پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۱۶ شهریور ۱۳۸۴، ۲۳:۵۰

گزارشي از اعتبار از دست رفته بزرگترها در عصر كنوني

حرمت شكني نكنيم ؛ چيني شكسته بند زدني نيست !

حرمت شكني نكنيم ؛ چيني شكسته بند زدني نيست !

گروه اجتماعي خبرگزاري مهر - يادش بخير آن روزها زندگي رنگ و بوي ديگري داشت. پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها چراغ خانه بودند و حرف اول را آنها مي زدند و همه با يك چشم گفتن اطاعت امر مي كردند .

بزرگترها چتر حمايتي خويش را بر سر فرزندان مي گستراندند و بچه ها نيز گويي بعد از خدا صاحبان تجربه را لايق سجده مي دانستند و بزرگترها را ستايش مي كردند.
وقتي پدر از راه مي رسيد گرمي و محبت به خانه وارد مي شد ، همه ساكت مي شدند تا فقط  او صحبت كند. وقتي به سر كار مي رفت بدرقه اش مي كردند و زماني كه خسته بود اسباب آرامشش را مهيا مي كردند.

مادر نيز براي خود ارج و قربي داشت. او مونس تنهايي فرزندان و ديگر اهالي خانه بود. همه درد دل ها مي بايست با او در ميان گذاشته شود چون فقط او بود كه مي توانست محرم رازهاي پنهان باشد.

امروز از آن همه احترام و ادب نسبت به بزرگترها خبري نيست . زمان همه چيز را از نسل آينده گرفته بي آنكه جرات اختيار به فردا دهد و يا كسي متوجه باشد چه برسرش مي آيد فردايي كه شايد جز ستم به گذشته چيز ديگري به همراه نداشته باشد.

بارها شاهد بي احترامي به بزرگترها و نگه نداشتن حرمت والدين از سوي نوجوانان و جوانان بوده ايم . والديني كه به گناه زمانه پير شده و كم كم به دست فراموشي سپرده مي شوند و حرمتي كه لحظه به لحظه رنگ مي بازد، دل هايشان مي شكند. زمان باز هم سپري مي شود و فقط دو نسل باقي مي ماند كه هر دو محكوم زمانه و هر دو صاحب احترامند.

عبدالله رضايي كودك نسل ديروز است با گذشته اي شيرين كه ياد آوري اش تلخي امروز را از ياد او مي برد.او به خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر مي گويد : آن روزها كه ما جوان بوديم پدر برايمان تصميم مي گرفت اما امروز كه ما پدر و پدر بزرگ شده ايم بايد فرزندانمان براي ما تصميم بگيرند كه چه كاري انجام دهيم ، چه بپوشيم و حتي چه رفتاري داشته باشيم .

او مي گويد : آن زمان جرات ابراز عقيده نداشتيم ، چشم در چشم پدر و مادر نمي دوختيم پايمان را در مقابلشان دراز نمي كرديم ، هر چه مي گفتند فرمان بود و هر چه امر مي كردند فقط  پاسخش چشم بود و ديگر هيچ ، اما امروز همه چيز براي جوانان امروزي شده تعارف كردن و كلاس گذاشتن و جلب حرف و حديث مردم . آن وقت ها همه آدم ها يك رنگ بودند همه يك جور لباس مي پوشيدند و همه يكسان رفتار مي كردند اما امروز با گذشته خيلي فرق كرده است.

سكينه جواني نيز مادري پير و كهنسال با 73 سال سن از فرزندانش گلايه مي كند. او مي گويد: بچه هايي كه خودمان آنها را بزرگ كرده ايم حتي خود ما را هم قبول ندارند و جاي تاسف است كه حتي گاهي مشاهده مي شود از اينكه به دوستانشان بگويند ما پدر و مادر آنها هستيم خجالت مي كشند.

قطرات اشكي كه بر گونه هايش جاري مي شود حكايت از دردي است كه نسل جوان بر او تحميل كرده است. او نيز از اين كه جوانان براي بزرگترها ارزش و احترامي قايل نيستند ، شكايت مي كند و مي گويد: جوانان امروزي وقتي صحبت مي كنيم هيچ توجهي به گفته ها و صحبت هاي ما نمي كنند آنها حتي حوصله خودشان را هم ندارند. 

روزهاي كودكي و ناتواني به دست فراموش سپرده مي شوند ، شب هايي كه مادري مهربان در كنار بستر بيماري فرزندش مي نشست خيلي زود از يادها مي رود. جواناني كه امروز خيال مي كنند همه چيز را مي دانند و از همه چيز سر در مي آورند ، فقط كافي است خود را با چند سال پيش مقايسه كنند مي بينند كودكي ناتوان بودند كه با ياري پدرو مادر به اين حد از رشد كمال و آگاهي رسيده اند .

رعايت حرمت بزرگترها در احاديث

رعايت احترام والدين و بزرگترها در همه اديان الهي توصيه شده و واجب است. بايد به سالمندان و بزرگتر ها احترام گذاشت و آنان را تكريم كرد به طوري كه رسول خدا نيز فرمودند : "البركه مع اكابر كم" كه خير و بركت ماندگار،همراه بزرگترهاي شماست.

رعايت ادب و حق شناسي والدين و حفظ حرمت آنان از جمله اصولي است كه ايثار ، از خود گذشتگي ، دلسوزي و حتي تلاش هاي فراوان والدين را نمي تواند پاسخگو باشد چه رسد به عدم حرمت گذاري به والدين كه از رحمت خداوند و اوليا او نيز بي بهره مي ماند.

چنانكه حضرت صادق عليه السلام فرمودند : "كسي كه بزرگ ما را احترام نكند و كوچك ما را مورد شفقت و عطوفت قرار ندهد از ما نيست."

اما گذشت زمان ، بي مهري ها و پايين آمدن آستانه تحمل جوانان و نوجوانان، بي احترامي ها و همه و همه فقط نمي تواند جرم جوانان باشد. 

گذشته از گلايه ها و شكاياتي كه اغلب والدين و سالخوردگان از رفتار نوجوانان و جوانان امروزي مطرح مي كنند، بسياري از عوامل پنهان نيز وجود دارند كه كاهش سطح احترام كوچكترها را نسبت به بزرگتر ها موجب مي شود بدون اينكه فقط كوچكترها گناهكار باشند. 

در بررسي عللي كه از سوي والدين زمينه بي احترامي كوچكترها را نسبت به بزرگترها فراهم مي كند ، مي توان به عدم تطبيق بزرگترها با برخي تحولات كه چندان هم مغاير با اصول و ارزش هاي ملي و سنتي نيستند ، ناتواني والدين در پرورش صحيح فرزندان، واگذاري تربيت فرزندان به كوچه ها و خيابان هاي اجتماع از طريق آزادي هاي بي حد و حصري كه به نوجوانان و جوانان اعطا مي شود، منابع آموزشي مغاير با فرهنگ خانواده و جامعه كه اختلاط  و تضاد فرهنگي را موجب مي شوند، اشاره كرد.

همچنين مشكلات اقتصادي، عوامل فرهنگي مانند فقدان الگوهاي مناسب و كم رنگ شدن ارزش هاي گذشته ، عقب ماندن سطح تحصيلات و اطلاعات آنها نسبت به فرزندان، ضعف دولت در كنترل رسانه ها و عدم برنامه ريزي صحيح براي نسل آينده و همچنين ديگر عوامل از جمله مواردي هستند كه مي تواند به كم رنگ شدن ارزش هايي چون رعايت حرمت بزرگترها و كاهش اعتبار والدين در منظر فرزندان بيفزايند.

شايد ديگر عوامل حاشيه اي در اين خصوص را نيز بتوان اين گونه توصيف كرد: كودكي كه در مقابل رفتارهاي نادرست همسالانش كلمات ركيك مي آموزد تا آنها را ادب كند متعاقبا اين كلمات را در آينده در مقابل بزرگتر از خودش نيز تكرار خواهد كرد.

يا وقتي فرزندي كه در مقابل سخن چيني تشويق مي شود در آينده نيز زمينه اي براي انجام اين عمل نابهنجار از سطح مدرسه تا محيط زندگي حتي محل كار را دارا مي شود.

زماني كه جواني مي بيند به او احترام نمي گذارند و او را از دوران خردي تا به امروز كودك فرض كرده اند بدون اينكه شخصيتي براي وي قايل شوند ، حاضر نيست به افرادي كه چنين رفتاري با وي داشته اند به ديده اغماض نگاه كند.

از ديگر مسايلي كه مي تواند از احترام كودكان نسبت به بزرگتر ها مخصوصا والدين بكاهد عدم احترام به كودك مخصوصا در جمع همسالان او مي تواند باشد به طوري كه اين مساله نه تنها در ميان كودكان بلكه در جمع بزرگسالان و حتي در محيط  كار نيز مي تواند جلوه گر باشد.

اغلب بزرگترها از والدين گرفته تا ديگر افراد كه احترام به آنان نيز بسيار شايسته است متوجه برخي رفتارهاي خود كه مي تواند از احترام نوجوانان و جوانان بكاهد، نيستند.

منازعات خانوادگي

منازعات خانوادگي از علل ديگر بروز رفتارهاي فاقد احترام به والدين است. كودكي كه امروز با چشمان خود نظاره گر رفتار خشن والدين با پدر بزرگ يا مادر بزرگ است نمي توان انتظار داشت بي صدا و آرام از كنار رفتار والدينش كه به سن كهنسالي رسيده اند، بگذرد.

يا وقتي كودكي شاهد رفتارهاي نادرست والدينش با يكديگر است و مشاجرات و رد و بدل شدن دشنام را مي بيند نمي تواند در آينده نسبت به اين رفتارها بي توجه باشد.يا كودكي كه خود اسير دستان پر از خشم و كينه مادر يا پدري نامهربان است در آينده نمي توان از او انتظار داشت حرمتي براي فرد مقابل قايل شود.

جاي خالي تربيت

رييس انجمن مددكاري ايران در گفتگو با خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر مي گويد: مشكلات فرهنگي و فقدان برخي قوانين در خصوص كودكان و نوجوانان مي تواند موجب صدمه زدن به حرمت والدين و كاهش سطح توجه فرزندان به بزرگترها شود.

دكتر مصطفي اقليما معتقد است: مسايلي مانند استفاده از خشونت در كشور ما نسبت به ديگر كشورها امري كاملا ساده تلقي مي شود به طوري كه حتي كتك زدن فرزندان به نوعي فرهنگ تربيتي در ميان والدين مطرح شده است.

وي معتقد است : در حالي كه اين مساله در فرهنگ ساير كشورهاي اروپايي به عنوان كودك آزاري مطرح مي شود و والديني كه فرزندان خود را كتك بزنند مستوجب محاكمه هستند.

دكتر اقليما همچنين فقدان قوانين كافي و عدم رعايت اصول تربيتي كودكان و نوجوانان همچنين ناتواني و نا آگاهي والدين ، شرايط بد اقتصادي و اشتغال طولاني مدت والدين را از جمله علل بي توجهي به فرزندان مطرح مي كند به طوري كه حتي بسياري از والدين ايراني يا به نحوه صحيح تربيت فرزندان خود آگاه نيستند و يا اينكه به علت شرايط  اقتصادي جامعه زمان و فرصت كافي براي پرورش فزرندان ندارند كه اين عوامل مي توانند به سوق دادن نوجوانان و جوانان به سمت فرهنگ بيگانه و رشد افكار مغاير با شرايط جامعه و خانواده در ايشان منجر شود.

ليلا سميعي دانشجوي مديريت است و 18 سال سن دارد او نيز در گفتگو با خبرنگار اجتماعي مهر مي گويد: درست است كه ما مسلمان هستيم و بايد بر اساس تعليمات دينمان به بزرگترها احترام بگذاريم اما حفظ احترام و ادب نيز از جانب بزرگترها نياز به ايجاد زمينه هايي دارد كه بايد از سوي بزرگتر ها فراهم شود.

او معتقد است : در احترام به والدين مي بايست يك "بايد" را بپذيريم. چرا كه هر چه دينمان مي گويد اجراي آن لازم است.

يك مصداق عيني

 شهرام سميعي فرزند يك زندگي پر از مشاجره و دعواست. كتك كاري ، زد و خورد و قهر هايي كه شايد تا ماه ها به آشتي تبديل نمي شدند.

او مي گويد : به خاطر آوردن رفتارها و برخورد هاي والدينم نمي گذارد به آنها احترام بگذارم چرا كه بسياري از والدين براي اينكه فرزندانشان در آسايش باشند ، حاضر هستند هر كاري انجام دهند در حالي كه والدين من هرگز حاضر به گذشت از خواسته هاي فردي خود نبوده اند و هميشه هم با دعواهاي خود آرامش را از ما سلب كرده اند در واقع آنها جايي براي دوست داشتن نگذاشته اند و من هم قلبا آنها را دوست ندارم.

او با يادآوري خاطرات تلخ كودكي خود مي افزايد : وقتي به ياد كتك خوردنها و هتك حرمتهاي مادرم مي افتم ، نمي توانم به پدرم ااحترام بگذارم .

با توجه به آن كه رعايت احترام و حرمت بزرگترها مخصوصا والدين از سوي اسلام و ديگر مذاهب الهي مورد تاكيد واقع شده است و نسبت به الزام احترام به بزرگتر ها هيچ گونه شك و شبه هاي وجود ندارد اما بايد گفت بروز برخي رفتارها از سوي باتجربه ها از احترام آنان مي كاهد و به قولي روي كوچكترها را به بزرگتر ها باز مي كند.

جلب احترام منوط به كسب اعتماد ديگران است . بنابراين بايد بزرگترها اعتماد كوچكتر ها را به هر نحوي كه شده جلب كنند. زيرا بچه ها كساني را لايق احترام مي دانند كه اولا به او احترام بگذارد و ثانيا با رفتار مطلوب خود كوچتر را از اعتمادي كه به او كرده و يا احترامي كه گذاشته است ، پشيمان نكنند.

بدقولي و خلف وعده

عمل نكردن به وعده ها و قول هايي كه والدين به فرزندان مي دهند نيز مي تواند ملاك احترام از سوي كوچكتر ها تلقي شود. زماني كه فردي از كسي قولي مي گيرد مخصوصا اگر كودكي باشد كه والدينش از محقق كردن اميدها و آرزوهايش سخن گفته باشند آن زمان است كه بر هم زدن اين اميدها مي تواند كودك را نسبت به والدين بدبين كند و از احترام آنان بكاهد.

بنابراين از ديگر عواملي كه شايد بتواند بي احترامي فرزندان را از والدين و از منظر كودكان توجيه كند عدم تحقق وعده هايي است كه البته تحقق آنها چندان هم غير منطقي نيست.

در ادامه بررسي عواملي كه مي تواند به كاهش سطح احترام والدين منجر شود عدم درك درست و منطقي و حتي ناتواني در ريشه يابي و چاره جويي علت رفتارهاي فرزندان است.

برخي از بزرگترها به علت بي بهره بودن از توانايي شناخت علت رفتارهاي فرزندان و نيز اينكه حاضر به مطرح كردن اين ضعف خود با افراد مشاور و يا آگاهان امر نيستند ممكن است به اعطاي آزادي زياد و يا محدود كردن فرزندان منجر شود و آنها را به سمت رفتارهاي نادرست بعدي كه كوچكترين آن مي تواند كاهش سطح احترام باشد، سوق دهند.

حسين حاجي خليلي مشاور امور تربيتي نوجوانان در گفتگو با خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر پايين بودن سطح تحصيلات والدين را نسبت به فرزندان يكي از عوامل عمده بي احترامي به بزرگترها عنوان مي كند و معتقد است : والدين علاوه بر باقي ماندن در ميزان تحصيلات گذشته حتي از ميزان اطلاعات روز دنيا نيز نسبت به فرزندان عقب مانده اند.

حاجي خليلي مي گويد :عدم تطبيق والدين با اطلاعات روز جامعه موجب تنزل سطح اعتماد فرزندان نسبت به اطلاعات و دانسته هاي بزرگترها مي شود و اين پيامد را موجب مي شود كه بزرگترها اطلاعات محدودي ازاطراف خود دارند بنابراين بسياري از گفته ها و يا تجربيات انها مي تواند صحيح نباشد در نتيجه رفتار، گفتار و حتي انديشه ايشان نمي تواند ملاك عمل كوچكترها قرار گيرد كه همين امر موجب بي احترامي به بزرگترها مي شود.

اگر چه براي بي احترامي كوچكترها نسبت به بزرگترها هيچ توجيهي قابل قبول نيست اما در اين راستا علاوه بر دولت ، مسولان حتي والدين نيز مي توانند مسبب بروز رفتارهايي باشند كه احترام خود را نزد جوانان و نوجوانان زير سوال ببرند چرا كه سهل انگاري در اين موارد مي تواند عواقب وخيمي در جامعه مانند نا بهنجاري ها كه نمونه كوچك آن بي احترامي به نسل گذشته باشد را سبب شود.

 

کد خبر 227066

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha