۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ۹:۱۲

«اومون‌را» به چاپ دوم رسید

«اومون‌را» به چاپ دوم رسید

رمان «اومون‌را» نوشته ویکتور پِلِوین با ترجمه پیمان خاکسار توسط انتشارات زاوش به چاپ دوم رسید.

به گزارش خبرنگار مهر، نسخه‌های چاپ اول این کتاب که طی روزهای پیش توسط انتشارات زاوش منتشر و راهی بازار نشر شده بود، ظرف حدود 5 روز به پایان رسید و چاپ دوم آن به تازگی وارد بازار نشر شده است.

خاکسار پیش از چاپ این کتاب در گفتگو با مهر، گفته بود: «اومون‌را» از مهم‌ترین رمان‌های قرن بیستم روسیه است. نویسنده این رمان پست‌مدرن را پیش از فروپاشی شوروی نوشته است ولی کتاب بعد از دوران فروپاشی به چاپ رسیده است.

داستان «اومون‌را» درباره پسری است که عاشق فضانوردی است و مسیر رویاهای خود را به این ترتیب دنبال می‌کند تا وارد آکادمی فضانوردی روسیه می‌شود. اما در آن‌جا با یک فضای کافکایی عجیب و غریب روبرو می‌شود. ویکتور پله‌وین کارش را از دهه 90 آغاز کرده و از مدرنیست‌های روسیه محسوب می‌شود. کتاب‌های او طرفداران زیادی دارد و تا چاپ می‌شوند، به سرعت، حداقل به انگلیسی ترجمه می‌شوند. این کتاب، اولین رمان نویسنده‌اش است ولی او پیش از آن برای نوشتن داستان‌های کوتاه، جایزه بوکر روسیه را از آن خود کرده است و برای رمان‌های بعدی‌اش هم جایزه‌های مختلفی را از آن خود کرده است.

اولین نسخه این رمان در سال 1992 منتشر و راهی بازار نشر شده است و کتاب، در میان مخاطبان غربی به خوبی شناخته شده است. «اومون‌را» جایزه‌ای برای نویسنده‌اش به ارمغان نیاورد.

پیمان خاکسار این رمان را با اتکا به دو ترجمه مختلف انگلیسی از آن ترجمه کرده است. این رمان مدرن، در 15 بخش نوشته شده است و معروف‌ترین اثر نویسنده‌اش محسوب می‌شود.

در قسمتی از رمان «اومون‌را» می‌خوانیم:

بندها را باز کردند و من به کمک دستم بلند شدم و تمام زورم را زدم تا چشمم به پاهایم نیفتد. جلوم،‌ در اعماق اتاق، میزی بزرگ بود که رویش یک آباژور سبز قرار داشت که نوری خاکستری از پنچره ی بلند اتاق بر آن می‌تابید. صورت مرد پشت میز با یک نسخه روزنامه پراودا پوشیده شده بود، از روی صفحه اول صورتی پر چین و چروک با چشمانی پر از عطوفت به من خیره شده بود. صدای جیرجیر کف‌پوش بلند شد و میتیوک هم کنار هم جای گرفت.

روزنامه چند بار ورق خورد و خش خش کرد و بعد روی میز قرار گرفت. رو به روی‌مان همان‌ پیرمردی بود که زخم بر پیشانی‌اش داشت و هنگام مصاحبه دستم را گرفته بود. حالا لباس سپهبدی تنش بود با تعداد بی‌شماری نشان افتخار و موهایش با ظرافت شانه شده بود و نگاه خیره‌اش نافذ بود و موقر. متوجه شدم چهره‌اش انگار یک کپی از عکس صفحه ی اول پراودا است که قبل‌تر به من خیره شده بود. تقریبا شبیه آن فیلمی که شمایل‌های مذهبی را نشان می‌داد. اول تصویر یک شمایل روی پرده می‌ماند و بعد به تدریج تصویر شمایلی دیگر جایگزینش می‌شد. شمایل‌ها بسیار به هم شباهت داشتند ولی یکی نبودند و از آن‌جایی که لحظه‌ ی دقیق تغییر مشخص نبود، به نظر می‌آمد شمایل اول پیش چشمانت تغییر شکل داده است.

پیرمرد گفت «از اون‌جایی که من و شما خیلی با هم کار داریم بهتره از این به بعد منو «رفیق فرمانده عملیات» صدا کنین. می‌خوام به خاطر نتایج امتحانات و خصوصا مصاحبه‌تون به شما تبریک بگم (موقع گفتن این جمله چشمک زد). شما مستقیما در ترم اول برنامه سرّی آکادمی فضانوردی اداره اول کاگ‌ب پذیرفته شدین. پس باید برای مرد واقعی شدن یک‌کم صبر کنین. الان هم وسایل‌تون رو جمع کنین که باید برین مسکو. اون‌جا می‌بینم‌تون.»

این کتاب با 162 صفحه، شمارگان هزار و 500 نسخه و قیمت 8 هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 2253468

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha