با عقب نشيني اسرائيل از جنوب لبنان در اولين روزهاي خرداد ماه سال 1379، بسياري بر اين خيال بودند تا اين فراربي سابقه را به حساب تاكتيك نظامي صهيونيستها بگذارند، ولي اگر صدام درفرار از خرمشهر عقبنشيني تاكتيكي كرد، اسرائيل هم راست ميگويد . امروزبا اضمحلال و گرفتاري دولت صهيونيستي در انتفاضه فلسطين ، بايد باور كنيم كه شاخ اسرائيل در لبنان شكست . بايد كه اين حقيقت مهم را با اشتياق پذيرفت كه اسرائيل با ذلت و خفتاز لبنان فرار كرد. باور كنيم اسرائيل در جنوب لبنان پوزهاش به خاك ماليده شد. باور كنيم آن گونه كه امام راحل وعده داده بود، اسلام اولين سنگرهاي كليدي جهان را فتح كرد.
بايد عظمت و استحكام پايگاههاي اسرائيل در جنوب لبنان را قبلاز فرار ديده باشيم تا پي ببريم چگونه امروز يك مشت جوان رزمنده مسلمان،افسانه شكست ناپذيري صهيونيسم را در هم ريختند. آن هم اسرائيلي كه درجنگ با چندين كشور مجهز عربي، خم به ابرو نياورد، سرانجام در برابرمقاومت دليرانه و غيرتمندانه مقاومت اسلامي لبنان ، مجبور به فرار شد.
بايد سري به « بوابه فاطمه » در منطقه « كفركلا» در جنوب لبنان زد ، تا ديد چگونه سربازان اسرائيلي از ترس كودكاني كه از كنار سيم خار دارمرزي، به سوي آنان سنگ پرتاب ميكنند، در سوراخ خزيدهاند. بايد ديد كه اين ارتشبه اصطلاح شكست ناپذير، چگونه فرماندهانش سوار بر زرهپوش، وحشت زده از كنار سيمهاي خاردار مرزي گريختند. بايد ديد كه مردم مسلمان ، تنها با با تكيه بر ايمان ، چه بر سر پايگاههاي نظامي يهود آوردهاند. بايد ديد كه چگونه شجاعانه بر ديواره سنگرهاي اسرائيلي در داخل مرز فلسطين ، نوشتهاند: « مقاومت اسلامي بهعهد خود وفا كرد» و بايد ديد كه چگونه سرگرمي مردم در جنوب لبنانشده است پرتاب سنگ به طرف صهيونيستها!
بايد آنها را ديد تا خفت و ذلت صهيونيستها را باور كرد. بايد شاهد بود كه چگونه جوان مسلمان مقاومت اسلامي، مردانه و استوار ، اسلحه دردست، كنار سيم خاردار مرزي، رو به روي سرباز وحشت زده اسرائيلي ميايستد و با غضب به او مينگرد و مطبوعات با چاپ اين عكسنوشتند:
ـ مقاومت اسلامي توانست با قدرت سلاح و زور، دشمن را بيرون كند.
و چه زيبا بود آن صحنه كه آوارگان فلسطيني ، با تجمع در برابر شهركهاي صهيونيست نشين ، مشتها را گره كرده و فرياد مي زدند : « حزب الله يا عيوني دمر كريات شمعوني » ( حزب الله اي نور چشمان ما ، شهر كريات شمعونه اسرائيل را بر سرشان ويران كن ) و چه هراسي از همين شعار بر شهر سايه افكنده بود !
اين روزها ، وقتي در جاده منتهي به خرمشهر گام برميداريم، باورش سخت است كه روزي عراقيها ،همه اين جاده را در اختيار داشتند و مثلا پيروزمندانه بر آن مي تاختند ، وآن روز جنوب لبنان چنين احوالي داشت . كسيي كه قبلاً به آنجا رفته و از چند كيلومتري نميتوانسته جلوتر برود،امروز وقتي سنگرهاي منهدم شده اشغالگران صهيونيسم توسط حزبالله را ميبيند، باورشميشود كه:
لبنان را هم خدا آزاد كرد...
نظر شما