پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۲۲ شهریور ۱۳۸۴، ۱۷:۰۰

مشروح "ميزگرد ريشه ها و پيامدهاي حادثه 11 سپتامبر":

خرم: آمريكا 11 سپتامبر را از يك تهديد به يك فرصت تبديل كرد// مطهرنيا: انقلاب اسلامي يك سكته ناقص در دكترين امنيتي آمريكا بود// اطهري: 11 سپتامبر تاوان حمايت آمريكا از اسراييل بود

خرم: آمريكا 11 سپتامبر را از يك تهديد به يك فرصت تبديل كرد// مطهرنيا: انقلاب اسلامي يك سكته ناقص در دكترين امنيتي آمريكا بود// اطهري: 11 سپتامبر تاوان حمايت آمريكا از اسراييل بود

خبرگزاري "مهر" در آستانه چهارمين سالگرد حادثه يازدهم سپتامبر ميزگردي را در محل اين خبرگزاري با حضور آقايان "مطهرنيا، خرم و اطهري" برگزار كرد كه مشروح اين ميزگرد در ذيل تقديم مي شود.

دكتر علي خرم: بحث 11 سپتامبر؛ همه به ياد داريم نسبت به اين كه بعد از حوادث برخورد با برج هاي دو قلو و بعد پنتاگون در واشنگتن و كارهاي ديگري كه قرار بود انجام شود حاصل آن اين بود كه از يك طرف سمبل اقتصادي آمريكا در جهان كه مركز فعاليت اقتصادي در اين برج بود، سرنگون شد. در جايي كه هواپيما خود منجر شد كه كل ساختمان ذوب شد و فروريخت و اين شايد برحسب اتفاق يا احتساب شد به جاي اينكه از بيخ و بن زده بشود و كل ساختمان فرود بيايد و جايي مثل پنتاگون كه ساختموني با تدابير امنيتي شديد خود مي نازيدند از چند بعد مورد حمله وارد واقع و حاصلش اين بود كه در درون امنيت آمريكا نفوذ كردند و كساني كه اين كار را كردند وحشت براي مردم آمريكا و جهان بوجود آوردند و بويژه اينكه آمريكا هيچگاه در طول تاريخ مورد حمله واقع نشده بود چون از يك طرف به اقيانوس اطلس و از يك طرف اقيانوس آرام و حتي در جنگ جهاني هيچ موشكي به آنجا راه پيدا نكرد.

مردم آمريكا هيچ جنگي را به خاطر نداشتند مگر واقعه هايي كه در خود آمريكا بوده است لذا براي مردم آمريكا شوك بود و خوب، هيبت كار بزرگ بود اما چه عواملي بودند آن جوري كه بالاخره براساس مدارك و شواهد گروهي تحت عنوان القاعده آمدند اين كار را رهبري كردند و آن هم درو آزادي هاي بيكاران بوده و كساني كه در آنجا زندگي كردن اين را حس مي كنند در سال 2000 آزادي در آمريكا بي حد بوده و شوروي در آنجا جاسوسي مي كردند و آمريكا نمي توانست مانع بشود.

 
بخش ديگر بخش امنيت است محيط آمريكا فوق العاده امنيتي شد و مردم آمريكا به آزادي مي نازيدند و احساس مي كردند محيط يك محيط امنيتي شد كه امروزه شهروند در رنج و عذاب است نگاه تهديد آميز به جامعه باعث شده كه آمريكايي كه نگراني در زندگي نداشت راحت و ساده زندگي ميكرد از چيزي نمي ترسيد و امروز تبديل به شكلي شده كه مردم آمريكا از آن وحشت دارند

علي خرم:


آمريكا همواره به عنوان مهد آزادي و تبليغ كننده در مقابل اين حادثه يك ضرر كرد و درب اين مهد آزادي را بست شايد خيلي ها توجه نكردند كه درست است  كه قيمتي رو پرداخت كردند ولي سنگين تر از آن اين بود كه اين مهد آزادي جمع شد و امروز ديگر آمريكايي و خارجي مقيم آمريكا آزاد نيستند.  خيلي طول مي كشه تا ترميم بشود 50 سال تبليغ كرد كه ما سمبل آزادي هستيم ولي اين تبليغات در اثر پيامدهاي يازده سپتامبر كمرنگ شد.
كم كم دارند بيدار مي شوند .به خاطر اينكه اين دستاوردي نبود كه مربوط به زمان جرج بوش باشد همچنين از آثار ديگرش بازگشت به سنت هايي بود كه آمريكا در عرض 4 دهه تلاش كرده بود بدست آورد و يك نوع نگاه سنتي آمريكا را در بر گرفت. 

از سوي ديگر حاصلش اين شد كه آمريكاييها از آن رفاه داخلي به سمت جهاتي كه دولت آمريكا معين كرد و آن در رفاه داخلي مي شود گفت كه در حقيقت اگر فرصت شد بعدا آمار خواهم داد و از نظر رفاه چگونه مردم آمريكا امروز شاهد آن رفاه گذشته نيستند.
بخش ديگر بخش امنيت است محيط آمريكا فوق العاده امنيتي شد و مردم آمريكا به آزادي مي نازيدند و احساس مي كردند محيط يك محيط امنيتي شد كه امروزه شهروند در رنج و عذاب است نگاه تهديد آميز به جامعه باعث شده كه آمريكايي كه نگراني در زندگي نداشت راحت و ساده زندگي ميكرد از چيزي نمي ترسيد و امروز تبديل به شكلي شده كه مردم آمريكا از آن وحشت دارند.

دكتر مهدي مطهر نيا :  دولت آمريكا يك دولت امنيتي است و هويت دولت آمريكا براساسي تعريف شده كل امور محور حركت مي كند گفتمان هاي هشتگانه مطرح است و دوره جديد امنيتي شدن آمريكا از دوره 1970شدت بيشتري گرفت با آمدن بحث امپراطوري شيطاني. آمريكاييها در دو جنگ جهاني ِروز ميدان بودند جنگ جهاني سوم محصول تجارب جنگ جهاني اول بود.انقلاب اسلامي ايران يك سكته ناقص در دكترين امنيتي آمريكا بود. نظم نوين جهاني 1991 در سپتامبر با 5 هدف آمد مفهوم تروريست مفهوم بسيار سيالي بود كه مي توانست سنتور رادمن سناتورهاي مامور شدند كه استراتژي را بنويسند 11 سپتامبر بايد بوجود مي آمد تا تروريست را برج هاي دوقلو بايد هزينه مي شد و اين هزينه هيچ است. ژرف هاي قابل هدايت داشت11 سپتامبر يك ضد واقعه است نه يك واقعه كه تنظيم شده است  استراتژيك امنيت آمريكا نوشته شد به واسطه پيوند سه گروه محافظه كار شعبه مذهبي
راديكالليسم بنيادگرايي مسيحي شعبه نظامي و شعبه سياسي آمريكا 5 دوره را طي كردند.

1- دوران ثبات دروني
2- تسلط بر كل قاره آمريكا
3- عصر امپرياليسم
4- ابرقدرت

در ادامه ميزگرد؛ موضوع پيامدهاي حادثه يازده سپتامبر بر منطقه خاورميانه مطرح شد كه ميهمانان ميزگرد چنين اظهار نظر كردند:

اسدالله اطهري :   يكي از آثار داخلي حادثه يازده سپتامبر اين خواهد بود كه  مساله آزادي ها در آمريكا محدود خواهد شد دومين مساله اي كه آقاي مطهرنيا مطرح كردند عصر ضد واقع بودن به نظر من درست نيست، بهرحال يازده سپتامبر  يك واقعه اي بوده كه مشخص شده كه آقاي بن لادن پشت سرش هست.  بنابراين بعد از 11 سپتامبر امنيتي شد و محصول بازيگران شبكه اي مثل القاعده و مثل الجزير و خبرگزاري غيردولتي 11 سپتامبر در درونش آن نيست است يعني به هيچ چيزي حمله نشد جز دولت و ماهيت دولت. گذر از نوعي نكانتيزم و ... بود به تفكر خواب زين ها در نظام بين الملل محدوده خاورميانه را از حالت عربي بودن خارج مي كنند تمام كساني كه در حادثه شركت كردند ايراني نبودند خاورميانه اي بودند وعرب و همه اينها عرب بودند.استدلال خود آمريكا اين است كه اين اعراب و خاورميانه اي ها به اصطلاح خيلي با ارزشهاي آمريكايي ازش متنفرند.

 - يكي از آثار داخلي حادثه يازده سپتامبر اين خواهد بود كه  مساله آزادي ها در آمريكا محدود خواهد شد

-
من پديده 11 سپتامبر را يك پديده ضد دولت مي دانم و به خاطر بيشتر خاورميانه اي نگاه كنيم تنفري كه اعراب سني از حمايت آمريكا عليه اسرائيل داشتند اينها مهمترين دلايلي بود كه حادثه 11 سپتامبر رو بوجود مي آورد

اسدالله اطهري:

اگر همان زمان 11 سپتامبر را داشته باشيم خيلي جالب  است  كه در منطقه خاورميانه چه مي گذرد يك عده معتقدند حادثه يازده سپتامبر در حقيقت اين بود كه ايالات متحده تاوان حمايت خودش را از اسرائيل داد؛  به نظر من خاورميانه خيلي ضد آمريكايي شده و بيشتر هم مي شود حتي علاوه بر توده ها كه ضد آمريكايي شده اند؛ دولتهاي منطقه هم به اين سمت مي روند.

حتي اقداماتي هم در منطقه ؛ آن زمان بعد از يازده سپتامبر ؛ شروع شده بود  كه نخست وزير اردن پرونده تحريم هاي عراق را بشكنند تحريم هاي ديپلماتيك ، تحريم هاي اقتصادي و فضا را باز كنند  و اجازه ندهند كه عراق در آينده مورد تهديد و حمله قرار بگيرد بنابراين مساله اسرائيل خيلي مهم است در تحليل پديده 11 سپتامبر و پديده "دولت هاي ورشكسته" . 

ملت هايي مثل افغانستان كه مامن و اردوگاه تروريسم بودند و خطري كه خود ايران را از طريق طالبان تهديد مي كرد و چنين تروريست هايي چون مرز رو مي شناسند جغرافيا براي آنها وجود خارجي ندارد بازيگران شبكه اي هستند مثلا القاعده بيش از 60 كشور پايگاه دارند. ما نبايد اين پديده را فراموش كنيم كه عمدتا اين مساله را اعراب و به خاطر آن مساله تنفري كه آمريكاييها داشتند پديد آورند و بي خود نيست كه دو كشور از سه كشور كه جزو محور شرارت قرار گرفتند در همين منطقه خاورميانه قرارگرفتند كه ايران بود و عراق و كره شمالي هم كه مطرح شد به خاطر اينكه مساله اسلام و مسيحيت به اصطلاح مطرح نشود كه بگويند اين جنگ صليبي است؛ هرچند كه در آن ابتدا اين تعبير هم مطرح شد ولي خيلي زود پس گرفتند.
1- تروريسم كه آمريكايي ها تعقيب مي كنند در ايجاد عدالت
2- سلاحهاي كشتار جمعي
3- گروه هاي تروريستي كه حزب الله، جهاد اسلامي ، حماس و جيش محمد را مثلا بوش نام مي بره و بعد براي مقابله با اينها مداخله آمريكا در هر نقطه را مطرح مي كند - استفاده از متحدين براي مقابله با تروريسم مطرح مي كند - من پديده 11 سپتامبر را يك پديده ضد دولت مي دانم و به خاطر بيشتر خاورميانه اي نگاه كنيم تنفري كه اعراب سني از حمايت آمريكا عليه اسرائيل داشتند اينها مهمترين دلايلي بود كه حادثه 11 سپتامبر رو بوجود مي آورد و پيامد ها در نظام بين الملل چيست؟ پيامدهاي اين مساله براي خاورميانه چه خواهد شد؟ شما روي بازيگران بويژه شبكه اي، روي محيط امنيتي، روي قواعد بازي و اينكه هركس از  اآريكا دورتر مي شود تنبيه خواهد شد.

مطهرنيا: من اگر گفتم يازده سپتامبر در حيطه عزم استراتژيك آمريكا بود؛ منظور من اين بود كه در خود سند امنيت ملي آمريكا پنج منطقه حركتي رو مشخص مي كنند كه خاور نزديك بزرگ حلقه اتصال در واقع اين هژموني  براي ايجاد ثبات هژمونيك در جهان است نه اين كه در اين زمان مطرح شد.

 در اين زمان به خاورميانه؛ عنوان يك منطقه ويژه به آن عنايت شد و كمربند طلايي مطرح شد. از مصر تا هندوستان كه آمريكاييها تسلط بر اين منطقه را در واقع زمينه ساز تسلط خودشان بر كل جهان مي دانند و فيلم the one  از "جت لي" رو اگر نگاه كنيد و "گزارش اقليت" از استيون اسپيلبرگ بگذاريد پهلوي هم دهه 1990 كاملا براي شما مشخص خواهد شد. چون ادبيات موضوع بازتر بشود من عرض كردم.

دكتر خرم:  آقاي مطهرنيا؛  اثبات كردند كه يك تئوري توطئه بر اساس آن به عبارتي كه چون احتياج داشتند به يك محملي لذا واقعه 11 سپتامبر يك كار از پيش ساخته شده توسط آمريكائيهاست . بنده قويا اين را رد مي كنم. هيچ دليل قانع كننده اي در اين رابطه وجود ندارد درسته ساده ترين راه آدم به تئوري توطئه دست بزند به جايي كه مساله را تحليل بكنه از اين طريق مشكل آدم حل بشود.

مطهر نيا: دنياي امروز دنياي دانايي ملت ها در برابر قدرت دولت ها و با آقاي اطهري كاملا هماهنگ هستم. دانايي ملت ها در برابر قدرت دولت ها دارد صف آرايي مي كند. امروز پيش آينده شناسي علم 1995 حدود 1000 كارشناس را فرمانده نيروي دريايي آمريكا در يك پايگاه هوايي آورد و از آنها پرسيد آينده جهان چه خواهد شد و چهار سناريو هم كشيدند كه چينگ هاون، دنياي پر درد سر گاليور، ايزومي و يك سناريوي ديگر كه من فقط بر آن مبنا با شما موافق هستم كه توطئه به معناي مصطلح در ادبيات سنتي در ادبيات كلاسيك معني ندارد و عزم استراتژيك آمريكايي ها براي ثبات هژمونيك در دوره پنجم ثبات بود كه بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي صورت گرفت و به واقع گفتند كه دنيا آنجا نيست كه ما به آنجا مي رويم بلكه دنيا آنجا است كه ما آن را مي سازيم و خواستند آن را بسازند و از هر چيزي هم در راستاي اهداف خودشان بهره بردند.

دكتر خرم: بله هنگامي ما مي خواهيم مساله اي را حل كنيم به علت آنكه راه حل مساله يا خارج از دسترس است و يا تجزيه و تحليل موضوع سخت است، در نتيجه مي گوييم اين عملي نيست كه كساني بيايند در خاك آمريكا دو برج دو قلو را بزنند و آمريكا دچار چنين مصيبتي شود و آمريكايي ها كه به چنين مساله اي احتياج داشتند پس حتما خودشان زدند و بعد هم همين داستان هايي كه پنج هزار نفر يهودي در آن ساختمان وجود داشتند و آن روز نيامدند و از اين گونه داستان ها مطرح شود؛ چرا كه حقيقت اين نيست.

احتياج آمريكا و احتياج نئومحافظه كاران يك مساله است كه مي خواستند محملي درست شود، اما اين كه حكومتي بيايد زمينه اي را فرهم كند كه بيايند خودش را از بيخ و بن بزنند و واقعه اي كه هيچگاه در طول تاريخ براي او اتفاق نيفتاده و مي تواند ضد پرستيژ و هر چيز ديگري باشد، بيافتد، حد اقل از نگاه محافظه كارانه هيچ حكومتي عليه خودش اين اقدام را راه نمي اندازد.

آمريكا محلي است كه قويا معتقد است بايد جهان را اداره كند و چون معتقد است كه قرن 20 را نتوانسته اداره كند و براي اداره جهان بايد هميشه آماده رزم باشد، در همه ابعاد تلاش كرده است كه خودش را در بخش مديريت، در بخش تكنولوژيك، بين الملل، نظامي گري، اقتصاد و سياست اول كند.

مثلا در دوره كلينتون آمريكايي ها احساس ضربه روحي مي كردند و حتي احساس مي كردند كه آمريكايي ها دارند عقب مي افتند و اين احساس با همه برنامه ريزي هاي آنان مخالف بود، اما هميشه سعي مي كردند كه با برنامه ريزي اول باشند. كسي كه اين سعي را مي كند، در مقابل هر حادثه اي مي تواند آمادگي داشته باشد. يعني اگر يك حادثه اي بسيار بد برايش اتفاق افتاد، قادر به اداره آن باشد و هنر حكومت داري در جهان امروز و قرن 21 اين است كه چگونه تهديدها را به فرصت تبديل كند. آمريكا تلاش كرد كه تهديدها را به فرصت تبديل كند و توانست سوار بر موج تهديد به وجود آمده، براي خودش يك فرصت ايجاد و از اين طريق بحران را اداره كند.

حالا كه آمريكا توانست تهديد را به فرصت تبديل و بحران را اداره كند، نبايد مارا به اشتباه اندازد كه اين را خودش ساخته است، كه معتقد نيستم اين گونه باشد، اما معتقدم آمريكايي ها اگر چه در برخي جاها هم نتوانستند و بلد نيستند بحران را مهار كنند، مثل بحران كاترينا يا خود واقعه 11 سپتامبر، اما مثل بوركينافاسو يا بنگلادش نبودند و سعي كردند بحران را حل كنند.

قدرت اداره يك بحران و قدرت تبديل يك تهديد به فرصت يك چيز ديگر و امتيازات اصلي هر كشوري است كه اگر يك كشور مانند جمهوري اسلامي ايران بتواند بحران را اداره و تهديدها را به فرصت تبديل كند، قطعا ايران هم قادر خواهد بود كه اگر در مثلا خوزستان يا كردستان هم بلوا شود، از آن فرصت به وجود آورد و اهداف ملي، اهداف سياست خارجي و اهداف منطقه اي خود را پياده كند و اگر نتواند، هر حادثه اي كه پيش آيد حتي اگر فرصت هم باشد، مي سوزد و به تهديد تبديل مي شود.

مطهرنيا: بله از اينجا ما مي گوييم كه ضد واقعه است كه خود آمريكا كنشگر اجراي يازده سپتامبر نبود ولي پيش بيني مي كرد كه اين حادثه  رخ بدهد. براي همين است كه بخش كولايي جهان در استراتژيك امنيت ملي آمريكا را كه مي خوانيد در جايي اين واقعه را پيش بيني مي كند و مي گويد كه رخ خواهد داد در آينده حتي يك جايي از همين برج هاي دوقلو هم نام مي برد تا حدودي  نام مي برد اگر برج هاي دوقلو مورد يك عمليات تروريستي قرار بگيرد چه خواهد كرد كه اينها را از قبل پيش بيني كرده است. 

  -خود آمريكا كنشگر اجراي يازده سپتامبر نبود ولي پيش بيني مي كرد كه اين حادثه  رخ بدهد. براي همين به سرعت براي آن برنامه ريزي كرد

-بايد بدانيم كه آمريكاييها "استراتژيك " مي انديشند. من معتقدم هويت آمريكا حتي  قبل از 11 سپتامبرهم هويت امنيتي است و همه چيز را در مبناي امنيت تعريف ميكند اينكه پارادايم ( گفتمان غالب) سياست خارجي شان منافع ملي و امنيت ملي است 

مطهرنيا:

وي گفت : موضوع اينجاست كه آن قدرت امنيتي آمريكا كجاست كه 300 تفر بتوانند  همزمان با هم يك عمليات تروريستي انجام دهند و اطلاعاتي كه حال منتشر مي شود چطور از آن جلوگيري نكردن ما با مشخص كردند  برنامه ريزي اين كار بعد از 11 سپتامبر رخ نداد براي استفاده از اين فرصت بلكه قبل از 11 سپتامبر.

لذا من نمي گويم 11 سپتامبر "توطئه" است مي گويم "ضد واقعه"  است لذا در چارچوب استراتژي اثر بخش و عزم استراتژيك را آمريكاييها ازش بهره بردند نه آن چيزي كه معروف به "تئوري توطئه" كه هر جا بود همان جريان " دايي جان ناپلئون " پيش مي آيد كه  "كار، كار انگليسي هاست" نه من اين را نمي خواهم بگويم و اصلا من هم مثل شما معتقدم و اين نظريه را انحراف فكري مي دانم ولي بايد بدانيم كه آمريكاييها "استراتژيك" مي انديشند. من معتقدم هويت آمريكا حتي قبل از 11 سپتامبرهم هويت امنيتي است و همه چيز را در مبناي امنيت تعريف ميكند اينكه پارادايم ( گفتمان غالب) سياست خارجي شان منافع ملي و امنيت ملي است  اگرچه منافع ملي اولويت دارد ولي اوليت با امنيت ملي است چرا كه در سايه امنيت ملي مي توان به منافع ملي رسيد لذا همواره استراتژيك رفتار كردند كشوري بسيار باهوش با سياستمداراني بسيار برجسته به جايي كه همديگررا نقد كند همديگر را در طول تاريخ تكميل كردند و 227 سال تشكيل حكومت دادند و الان تمدن بالغ بر 3000 ساله ما را تهديد مي كنند اين نشان دهنده عزم استراتژيك هست كه در آمريكا وجود دارد و به قول آقاي دكتر خرم اگرچه دشمن ما هستند ولي مي توانيم از كارها و شگردهايشان درس بياموزيم.

سوال ديگر "مهر" از ميهمانان ميزگرد؛ تاثير حادثه يازده سپتامبر بر جامعه آمريكا بود.

دكتر خرم در اين خصوص گفت: به هر جهت عوامل و پيامدهايي كه در داخل جامعه آمريكا داشت را بنده سعي كردم فهرست وار عرض كنم اگركه بخواهيم از آن برگرديم به بخش خارجي آمريكا و پيامدهايي كه 11 سپتامبر براي بخش خارجي داشت يك مقدار تركيب شد با بحثهايي كه به علت و چرايي آن پرداخته شد كه جناب آقاي دكتر مطهرنيا مطرح كردند و بعد هم اگر بخواهيم كه آن را بيشتر باز كنيم در بخش خارجيش عرض مي كنم. نو محافظه كاران همان طور كه مي دانيد از درون محافظه كاران درآمدند و آن هم به اين خاطر كه رسيد به اين مرحله كه از سال 1991 به بعد مرتبا كساني كه به عنوان تروئيسين، ايدئولوگ يا افراد بنا مي بودند در آمريكا و اينها بعدا هم شدند سمبل اجرايي در آمريكا مثل رامسفلد ، ريچارد پرل ، پل ولفوويتس ، آقاي ديك چني و بقيه شروع كردند به زدن يك حرف كه ما چي كم داريم شايد شاه بيت اين قضيه ابتدا از قضيه مقاله ... آقاي فوكوياما بود كه در نيويورك تايمز اين رو چاپ كرد بعد از فروپاشي شوروي و يك دفعه يك مقاله در جهان يك انبوهي از تحليل و نگراني و خوشحالي و همه چيز به وجود آورد زيرا ايشان در مقاله كوتاه خود مي گويد كه ايشان معاون مدير كل خاورميانه اي  وزارت خارجه امريكا بود الان  كه شوروي فرو پاشيده ما ديگه چيزي جلومان نداريم ما با اين كار ثابت كرديم كه ليبراليسم و كاپيتاليسم مي توانيسم كمونيست و سوسياليست را زمين بزند و مي تواند در جهان تسري پيدا بكند و در اين مقاله تحليل مي كند كه تنها يك حالت وجود دارد و آن اين است كه دشمن جديد كه خيلي هم با ارزش نيست (به تعبير بنده) اين است كه جهان اسلام ، كنفسيوس ( آيين چيني ها) اينها به اضافه بخشي از روسها بيايند جمع بشوند و مقابل اين تمدني كه مي خواهد ليبراليسم و دموكراسي و كاپيتاليسم رو مي خواهد تسري بدهد ممكنه بايستند. 

دكتر خرم افزود: اين شبيه كتاب آقاي نوسترا داموس كه مربوط به سال حدودا 1453 است كه همچنين تعبيري را به كار مي برد و مي گويد در نهايت وقتي همه قلع و قمع مي شوند جنگ جهاني بين اين دو رخ مي دهد. و آمريكاييها از روي آن فيلم ساختند و بحث هايي در اين رابطه هست منظور اين است كه آقاي يوكوهاما ترغيب كرد كه برويد جهان را بگيريد  جهان ديگر از آن شماست و كسي جلودار شما نيست نترسيد برويد ليبراليسم ليبرال دموكراسي در جهان كه مشي آمريكا هست رو پخش كنيد و همه جا رو سايه بياندازيد و اين باعث شد كه داستان هاي آقاي هانتينگتون و ديگران هم آمد.

بنده خودم به عنوان دستيار وزير به همراه آقاي ولايتي فاصله سالهاي 1993 تا 1997 را كه به اروپا ، نيويورك و خاور دور سفر مي كرديم دقيقا تاثيرات مقاله آقاي فوكي ياما و مقاله آقاي هانتينگ تون در افكاردولتمردان اروپايي و آمريكايي مي ديدم و نگراني كشورهاي خاور دور مثلي چيني ها و كره اي ها،  مالزي و ... از تاثيرات اين پديده و نظرات فكري را بر روي اروپاييها مي ديديم و آنها اظهار مي كردند كه چگونه بايد جلوي اين رو گرفت كه اصلا از همين جا بود كه مقاله برخورد تمدن كه پخته شد در ايران و وقتي مطرح شد به سرعت همه جهان را گرفت يعني گفتگوي بين تمدنها دواي دردي بود كه ما در ايران حسش نمي كرديم ولي دواي دردي بود كه در خارج از ايران همه حسش مي كردند بويژه در خاور دور و بارها چيني ها ابراز نگراني به ما مي كردند در اين رابطه و البته  در آن فاصله سالهاي  1993 تا سال 1997 لذا مي خواهم بگويم كه اين بسيج باعث شد كه استراتژي قرن 21 تدوين شد و آمريكا احساس جريحه دار شدن غرور مي كردند در دوره  8 سال كلينتون من در صحنه بين المللي به وضوح مي ديدم سفير آمريكا زجه مي زد كه چرا مثلا فلان جا راي نياورده و چرا فلان جا مثلا در wto زماني كه اكوادور امريكا را در wto شكست داد براي آمريكاييها بسيار سخت بود چون مي ديدند آن هيبتشان را دارند از دست مي دهند لذا حادثه بر سركار آمدن نو محافظه كاران يك پديده شايد عمومي بود در آمريكا يك واكنشي بود به پايين آمدن پرستيژ به نگراني از دست دادن پرستيژ آمريكا و اين نومحافظه كاران تشكيل شد كه البته بعدا با صهيونيست هاي مسيحي تركيب شده و يك معجون بسيار خطرناكي بوجود آوردند كه بحث جداست و عرضم اين است كه در اين رابطه مثلا آقاي زالمي خليل زاد كه در كتابش آمريكا را تحليل مي كند.

در قبل از قرن 20 و بعد از 1990 و پيشنهاداتي كه مي دهد مي آيد يك رانداپ مي دهد از كل وقايع جهان و امريكا بايد اهدافي را به دست بياورد اين هنوز نرسيده به سال 2001 لذا از نظر تئوريك همه آماده شدند و موقعي كه واقعه 11 سپتامبر اتفاق افتاد به تعبير بنده يك اسب زين كرده بود كه پريدند پشتش و بتاخت به سمت هدف رفتند و در اين رابطه آثار خارجيش از اين جا نشات مي گيرد و آثار خارجي آن چيست اينكه: جهان امنيتي مي شود - اقتصاد كه اول بود در جهان مي شود دوم يا سوم اينكه تكنولوژي در انحصار مجدد آمريكا قرار مي گيرد اينكه اطلاعات از همه جا مثل ياهو و ايميل به جمع آوري اطلاعات مي پردازند و نگراني كه آمريكاييها از سرورهاي به عبارتي ياهو دارند در خود آمريكا و بعد از اين پخش مي كنند به جاهاي مختلف و روشهاي كسب اطلاعات را اتخاذ مي كنند و بعدش مي آيد به اينكه استراتژيك قرن 21 آمريكا :

1- آمريكا بايد آقاي جهان باشد در اين ترديدي ندارند و اين تجويز همه اين ها بود و آمده در اين استراتژي.
2- همه رقباي آمريكا مي بايستي فاصله زياد پيدا بكنند با امريكا كه باز اين هم بنده يك تعبيري در جايي به كار بردم ذكر مي كنم و آن اينكه امريكا گفت كه اگر اروپاييها قدرتهاي درجه دو با قدرت پروازي 70 هزار پا طي مي كنند يعني يك جنگنده امريكا بايد 140 هزار پا باشد يعني از بقيه برتر باشد يا از نظر نيروي هوايي  كسي كه ارتفاع بالاتري داشته باشد بر همه آنهايي كه زير پاهايش هستند  برتري دارد و مي تواند همه را هدف قرار بدهد و بزند لذا اين تعبير سوپرياليستي به عنوان راهبرد آمريكا براي اروپا، ژاپن، چين، روسيه و ... به كار رفت .
3- استراتژيك خاورميانه اي آمريكا از درون اين درآمد كه 1- اسرائيل مي بايستي كماكان برتر باشد در منطقه از نظر تكنولوژيك، هسته اي ، اقتصادي، سياسي و امنيتي و .... و لذا مي بينيد كه آقاي جورج بوش كه مي گويد من قضيه فلسطين را مي گذارم و بعد از حادثه 11 سپتامبر تبديل مي شود برايش به عنوان يك استراتژي و اين مايه تعجب خود آمريكاييها هست و از توي اين خاورميانه بزرگ در مي آيد از توي اين اين كه مي بايستي هيچكس در جهان مانع و رادع استراتژيك آمريكا باشد و  در استراتژي اصلي مي گويد كه منابع  انرژي زيرا كه در قرن 21 كلا 90 درصد از نفت و سوختهاي فسيلي هست مي بايست در اختيار آمريكا قرار بگيرد كه آن سوپرياليتي و بقيه قدرتهاي درجه دوم پياده بكنند لذا مي آيد سراغ اين پنج كشور كه  نفت بيش از پنجاه سال دارند كه عراق و ايران غير از عربستان كويت و امارات اين دوتا بودند كه در آن پنج تا همراه نبودند لذا ايران و عراق ميايند در محوري قرار مي گيرند كه يا بايد زده شوند يا بايد همراه شوند.

الان هم حرف آمريكا چيزي جز اين نيست و بعد از عراق نوبت ايران است بنابراين ما بدانيم كه در آن استراتژي خاورميانه اي و توي اين فرود در عراق و ... همه از يك فكر استراتژيك نشات گرفته كه اين فكر به  صورت شاخه اي پياده مي شود و ما در يك گوشه اي قرار مي گيريم و بعدا به يك شاخه مي خواهيم حمله بكنيم و اين آثارسياست خارجي و به عبارتي خارجي اين واقعه 11 سپتامبر بود كه خودش علت نبود خودش معلول بود ولي از بر استفاده از 11 سپتامبر اينها پياده شد و شايد آخرين نكته اين باشد كه اروپاييها اول آمدند زير بار اين استراتژي نرفتند علت اينكه فرانسه ، آلمان و بلژيك، روسيه و چين آمدند زير بار اينكار نرفتند به خاطر اينكه استراتژي را فهميدند، فهميدند كه قراراست از اين به بعد اوج پروازي شان 70 هزار پا باشد و طرف هم بايد 140 هزار پا باشد . سوپرياليتي اينها را خرد، كنترل و مهار مي كند آنها مقاومت كردند ولي  شكست خوردند و متاسفانه الان دارند ان.پي.آف در قضيه هسته اي ايران مي دهند يعني دارند قضيه هسته اي ايران را فدا مي كنند كه ترميم كنند اشتباهي كه با عراق در مورد آمريكا كردند.

دكتر اسدالله اطهري در ادامه ميزگرد در اين خصوص گفت: بله مي رسيم به چشم انداز آتي سياست خارجي آمريكا در روابط بين الملل، كه 5 محور دارد اين افكار دارد اگر شما بررسي بكنيد اولين كاري كه آمريكا در خاورميانه انجام داد عمليات پيش دستي كننده از ايران شروع شده در اثر جنگ سرد، دومين عمليات پيش دستي كننده هم از عراق شروع شد، اولين عمليات پيش دستي كننده اين بود سقوط دولت دكتر مصدق ، سقوط يك دمكراسي و آمدن يك دولت ديكتاتوري در كتاب جنگ تمدنهاي هانگينتون هم هست يك زماني بود كه توسعه مساوي با ديكتاتوري بود. اين تفكري كه مطرح شد عراق مدل پيش دستي كننده بود ديكتاتوري را سرنگون مي كند كه دمكراسي راه بياندازد. 

دكتر اطهري اين پنج محور را چنين تشريح كرد : طرح خاورميانه بزرگ هست كه از نظر سياسي همه كشورها بايد به سمت دمكراسي بروند از نظر اقتصادي بايستي همه بروند به سمت تجارت آزاد مثل ورود به wto ، از نظر فرهنگي كولوراتيسم ديگه ديكتاتوري براي كشوري جواب نمي ده و كسي باشد كه دستوراتي را صادر بكند. تمام متون آموزش پاكستان و اعراب همه شان ضد ايران بود ضد شيعه بود يعني در اين قسمت هيچكس توجه نمي كرد كه توي مبحث خاورميانه تمام متون آموزشي كه در افغانستان بود كه هنوز هم هست حتي در سوريه كه رفيق ما هست. مسائل جزاير و اعراب واقعا چقدر عليه ايران بودند و حتي زمان جنگ روزي يك ميليون كلمه عليه ايران تبليغ مي شد يعني ايراني كه آمده بود در مقابل اسرائيل باشد ضربه اي كه خورد از يك كشور عربي بود كه عراق و همه اعراب پشت سرش عليه ايران بودند. توي اين خاورميانه بزرگ اين چهار تا محور مهمترين محورهايي بود كه وجود دارد پشتوانه اين اجلاس داووسي بود كه از سوئيس بخشي خاورميانه اش منتقل شد به اردن تا حالا دو تا اجلاس داووس در زمينه اقتصادي و تجارت آزاد در اردن برگزار شده كشورهايي كه چگونه بايد به اينها آموزش بدهند الان خيلي از اعضاي پارلمان بحرين دارند آموزش مي دهند زنها رو ديپلمات ها رو اينها دارند آموزش مي دهند و آماده مي كنند براي همان طرح خاورميانه بزرگ مي گويند كه آمريكا دو كار كرد و بر خاورميانه مسلط شد اول اينكه آمريكا يك دانشگاه آمريكايي بيروت درست كرد كه هر كسي كه رهبر است در خاورميانه عربي همه شان آنجا درس خواندند يعني از لحاظ فرهنگي وقتي كه مسلط شد همه خاورميانه رو دست خودش مي گيرد و قسمت دومش عمليات پيش دستي كننده است.

 

 اداره يك بحران و قدرت تبديل يك تهديد به فرصت يك چيز ديگر و امتيازات اصلي هر كشوري است كه اگر يك كشور مانند جمهوري اسلامي ايران بتواند بحران را اداره و تهديدها را به فرصت تبديل كند، قطعا ايران هم قادر خواهد بود كه اگر در مثلا خوزستان يا كردستان هم بلوا شود، از آن فرصت به وجود آورد و اهداف ملي، اهداف سياست خارجي و اهداف منطقه اي خود را پياده كند
خرم:

دومين حركتي كه صورت گرفت افغانستان بود. افغانستاني كه طالبان يك رژيم وحشتناك و يك رژيم ديكتاتور را در خود داشت و خدا را شكر مي كنيم كه به دست آمريكايي ها بزرگترين دشمن ما نابود شد يعني واقعا مي توانست يك جنگ مذهبي شديد در داخل ايجاد بكند بين شيعه و سني. ايران در همين زمان است كه جزو محور شرارت قرار مي گيرد. ايراني كه پياده نظام آمريكاست در زمينه حمله به طالبان كه بچه هاي خودمان نقشه مي دادند كه پايگاه طالبان اينجاست و ما كه كمك مي كنيم و آرد و ... مي بريم چطور مي شود كه ما يكدفعه جزو محور شرارت قرار مي گيريم. استدلال بر اين است كه در آن زمان يك عده اي معتقد بودند كه آمدن آمريكا در كنار مرزهاي ما خطرناكه و از اين به بعد بايد كار ديگري كرد . هميشه دو تا گروه در ايران است. يكي سنتي است و يكي مدرن. آنهايي كه حاميان انديشه سنتي بودند رفتند به سراغ برخورد و آنهايي كه حاميان انديشه مدرن بودند رفتند به سمت ائتلاف يعني كه ما مي توانيم در اين زمينه با آمريكايي ها كار بكنيم. ولي متاسفانه هنوز كه هنوزه بسياري از مسئولين ايران به جنگ سرد فكرمي كنند مثلا با ژاپن و ... دوست مي شوند و تاكيد مي كنند كه حتما يك ائتلاف ضد آمريكايي بوجود بياورند. آنها هيچگاه اين كار را نخواهند كرد چون نظام بين الملل عوض شده امروز آمريكا با قبل فرق مي كند.

دكتر اطهري در پايان خاطرنشان كرد : عراق مدل دموكراسي در خاورميانه شده و تعجب برانگيز است كه عراق كشوري كه هشت سال با ما جنگيده بود و صدام حسين قبرستان هاي ما را آباد كرده بود،  از لحاظ خبري تا آخرين لحظه از صدام حسين حمايت مي كرديم. رفتن صدام به نفع ما بود - القاعده اعلام كرده بود كه هر كسي بيايد راي بدهد قبلا بايد غسل بكند و با كفن بيايد يعني خودش را در قبرستان بيايد ولي همه شيعه ها آمدند راي دادند. مردم هميشه بين ديكتاتوري و دمكراسي حتما آزادي را انتخاب مي كنند - كشورهاي خاورميانه از غرب خيلي چيزها را گرفتند ولي متاسفانه پليس امنيتي را از نازيست ها ، سركوب و كشتار را از فاشيست ها يك چيز خوب غرب را نگرفتند هر چيزي كه تهديد بود ، عليه توده ها بود هر چيزي كه به زندان و كشتار و ديكتاتوري مي انجاميد اين قسمتها را گرفتند. طرح آمريكا در منطقه خاورميانه اين بود كه دموكراسي را بپذيريم. و دموكراسي برايشان امنيت مي آورد و ديكتاتوري برايشان ناامني.

اطهري افزود: بنابراين امنيت با دموكراسي است چون غيرامنيتي شدن باعث مهاجرت كشورهاي مسلمان مي شود و اين بزرگترين خطر است چنانكه الان از هر 10 نفر يك نفر اروپايي مسلمان است و اين خطر بزرگي است براي فرانسه و خيلي كشورهاي ديگر. اين را باور كنيم كه آمريكا دوست دارد ما از تجارت آزاد ايزوله شويم و دنبال اين است كه چهره بد و زشتي از ايران ارائه بكند و چهره بين المللي را مخدوش بكند. متاسفانه ما نه يك خبرگزاري و نه يك سايت وزارت خارجه در دنيا نداريم كه چهره ما را درست تر نشان بدهد نه به زبان فارسي و نه انگليسي.

کد خبر 228166

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha