف هاشمي در دور دوم هم به نفع او بود و هم به نفع نظام/ بزرگترين درس نهضت آزادي شركت فعال در انتخابات است / به ائتلاف مشاركت - هاشمي نمي پيونديم

در سالهاي اول انقلاب، مثلثي بين مردم مشهور بود كه اضلاع آن را"بني صدر، يزدي و قطب زاده" تشكيل مي دادند. اين سه نفر كه همگي جزو گروه موسوم به "روشنفكران ديني" و مسلمانان نوگرا محسوب مي شدند، از جمله مشهورترين و جنجالي ترين شخصيت هاي دهه 50 شمسي بودند و هريك نيز سرنوشت متفاوتي يافتند.

"ابوالحسن بني صدر" اولين رئيس جمهور ايران شد ولي بخاطرانحراف از مسير انقلاب ، غرور و خودپسندي شديد و زياده خواهي هايش با سازمان  منافقين متحد شد و نهايتا از سوي امام خميني (ره) عزل و با لباس مبدل از كشور گريخت.  "صادق قطب زاده"، دومين ضلع اين مثلث هم بعد ازانقلاب، رئيس سازمان صدا وسيما و وزير خارجه شد ولي در سال 62 به اتهام دست داشتن در يك كودتا و توطئه براندازي اعدام شد. ازاين مثلث عجيب، تنها ابراهيم يزدي باقي مانده است و همين "بقاء" نشان مي دهد كه يزدي حداقل از دو ضلع اين مثلث بسيار زيرك تر بوده است...!   

چهره ابراهيم يزدي -كه اينك 74ساله است - اولين باردر روزهاي نخست بعد ازپيروزي انقلاب اسلامي به همراه حجت الاسلام  "شيخ صادق خلخالي" در حالي كه در يك برنامه  تلويزيوني مشغول مصاحبه و گفت وگو با چند تن از مقامات رژيم شاه (هويدا، نصيري، رحيمي، ناجي و... كه به اسارت نيروهاي انقلاب درآمده بودند)بودند ، مطرح شد؛ دكتر يزدي كه از همراهان امام در نوفل لوشاتو در پاريس نيز بود در دولت موقت مهندس بازرگان (15 بهمن 57-13 آبان 58) ، وزير امور خارجه شد و در بهمن 58 تا اسفند 62 نماينده مردم تهران در اولين دوره مجلس شوراي اسلامي بود.

در ادامه سلسه گفت وگوهاي "مهر" با صاحبنظران مختلف در مورد نتايج و پيامدهاي انتخابات نهم رياست جمهوري، اين بار سوالات تقريبا ثابت در مصاحبه هاي قبلي بعلاوه چند سوال اختصاصي را از دكتر ابراهيم يزدي ، دبيركل گروه موسوم به نهضت آزادي كه از منتقدين پرسابقه و قديمي نظام جمهوري اسلامي محسوب مي شود، پرسيديم. او حتي بر خلاف اصلاح طلبان كه در صحت انتخابات تشكيك نكرده اند ، بدون اشاره به نتيجه دور دوم انتخابات ، مصرانه  آراي رييس جمهور را در دور اول "سازمان دهي شده" مي داند ، آنهم مثل انتخابات دوم شوراها ؛ معتقد است كه شعار "همه با هم " در اول انقلاب اكنون به "همه با من" تبديل شده ؛ بدون اشاره به حضور بيش از 60 درصدي مردم پاي صندوقها، كارنامه 27 سال گذشته نظام را در افكار عمومي فاقد مقبوليت مي داند ؛ انصار حزب الله را جرياني مستقل از نهادهاي قدرت نمي پندارد و .....

ضمن تشكر از ايشان براي انجام اين گفتگو و جهت آگاهي افكارعمومي از ديدگاههاي مختلف موجود در جريانهاي سياسي نسبت به نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري متن كامل آن در پي مي آيد:

***

مهر: بعد از هشت سال دولتمردي خاتمي، به نظر شما  بزرگترين اشتباه وي چه بود؟

يزدي: انصاف حكم مي‌كند كه هم بزرگترين خطا و هم بزرگترين موفقيت او را برشمرد. به نظر من، بزرگترين موفقيت خاتمي در حادثه شوم قتل‌هاي زنجيره ‌اي و بزرگترين خطاي وي پذيرفتن حكم حكومتي بود.

مهر: عملكرد خاتمي را روي هم رفته چطور ارزيابي مي كنيد؟

يزدي: كارنامه عملكرد آقاي خاتمي را در مجموع مثبت ارزيابي مي‌نمايم.

مهر: از حمايت خود از خاتمي در سالهاي 76 و 80 پيشيمان نيستيد؟

يزدي: خير.

مهر: اگر شما جاي خاتمي بوديد، چه مي كرديد؟

يزدي: كارهاي عملي براي استفاده از نيروي 22 ميليون راي دهنده در جهت تعديل ساختارهاي حقيقي نهادها و مسئولان قدرتمند را به اجرا مي‌گذاشتم.

مهر: برخي  خاتمي را با مصدق مقايسه و تشبيه  كردند؛ شما با اين مقايسه و تشبيه موافقيد؟ شباهت ها و تفاوت هاي مشي خاتمي با مصدق چه مي تواند باشد؟

يزدي: وجوه مشابهي ميان خاتمي و مصدق وجود دارد. شاه و دربار، خاندان سلطنتي، ارتش، مالكين بزرگ، حزب توده، ايادي انگليس، سياست‌هاي خارجي، همه با مصدق مخالف بودند. خاتمي هم با مخالفت گسترده محافظه‌كاران در نهادها و سازمان‌هاي مختلف قدرتمند و همچنين تحركات قدرت‌هاي خارجي مخالف روبرو بود. از اين نظر (يعني نيروي گسترده مخالف)قابل مقايسه مي‌باشند. اما مصدق قبل از نخست وزيري رهبر جنبش ملي بود و بعد از آن هم، مقام و موفقيت رهبري را حفظ كرد و بر طبق الزامات آن در همكنشي مستمر با مردم آگاهانه عمل نمود. اما آقاي خاتمي،‌ نه سابقه رهبري جنبش اصلاح‌طلبي را داشت، و نه ادعا و يا اراده آن را داشت. در حالي كه استفاده از نيروهاي مردمي حامي‌اش نيازمند عمل به مقتضيات رهبري جنبش بود.

مصدق سابقه و تجربه كافي براي ايفاي نقش نخست وزيري و مديريت كلان كشور را داشت، اما خاتمي فاقد يك چنين سابقه و تجربه‌اي بود. همچنين وجوه شخصيتي مشابهي، نظير صداقت، اعتقاد به گفتار، پاكي و امانت، در هر دو شخصيت قابل مشاهده و توجه مي‌باشد.

مهر: بعضي از اصلاح طلبان مي گويند تا اصلاحات رهبر نداشته باشد؛ موفق نخواهد شد؟ با اين تحليل موافقيد؟ فرآيند انتخاب اين رهبر چطور بايد باشد؟ آيا شما هم مثل برخي از همفكرانتان به نظريه پايان دوران اصلاح طلبي درون حكومتي اعتقاد داريد؟

يزدي: بله، بايد تفاوت ميان الزامات يك رئيس جمهور اصلاح طلب با رهبر جنبش اصلاح‌طلبي را تشخيص داد. در دوران هشت ساله گذشته، خاتمي نقش رهبري جنبش را نداشت، و گروه‌هاي سياسي اصلاح طلب درون حاكميت هم نه توانمندي ايفاي اين نقش را داشتند و نه در اين راستا عمل كردند. سياست چانه زني از بالا و فشار از پايين براي اصلاح ساختارهاي حقيقي واقع‌ بينانه بود. اما اصلاح طلبان درون حاكميت تنها اجراي بخش اول اين سياست، يعني چانه‌زني از بالا را كافي دانستند و به تدارك عِده و عْده براي بسيج سازمان يافته مردم، به منظور حمايت از اصلاحات و يا فشار از پايين نپرداختند.

رهبري فردي در اصلاحات امكان‌پذير نيست. يعني فردي كه واجد شرايط باشد و بتواند چنين نقشي را ايفا نمايد وجود ندارد. يك حزب يا گروه سياسي هم به تنهايي نمي‌تواند چنين نقشي را برعهده بگيرد.

اين خلائي است كه بعد از اين دوره مشاهده مي‌شود و اولين گام اصلاح‌طلبان مي‌بايستي رفع اين خلاء باشد. اما رهبري فردي امكان‌پذير نيست. يعني فردي كه واجد شرايط باشد و بتواند چنين نقشي را ايفا نمايد وجود ندارد. يك حزب يا گروه سياسي هم به تنهايي نمي‌تواند چنين نقشي را برعهده بگيرد. تنها راه، تشكيل يك جبهه با شركت احزاب و نيروهاي اصلاح‌طلب معتقد به دموكراسي و متعهد به الزامات ان مي‌باشد.

در مرحله اول، تمامي احزاب و گروههاي داوطلب و آماده براي شركت در اين جبهه مي‌بايستي درباره ميثاق يا منشور اين جبهه با هم به توافق برسند. طبيعي است كه اين منشور نمي‌تواند در برگيرنده تمامي مواضع هر يك از اين گروهها باشد. بلكه بايد ميان سقف و كف مواضع و مطالبات بر سر يك نقطه مشتركي با هم به توافق برسند. در مرحله دوم، آنان بايستي چگونگي همكاري جمعي ميان خود را شفاف تعريف كنند و براساس تجارب گذشته كارهاي عملي براي پيشگيري از سيطره يك گروه بر جامعه و در نتيجه فروپاشي آن را پيش‌بيني كنند. در مرحله سوم، سياست‌هاي راهبردي براي تبديل نيروي بالقوه مردمي خواهان اصلاحات را به يك نيروي بالقوه اثرگذار فعال را بررسي كرده و به اجرا درآورند.

مهر: عوامل حضور مردم در انتخابات برخلاف پيش بيني هايي كه در محافل داخلي و خارجي مبني بر تحريم مردم شده بود چه بود؟ از بين اين دلايل "تنوع كانديداها، تبليغات و مشكلات معيشتي مردم" كدام عامل را در حضور گسترده مردم موثرتر مي دانيد؟

يزدي: براساس آمارهاي غيررسمي منتشر شده توسط برخي ازنهادهاي رسمي، پيش‌بيني مي‌شد كه حدود 40 تا 45 درصد واجدين شرايط در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري شركت كنند. يعني بين 55 تا 60 درصد شركت نكنند، اما خودداري اين تعداد از جمعيت از شركت در انتخابات، تماما به دليل يا علت تحريم برخي از گروهها و يا تبليغات راديوهاي خارجي نبود. به نظر مي‌رسد اين جمعيت را بايد به سه گروه تقسيم كرد: اول‌ گروهي كه در هر حال و صرف نظر از شرايط و جو سياسي منفعل است و علاقه­اي به شركت در انتخابات ندارد. در تمام كشورها، حتي در جوامعي كه دموكراسي نهادينه شده است درصدي از واجدين شرايط به طور دائم از حضور در پاي صندوق‌هاي راي خودداري مي‌نمايد.

مهر: و گروه دوم؟

يزدي: دوم ؛ گروهي كه به شركت در سرنوشت و دادن راي علاقمند است و احساس مسئوليت مي‌كند، اما نااميد شده است. هدف اصلي جنبش اصلاح‌طلبي، اصلاح انحرافات، قانون‌گريزي‌ها و ساير مسايل و مشكلات، از طريق تغيير در ساختارهاي حقيقي، يعني رفتار مسئولان و كنشگران حكومت بود و نه تغيير در ساختارهاي حقوقي (قانون اساسي). تجربه هشت ساله دولت آقاي خاتمي و مقابله‌هايي كه با اين دولت شد، احتمال موفقيت در تغيير ساختارهاي حقيقي را به شدت كاهش داد و موجب شد كه اميد به اصلاح ساختارهاي حقيقي، درچارچوب ساختارهاي حقوقي فعلي ازبين برود يا كاهش پيدا كند. بنابراين، ازنظر اين گروه‌، شركت درانتخابات بي‌معني و فاقد ارزش و اعتباروعملي بيهوده محسوب مي‌شد. درحالي كه گروه اول، جمعيتي از نظر سياسي خاموش بود. اين گروه جمعيتي از فعالان سياسي با ديدگاه‌هاي متفاوت و معتقد به عدم شركت در انتخابات در تبليغ مواضع خود فعال بودند و از امكانات محدودي كه داشتند، استفاده مي‌كردند.

 سوم؛ گروهي از جمعيت كه علاقمند به شركت در سرنوشت و رفتن به پاي صندوق‌هاي راي بود، اما حضورش مشروط به آن بود كه آرايش نيروهاي سياسي به هنگام انتخابات چگونه شكل بگيرد. در واقع حضور يا عدم حضور اين بخش از «امتناع» كنندگان، به برنامه‌ها و سياست‌هاي احزاب و گروه‌هاي سياسي مورد اعتماد و توجه مردم، يا اين بخش از جمعيت، بستگي داشت.

هنگامي كه نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب درون حاكميت و اپوزيسيون يا احزاب بيرون از حاكميت (نظير نهضت آزادي ايران و ساير فعالان ملي ـ مذهبي) با گروه دوم ياد شده در بالا هماهنگي نكردند و بر اساس برنامه‌هاي راهبردي تعريف شده خودشان و درچارچوب منافع ملي اعلام حضورمشاركت نمودند، اين بخش از جمعيت از حالت بي‌تفاوتي يا بي‌تصميمي بيرون آمد و به صحنه فعال انتخابات وارد شد. در آماري كه در بالا اشاره شد، آمده بود كه از كل جمعيت، حدود 30 درصد گفته بودند كه هنوز تصميمي براي شركت يا عدم شركت در انتخابات نگرفته‌اند. از ميان همين جمعيت بود كه درصدي از آنها با ورود اصلاح طلبان بيرون از حاكميت به صحنه انتخابات وارد شدند.

مهر:  نقطه گسست و اضمحلال تئوري تحريم انتخابات چه بود؟

يزدي: تحريم انتخابات علي‌الاصول حركتي «سلبي» و نه «ايجابي»؛ «منفعل» و نه «فعال» محسوب مي‌شود. اما در شرايطي هم ممكن است به عنوان يك نافرماني مدني، حركتي مثبت و فعال محسوب شود. بايد يادآور شد كه ميان «تحريم» و «عدم شركت» يك تفاوت جدي وجود دارد و همچنين ميان شركت يا عدم شركت يك شخصيت حقوقي نظير يك حزب سياسي ـ با شخصيت حقيقي ـ شهروند ـ در انتخابات تفاوت وجود دارد. شركت يك حزب سياسي در انتخابات يعني، كانديدا معرفي مي‌كند، برنامه مي‌دهد و يا از كانديدايي حمايت مي‌كند و مردم را به شركت در انتخابات دعوت مي‌نمايد يا ممكن است در انتخابات شركت نكند و نه كانديدايي معرفي كند و نه از كانديدايي حمايت نمايد و نه مردم را به شركت درانتخابات دعوت نمايد. در شرايطي ممكن است گروه يا گروه‌هاي سياسي، از اين مرحله گامي فراتر بردارند و انتخابات را تحريم نمايند يعني مردم را به عدم شركت در انتخابات دعوت و ترغيب نمايند. اتخاذ چنين تاكتيكي به وضعيت و فضاي سياسي جامعه و رابطه احزاب با مردم بستگي دارد. اگر چنانچه نيروهاي مردمي آنچنان سازمان يافته باشند و رابطه احزاب سياسي با جامعه به گونه‌اي شكل گرفته باشد كه حركت‌هاي سياسي گسترده مردمي با برنامه احزاب سياسي هماهنگي پيدا كرده باشد، تحريم انتخابات مي‌تواند به عنوان نوعي نافرماني مدني مفيد و موثر باشد. در غير اين صورت تحريم انتخابات به عنوان اقدامي سياسي كه موجب تغيير در رفتارهاي حقيقي حاكمان بشود، نمي‌باشد.

مهر: برخي ها از مساله"آراي سازماندهي شده" در انتخابات ياد كردند، تحليل شما از اين مساله چيست؟ از نظر شما آيا ما واقعا با آراي سازماندهي شده مواجه بوديم يا خير؟ پيامدهاي اين نوع آراء در جامعه چيست؟

يزدي: شواهد و قرائن همگي حاكي از آن است كه در مورد آقاي احمدي‌نژاد، به خصوص در دوره اول، آراي سازماندهي شده وجود داشته است. در دور اول احمدي‌نژاد تبليغاتي نداشت، نه پوستري چاپ كرده بود و نه پرده‌اي بر در و ديوار آويخته بود. در نظرسنجي‌ها، نفر ششم يا هفتم بود. يك فعال سياسي - فرهنگي شناخته شده‌اي هم (مثل بقيه كانديداها) نبود. اگر كارنامه وي در شهرداري تهران هم مثبت ارزيابي شود، حداكثر مي‌توانسته است در آراي حوزه انتخابيه تهران موثر باشد نه در شهرهاي ديگر. عضو يك حزب سياسي فراگير هم نبود و هيچ حزبي هم از او حمايت نكرد. پس سوال اساسي پاسخ داده نشده اين است كه وي چگونه توانست آرايي بيش از ساير كانديداها، كه تبليغات فراوان و گسترده‌اي هم در همه جا داشتند به دست آورد؟ اعتراض كانديداهاي ديگر، نظير كروبي، هاشمي و معين به تخلفات انتخاباتي (احتمالي) در دور اول مي‌باشد كه موجب شد احمدي‌نژاد به دور دوم برسد. براي پي بردن به آنچه اتفاق افتاده است شمارش مجدد آراي حوزه هايي مثل اصفهان و شيراز مي‌توانست پرده از اسرار بردارد. مطلب روشن است و به قول معروف تنها خواجه حافظ شيراز از آن بي‌اطلاع است. اما در مورد پيامد اين نوع سازماندهي در آراي ريخته شده به صندوق‌ها، قطعا موجب افزايش بي‌اعتمادي مردم به نهادها و ساختارها و كاهش اعتبار انتخابات و زبان نظام جمهوري اسلامي است.

مهر: سرنوشت و آينده جريانات شكست خورده و پيروز انتخابات نهم به نظر شما چه خواهد شد؟

يزدي: تاثير انتخابات بر هر يك از اين جريانات متفاوت است و بستگي به اهداف و برنامه‌هاي آنان در انتخابات دارد. احزاب و گروه‌هاي بيرون از حاكميت، نظير نهضت آزادي ايران و ساير نيروهاي ملي ـ مذهبي، اگر چه كانديدا معرفي كردند و بعد از رد صلاحيت‌ غيرقانوني كانديداي آنها، ازكانديداتوري دكترمعين حمايت كردند، اما چون هدف راهبردي آنها پيشبرد فرآيند دموكراسي بود، عليرغم عدم انتخاب كانديداي مورد حمايت‌شان، آنها درانتخابات شكست نخوردند بلكه پيروز هم بودند و از فرصت انتخابات به طورموثري در ايجاد ارتباط با مردم و مخاطبين خود و حضور درصحنه، به رغم همه فشارهايي كه عليه آنها اعمال شده است، بهره بردند.

اما شكست درانتخابات براي جريان‌هاي اصلاح‌طلبي كه هدف اصلي آنها ادامه حضوردر درون حاكميت بود، بر مناسبات سياسي و اجتماعي آنان با يكديگر و بيرون از آنها، تاثيرگذار است.

شكست برخي از جريان‌هاي راست و محافظه‌كار، به خصوص گروه‌هاي قديمي و شناخته شده، موجب تغييراتي در مناسبات آنها با نهادهاي درون حاكميت و گستره فعاليت‌هاي متعدد آنها خواهد شد. اما نهاد و جريان پيروز هم، به دليل چگونگي راهكارهاي اعمال شده در پيروزي و چالش‌هاي شديد سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي پيش رو در سطح ملي و بين‌المللي، نمي‌تواند به اين پيروزي خيلي تكيه كند. اين انتخابات موجب تشديد و تعميق شكاف ميان مسئولان شده است. فرآيند «همه با هم»، در عصر انقلاب كه موجب پيروزي شد، پس از انقلاب جاي خود را به «همه با من» داد. اين فرآيند در انتخابات رياست جمهوري به نقطه اوج و نهايي خود رسيده است و به همان ميزان هم بر شكنندگي و آسيب‌پذيري نظام افزوده شده است.

مهر: برخي از صاحبنظران، انتخابات نهم را نقطه پايان اصلاحات درون حكومتي و حذف اصلاح طلبان حكومتي مي دانند، آيا شما با اين نظر موافق هستيد؟

يزدي: نه من معتقد نيستم. اگر در نظر بگيريم كه هدف اصلي جنبش اصلاح‌طلبي ايران تغيير در ساختارهاي حقيقي بوده است نه ساختارهاي حقوقي، اكنون پرسش اساسي مهم و سرنوشت‌ساز اين است كه آيا اين جريان تماميت خواهي كه با هدايت انتخابات اخير تمامي قدرت را يكپارچه كرده است، مي‌تواند بدون تغيير در رفتارهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي خود و بدون اعتنا به قانونمندي‌هاي حفظ قدرت، با همان روش‌هاي گذشته ادامه بدهد يا خير. پيش‌بيني رفتار مجموعه جديد، پس از تمركز قدرت، مشكل است. اما نبايد فراموش كرد كه تنها دو راهكار در برابر اين مجموعه قرار دارد. يا تغيير و تحول از رفتارها يعني قبول تغيير در ساختارهاي حقيقي را مي‌پذيرند و يا اينكه اگر نپذيرند، ضرورت تغيير در ساختارهاي حقوقي اجتناب‌ناپذير واقعيت خود را بر آنان تحميل خواهد كرد.

مهر: به نظر شما احزاب در انتخابات موفق تر بودند يا افراد بدون وابستگي به احزاب؟

يزدي: اكثر كانديداها يا وابستگي حزبي و گروهي داشته‌اند يا مورد حمايت و تاييد احزاب و گروه‌ها بوده‌اند.

مهر: تحليل شما از شكست آقاي هاشمي در دور دوم با توجه به اختلاف بالاي آراء چيست؟

يزدي: چند عامل را مي‌توان درشكست آقاي هاشمي موثردانست. اول آراي سازماندهي شده است به نفع آقاي احمدي‌نژاد. دوم روحيه و ذهنيت مردم ما به گونه‌اي است كه در رقابت ميان يك غيرروحاني با يك روحاني، غير روحاني را به روحاني ترجيح مي‌دهند. آن رابطه و نفوذي كه روحانيون در دوران انقلاب در ميان مردم داشتند اگر به كلي از بين نرفته باشد، به شدت كاهش پيدا كرده است. سوم اينكه آقاي هاشمي رفسنجاني، علاوه بر روحاني بودن از مسئولان و كارگردانان اصلي حكومت در طي 27 سال گذشته مي‌باشد و كارنامه اين دوره در افكار عمومي مردم مقبوليت چنداني ندارد.

 حتي هنگامي كه برخي از اصلاح‌طلبان به عنوان جلوگيري از سلطه فاشيسم، مردم را به حمايت از هاشمي رفسنجاني دعوت كردند، برخي از مردم تصورشان از فاشيسم هاشمي بود نه احمدي‌نژاد. چهارم اينكه احمدي‌نژاد خود را نماد ساده زيستي و صداقت و خدمتگزار معرفي كرده بود. در حالي كه در نزد افكار عمومي، هاشمي رفسنجاني و خانواده‌اش شهرت خوبي نداشتند و تبليغات منفي فراواني نيز صورت گرفته بود. با وجود اين به نظر مي‌رسد عامل اول يعني آراي سازمان يافته به نفع احمدي‌نژاد تعيين كننده بوده است و اگر نبود، احتمال پيروزي هاشمي رفسنجاني بالا بود.

مهر: آقاي يزدي! آيا به نظر شما  ناكامي آقاي هاشمي به معناي خداحافظي روحانيان با منصب رياست جمهوري است؟

يزدي: به نظرمي‌رسد، تصميم‌ گيرندگان اصلي با توجه به آنچه درباره روابط روحانيون با مردم اشاره كردم، ترجيح داده‌اند كه رئيس مجلس و رئيس جمهور روحاني نباشند. بازگشت روحانيون به رياست قوه مجريه و مقننه بسيار دور از ذهن است اما اين جابجايي‌ها موجب تغيير چنداني در قضاوت و ذهنيت مردم نسبت به روحانيون نخواهد شد. 

مهر: آينده آقاي هاشمي و نيروهاي حامي او را چگونه ارزيابي مي‌كنيد به طور خاص كارگزاران سازندگي.

يزدي: شكست آقاي هاشمي را نبايد معادل خروج يا حذف او ازمعادلات سياسي دانست. آقاي هاشمي درميان شخصيتهاي سياسي، اجتماعي،‌ اقتصادي درون حاكميت وروحانيان و علماي قم و شهرستان‌ها هواداران جدي دارد. آقاي هاشمي مي‌داند چه اتفاقي افتاده است و به همين دليل هم در اعتراض خود مي‌گويد شكايت به خدا مي‌برد!! 

بهتر آن بود هاشمي در دور دوم انصراف مي‌داد و از حضور در انتخابات خودداري مي‌كرد. كه هم به نفع خودش هم به نفع نظام بود.

اما آنچه اتفاق افتاد، هاشمي را بر سر دو راهي سرنوشت نهايي سياسي‌اش قرار داده است. شايد بهتر آن بود هاشمي در دور دوم انصراف مي‌داد و از حضور در انتخابات خودداري مي‌كرد. كه هم به نفع خودش هم به نفع نظام بود.

در حال حاضر قضاوت درباره آينده ايشان كمي عجولانه است. اما كارگزاران، همانقدر كه اعلام كرده‌اند ممكن است با تشكيل جبهه اعتدال به سازماندهي نيروهاي هوادار خود و ادامه فعاليت به تناسب وضع جديد بپردازند.

مهر: به نظر شما اين شكست به معناي بازنشستگي سياسي آقاي هاشمي است؟

يزدي: تصورنمي‌كنم آقاي هاشمي آمادگي بازنشستگي را داشته باشند. تجربه گذشته نشان مي‌دهد كه آقاي هاشمي خود را با شرايط بسيار متنوع هماهنگ مي‌سازد.

مهر: آيا تجربه ناكامي آقاي هاشمي منجر به شكاف در روحانيت سياسي و ايجاد قطبهاي جديد در روحانيت خواهد شد؟

يزدي: نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، آرايش نيروهاي سياسي هوادار حاكميت را نيز تغيير داده است. شكاف در ميان روحانيت سياسي كه با جداشدن جمعي از روحانيون از «جامعه روحانيت» و تشكيل «جامعه روحانيون» و ... و سپس موضع‌گيري‌هاي تند و شفاف آقاي منتظري و پيامدهاي ناشي از آن تا جداشدن جمعي از مدرسين و پژوهشگران جوان حوزه علميه قم از نهادهاي سنتي، آغاز شده بود، در جريان اين انتخابات ابعاد تازه ‌اي پيدا كرده است و رو به رشد مي‌باشد.

مهر: آيا قبول داريد حمايت و دفاع تلويحي شما و ملي مذهبي ها از هاشمي در دور دوم؛ يك اشتباه استراتژيك بود؟ حزب مشاركت به ادامه اين ائتلاف با هاشمي رفسنجاني ابراز علاقه كرده، شما و حزب متبوعتان هم به ادامه اين ائتلاف علاقه داريد؟ مهمترين پيامدهاي انتخاب احمدي نژاد را در عرصه داخلي و خارجي چه مي دانيد؟

يزدي: دربيانيه اخيري كه نهضت آزادي ايران درهمين رابطه اخيرمنتشر كرده ، برخي از اين پيامدها در عرصه داخلي و خارجي بررسي شده است. مي‌توانيد به همان جا مراجعه كنيد. همه ملي ـ مذهبي‌ها از آقاي هاشمي حمايت نكردند و آنها كه حمايت كردند، همچنان از آن حركت خود دفاع مي‌كنند. بعضي‌ها هم، در ارزيابي مجدد، آن را اشتباه دانسته‌اند. اما از ائتلاف جبهه مشاركت با هاشمي اطلاعي ندارم و نهضت آزادي ايران هم برنامه‌اي براي پيوستن به اين ائتلاف ندارد.

مهر: آيا شما احتمال پيروزي احمدي نژاد را مي داديد؟

يزدي: خير ـ نه من، بلكه هيچ يك از نظرسنجي‌ها و آمارها هم آن را نشان نداده بود. پرسش و ابهام اصلي هم در همين نكته نهفته است.

مهر: يكي از فعالان دانشجويي گفت كه بعد از انتخابات نهم، چارچوب فعاليت سياسي گروهها و احزاب دچار تحول خواهد شد و احزاب و گروهها و شخصيت هايي كه خواهان فعاليت در چارچوب فعلي هستند از نهضت آزادي تا انصار حزب الله در يك طيف جديد قرار خواهند گرفت و كساني كه مي خواهند چارچوب موجود را تغيير دهند در طرف ديگر قرار خواهند گرفت، آيا با اين تحليل موافقيد؟

يزدي: در اين پرسش دو نكته مطرح است : اول اينكه آيا احزاب و گروه‌هاي سياسي دچار تغيير و تحول خواهند شد يا خير؟ با اين تحليل موافقم. اصلاح‌طلبان درون حاكميت كه سياست راهبردي آنان حفظ مواضع درحاكميت بود،درانتخابات شكست خوردند، بنابراين لاجرم مي‌بايستي سياست‌هاي راهبردي خود را به تناسب شرايط بعد از انتخابات تغيير دهند. اين امريعني امكان نزديك شدن گروههاي اصلاح طلب درون حاكميت با نيروهاي سياسي بيرون ازحاكميت، به خصوص آنها كه‌ نظير نهضت آزادي ايران، خط قرمزي براي مقامات و نهادها محسوب مي‌شوند.

از سوي ديگر، حتي در ميان محافظه‌كاران تغييراتي قابل پيش‌بيني است. گروه جديدي كه قدرت را بطور يكپارچه به دست گرفته است، از محافظه‌كاران قديمي عبور نمود. شواهد و قرائن نشان مي‌دهد كه اگر گروه جديد بخواهد به آنچه در جريان انتخابات گفته است، عمل كند، شكاف ميان جناحهاي محافظه‌كار عميق‌تر خواهد شد و فاصله ميان محافظه‌كاران قديمي با مركز ثقل قدرت جديد بيشتر خواهد شد.

اما با قسمت دوم اين پرسش موافق نيستم. يعني اين تغييرات موجب نزديكي نهضت آزادي با انصار حزب‌الله نخواهد شد. حزب‌الله يك گروه منسجم مستقل ازنهادهاي قدرت نيست. اختلاف نهضت آزادي ايران با اين نهادهاي قدرت، اساسي و راهبردي است. تصور نمي‌كنم اين نهادها آماده براي تغيير در سياست‌ها و برنامه‌هاي خود، به نفع حقوق و آزادي‌هاي اساسي ملت و حاكميت مردم باشند.

مهر: آيا نشانه هاي تولد طيف محافظه كاران جديد يا به تعبيري اصولگرايان جديد، در فضاي سياسي كشور ديده مي شود؟ آيا مي شود اين تحليل را داشت كه حاميان احمدي نژاد به دو طيف نسبتا متفاوت تقسيم مي شوند، محافظه كاران سنت گرا و محافظه كاران پيچيده و نيمه مدرن، چون در جريان انتخابات، بخشي از جريان اصولگرا بسيار پيچيده عمل كرد، دكتر احمدي نژاد خودش هم عضو جامعه اسلامي مهندسين - كه يك تشكل نيمه مدرن در راست محسوب مي شود- هست و هم مورد حمايت اقشار سنتي و روحانيوني مثل آيت الله  مصباح و ...؟

يزدي: همانطور كه اشاره شد شكاف در جبهه محافظه‌كاران نيز كاملا مشهود است و بعد از انتخابات، به تدريج ويژگي‌ متفاوت خود را نشان خواهد داد اما در اين پرسش شما يك تعارض وجود دارد و آن عدم تشابه ميان محافظه‌كاران به قول شما شبه مدرن با نيمه مدرن درجناح راست، كه احمدي‌نژاد را به آنان وابسته دانسته‌ايد، با روحانيان سنت‌گرايي از نوع آقاي مصباح يزدي وجود ندارد. به نظر مي‌رسد اين نوع گروه ‌بندي شما فاقد انسجام منطقي و واقع‌گرايانه است.

مهر: شما در مورد انتخابات شوراهاي دوم گفتيد كه مردم خودزني كردند، آيا اين تعبير را در مورد انتخابات نهم هم به كار مي بريد؟

يزدي: خير، در انتخابات شوراي شهر تهران، كمتر از 11 درصد واجد شرايط در انتخابات شركت كردند. آراي سازمان داده شده يك جريان خاص توانست از اين فرصت استفاده كند و با سابقه‌ترين كانديدايش، دكتر شيباني، با حدود 5/2 درصد آراي واجدين شرايط، به شورا راه پيدا كند. اگر مردم به جاي 11 درصد، بيست درصد شركت مي‌كردند، كسان ديگري انتخاب مي‌شدند. در انتخابات اخير رياست جمهوري تركيب مشاركت مردم چنين نبود. بنابراين تحليل رفتار مردم در اين انتخابات با انتخابات شوراي شهر متفاوت خواهد بود.

مهر: بزرگترين و مهمترين درسي كه نهضت آزادي از انتخابات نهم گرفت، چه بود؟

شركت فعال در انتخابات، براي هر حزب سياسي فرصت مناسب در راستاي ايجاد رابطه با مردم و اثرگذاري بر فرآيند تحولات سياسي است.

يزدي: شركت فعال در انتخابات، براي هر حزب سياسي فرصت مناسب در راستاي ايجاد رابطه با مردم و اثرگذاري بر فرآيند تحولات سياسي است. شركت نهضت آزادي ايران در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري اين امر را بار ديگر تاييد كرد.

 

 

مهر: آيا نتايج انتخابات موجب آن خواهد شد كه نهضت آزادي استراتژي و خط مشي يا احيانا ايدئولوژي  خود را تغيير دهد؟

يزدي: خير، سياست‌هاي راهبردي نهضت آزادي ايران كه شامل كوشش براي پيشبرد مردمسالاري و تامين حقوق و آزادي‌هاي اساسي ملت با انگيزه ملي و ديني است وهمچنين ايدئولوژي اسلامي نهضت، در چارچوب قرائت‌هاي تعريف شده توسط موسسين و رهبران و آنچه در مرامنامه و بيانيه‌ها و قطعنامه‌هاي رسمي آمده است تغييري پيدا نخواهد كرد. اما برنامه‌ها و خط مشي‌ها كه در خدمت تحقق اهداف استراتژيك مي‌باشند، متناسب با شرايط ممكن است تغيير و تحول پيدا ‌كنند.

مهر: آيا نشانه هايي شبيه ضربه 54 و  در فضاي فعلي برخي از گروههاي دانشجويي مشاهده و رصد مي كنيد؟ با توجه به اينكه شما از فعالان دانشجويي در دهه 30 و 40 بوديد و داراي تاليفاتي هم در اين زمينه هستيد، چشم انداز آينده جنبش دانشجويي را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ آيا اين جنبش به اسلام گرايي خواهد پيوست يا در سكولاريسم ذوب خواهد شد؟

يزدي: اگر منظور شما از ضربه سال 1354، اعلام علني ماركسيست شدن رهبري سازمان مجاهدين خلق اوليه مي‌باشد نه، من هيچ وجه تشابهي ميان آن ضربه و شرايط كنوني جنبش دانشجويي نمي‌بينم.

ضربه كنوني به جنبش دانشجويي از ناحيه گروه غيرديني يا ضد ديني و الحادي صورت نگرفته است. 

علاوه بر اين، جنبش دانشجويي در طي ساليان دراز بعد از انقلاب، اهرم اعمال سياست‌هاي حاكميت بوده است. در طي 8 سال گذشته، اين جنبش به تدريج از اين موضع فاصله گرفته است و به نيروي منتقد قدرت و حكومت تبديل شده است. اين تغيير و تحول هزينه‌هايي را بر اين جنبش تحميل كرده است. از سال 1360 و بروز درگيري‌هاي گسترده و تعطيل دانشگاه‌ها و باز شدن مجدد آنها، شايد در هيچ زماني به اندازه هشت سال گذشته، دانشجويان تحت فشارهاي سياسي و حقوقي، زندان و اخراج و تعليق و ... نبوده‌اند.

اين نوع رفتار با دانشجويان، جنبش دانشجويي را لاجرم به موضع‌گيري‌هاي نه تنها سياسي عليه حاكمان بلكه به روند جدايي جنبش دانشجويي از قرائت‌هاي ديني حكومت نيز وادار ساخته است. اما اين بدين معنا نيست كه جنبش دانشجويي به سمت ذوب شدن در سكولاريسم خواهد رفت. بلكه نگاهي عميق تر و درازمدت به اين جنبش حاكي از آن است كه نسل جديدي از دانشجويان معتقد و وفادار به قرائت‌هاي جديد از اسلام، در راستاي مواضع روشنفكري ديني رشد خواهد كرد. اگر چه گرايشات غيرديني نيز جايگاهي بهتر از گذشته، در ميان دانشجويان پيدا خواهد كرد.

مهر: ظاهرا بعد از ناكامي هاي متعدد اپوزيسيون سلطنت طلب خارج از كشور در تشكيل يك جبهه واحد عليه جمهوري اسلامي، برخي از عناصر داخلي به خارج مهاجرت كرده (مثل برخي روزنامه نگاران دوم خردادي و ...)  در صدد تشكيل اپوزيسيون جديدي در خارج از كشور هستند و درصدد جلب حمايت غرب و به خصوص اروپا از خود نيز هستند. در اين راستا كنفرانسي هم اخيرا با حمايت احزاب سبز اروپا برگزار كردند، اولا شما اين تحليل را قبول داريد و ثانيا اين نوزاد جديد احتمالي اپوزيسيون را چطور ارزيابي مي كنيد؟ چه آينده اي براي آن پيش بيني مي كنيد؟

يزدي: من از تحولاتي كه شما به آنها اشاره كرديد و از كنفرانسي كه نام برديد خبري ندارم و بنابراين نمي‌توانم تحليلي ارائه بدهم.

مهر: چشم انداز آينده مجموعه اپوزيسيون در فضاي آينده جامعه چيست و عملكرد آنها در انتخاب نهم چه بود؟

يزدي: بديهي است كه نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، آرايش نيروهاي سياسي را تغيير داده است. برخي از گروه‌ها يا احزابي كه «پوزيسيون» محسوب مي‌شوند، به بيرون از دايره حاكميت پرتاب شدند و در كنار «اپوزيسيون» موجود قرار گرفته‌اند. اين گروه‌ها، دير يا زود به توافق پيرامون همكنشي و همكاري با يكديگر بر محور مشتركات خواهند رسيد و بر فرآيند تحولات اصلاح‌طلبانه تاثيرگذار خواهد بود.

 مهر: چالشهاي پيش روي دولت احمدي نژاد از نظر شما چيست؟

يزدي: دولت جديد با چالش‌هاي جدي در سطح ملي و بين‌المللي روبرو مي‌باشد. نظام جمهوري اسلامي ايران در سطح ملي با پنج بحران و چالش‌هاي جدي روبرو است كه عبارتند از سياسي، اقتصادي، مديريت، ايدئولوژيك و فرهنگي (هويت). اما مهمترين بحران پيش روي دولت جديد، اقتصادي است. محافظه كاران در طي هشت سال رياست جمهوري خاتمي، از بعد اقتصادي دولت را به چالش كشيدند. اين امر سبب شد كه سطح انتظارات و خواسته‌هاي اقتصادي مردم، به شدت بالا برود تا آنجا كه بخش قابل توجهي از برنامه تبليغات انتخاباتي آقاي احمدي‌نژاد (و همچنين آقاي كروبي) به طرح مطالبات اقتصادي اختصاص داده شده بود.

مهر: آيا به نظر شما  دولت جديد مي‌تواند به اين چالش‌ها جواب بدهد؟

يزدي: بستگي دارد به ماهيت «جواب‌ها». اگر چالش‌هاي اقتصادي صرفا در چارچوب «تنگي معيشت» يعني شكاف ميان متوسط درآمدها و هزينه‌هاي خانواده تعريف شود، و راه ‌حل فوري آن هم اختصاص سهمي از درآمد نفت به هر خانواده دانسته شود، همانطور كه اعلام كرده اند، بي‌ترديد، اين امر نه تنها باعث كاهش شكاف نمي‌گردد، بلكه برعكس بر وخامت اوضاع خواهد افزود. در چند اظهارنظري كه از آقاي احمدي نژاد درباره برخي از مسايل اقتصادي نقل شده است نظير بورس، سيستم بهره بانكي، و ... نشان مي‌دهد كه درك ايشان از مسايل اقتصادي علمي نيست. با اين نوع نگاه‌ها به مسايل اقتصادي نمي‌توان به چالش‌هاي كنوني جواب داد.

حل يا كاهش بحران اقتصادي پيش‌شرط و پيش‌ نيازهايي دارد كه با آنچه آقاي احمدي‌نژاد و حاميانش درباره دموكراسي، توسعه سياسي و حقوق و آزاد‌ي‌هاي اساسي مردم گفته‌اند در تعارض است. پاسخ به چالش‌هاي اقتصادي بدون حل بحران‌هاي سياسي امكان‌پذير نيست.به نظر مي‌رسد دولت جديد با چالش‌هاي اجتماعي نيز روبرو شود. در سطح بين‌المللي نيز دولت جديد با چالش‌هاي جدي روبرو است.

مهر:  مهمترين فرصتهاي دولت احمدي نژاد چيست؟

يزدي: دولت جديد درآمد بسيار خوبي از نفت را در اختيار دارد. قواي سه گانه با هم و هر سه قوه با مقام رهبري هماهنگ هستند. تجربه تاريخي نشان مي‌دهد كه محافظه‌كاران و سنت‌گرايان هنگامي كه قدرت را يكپارچه به خود منحصر مي‌سازند و رقيب قدرتمندي كه آنها را به چالش بطلبد در برابرشان نيست، احساس قدرت و اعتماد مي‌كنند و در نتيجه، حاضر به تعديل مواضع خود و تغيير در سياست‌ها و روش‌هاي كاركردي مي‌شوند. ژاپن يك نمونه بسيار خوبي است. تغييرات ژاپن از زمان امپراطور ميجي آغاز شد. ميجي نماينده محافظه‌كاران و سنت‌گرايان و با شعار حفظ سنت‌ها روي كار آمد. اما با واقع‌بيني توانست مسير حركت ژاپن را تغيير بدهد. بعضي از سخنگويان اين جريان، از الگوي ژاپن اسلامي سخن گفته‌اند. تا چه اندازه اين سخن جدي يا معنادار است؟ روشن نيست. به نظر مي‌رسد يك فرصت بسيار مهم و شايد آخرين فرصت نه فقط براي اين جريان، بلكه براي كل نظام جمهوري اسلامي فراهم شده باشد. اگر نتوانند از اين فرصت استفاده درست به عمل آورند، هم خودشان و هم نظام  بازنده نهايي خواهد بود.

مهر: چشم انداز آينده بحران هسته اي و اختلاف ايران و غرب را چطور ارزيابي مي كنيد؟ آيا به نظر شما احتمال برخورد نظامي ولو محدود بين ايران و آمريكا وجود دارد؟ امكان ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل متحد را چقدر جدي ارزيابي مي كنيد؟

يزدي: اگر ايران نتواند بر سر فعاليت‌هاي هسته‌اي خود با اتحاديه اروپا به توافق برسد،‌ احتمال ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل متحد و صدور قطعنامه عليه ايران، بسيار زياد خواهد بود. بخشي از پيامدهاي چنين قطعنامه‌‌اي ممكن است اقتصادي (تحريم صادرات نفت و واردات كالا)، نظامي شامل عمليات محدود (استفاده از امكانات نظامي و بستن ورود و خروج كشتي‌ها از ايران و به مقصد ايران در دهانه تنگه هرمز در آب‌هاي بين‌المللي)، باشد. برنامه آمريكا براي ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت را جدي مي‌بينم اما موفقيت آن، بستگي به سياست‌هاي دولت جديد ايران دارد.

مهر: به عنوان سوال آخر، يادم مي آيد در يكي از مصاحبه هاي خبري از آخرين ديدارتان با امام خميني(ره) ياد كرديد، اولين ديدار شما با امام كي بود ؟ ملاقاتتان در مورد چه بود؟ در مورد اين آخرين ديدارتان در سال 64 با بنيانگذار جمهوري اسلامي توضيح دهيد؟ چه نكاتي در اين گفت وگو مطرح شد؟

يزدي: اولين ديدار من به اتفاق مرحوم دكتر چمران و مهندس توسلي با امام در سال 1346 بود ـ‌ شرح اين ديدار در كتاب «يادنامه چمران» (انتشارات قلم 1383) آمده است- اما آخرين ديدارم در فروردين 1364 بنا به درخواست و دعوت ايشان بود و حدود 90 دقيقه به طول انجاميد. محور مذاكرات پيرامون جنگ بود. ايشان نظراتشان را بيان كردند و من هم توضيحاتي دادم كه چرا ادامه جنگ به نفع ايران نيست. قرار بر اين شد كه گفت وگوها در فرصت‌هاي ديگر ادامه پيدا كند اما چنين فرصتي پيش نيامد. برخي  مايل به تجديد ديدار و ادامه مذاكرات ما نبودند.

کد خبر 224887

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha