پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳، ۹:۴۴

پرویز دوایی ساحره سرگردان ری‌برادبری را به ایران رساند

پرویز دوایی ساحره سرگردان ری‌برادبری را به ایران رساند

مجمو.عه 10 داستان کوتاه از ری‌برادبری با عنوان «ساحره‌ی سرگردان» از سوی نشر ماهی منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، نشر ماهی مجموعه 10 داستان کوتاه از ری‌برادربری نویسنده سرشناس آمریکایی را با عنوان «ساحره سرگردان» و با ترجمه پرویز دوایی منتشر کرد.

این کتاب شامل داستان‌های کوتاهی از این نویسنده با عناوین تقسیم طولانی،مادام و موسیو شیل، وصله پینه وصت، یک شب در همه عمر، مرگ و دوشیزه، صدف دریایی، ساحره سرگردان،غرب اکتبر، ماجرای عاشقانه و سیب‌های طلایی خورشید است.

ری داگلاس بردبری نویسنده‌ای است که بیشتر آثارش در گونه‌های خیال‌پردازی، وحشت و علمی تخیلی نوشته شده و در ایران بیشتر به خاطر اثر مشهورش، فارنهایت ۴۵۱، شناخته شده است هرچند که او خالق اثر مشهور حکایت‌های مریخ نیز هست.

برادبری تا کنون ۳۰ کتاب و بیش از ۶۰۰ داستان کوتاه نوشته‌است. او از جمله نخستین کسانی است که جایزه استاد بزرگ را که انجمن نویسندگان علمی‌تخیلی آمریکا به پاس یک عمر فعالیت موفقیت‌آمیز در زمینه داستان نویسی علمی تخیلی اعطا می‌کرد، به دست آورد.

بردبری همچنین در سال ۱۹۴۲ به چاپ رسیدند. در سال ۱۹۴۵، داستان کوتاه بازی بزرگ سیاه و سفید او برندهٔ جایزهٔ بهترین داستان کوتاه آمریکا شد.

از دیگر جوایز کسب شده توسط وی می‌توان به نشان مشارکت ممتاز در ادب آمریکا از بنیاد ملی کتاب، جایزهٔ برام استوکر (جایزهٔ ادبیات وحشت)، جایزهٔ استاد اعظم نبیولا (یکی از دو جایزهٔ برترِ داستان‌نویسی علمی تخیلی و خیال‌پردازی در جهان)، جایزهٔ استاد اعظم گَندالف، جایزهٔ یادبود اُهِنری، جایزهٔ انجمن نویسندگان هوا فضا، جایزهٔ بنیامین فرانکلین و جایزهٔ ژول ورن اشاره کرد.

در بخشی از داستان تقسیم طولانی از این مجموعه می‌خوانیم:

مرد با حیرت گفت: قفل در را عوض کرده‌ای؟

مبهوت د آستانه در ایستاده بود، دستی بر دستگیره در و چشم دوخته به کلیدی که در دست دیگر داشت.

زن دست را از دستگیره آن طرف در برداشت و از جلو د کنار رفت.«نمی‌خواستم غریبه‌ای بیاید داخل»

مرد بلند گفت: غریبه!. باز قدریبه دستگیره در ور رفت، بعد آهی کشید و کلید را کنار گذاشت و داخل شد و در را پشت سرش بست. بله، درست گفتی، دیگر غریبه‌ایم.

زن ننشست. وسط اتاق ایستاد و چشم به او دوخت. خب شروع کنیم.

مرد نگاهی به دو ستون کتاب که کف اتاق مرتب تقسیم شده بودند، انداخت و گفت: خدای من، انگار خودت قبلا ترتیبش را داده‌ای. نمی‌شد صبر کنی تا من هم برسم؟

زن گفت: فکر کردم این جوری در وقت صرفه‌جویی می‌کنیم. اون به طرف چپ اشاره‌ای کرد و بعد به طرف راست. این ها مال من است و آنها مال تو...

نشر ماهی ترجمه پرویز دوایی از 10 داستان کوتاه ری برادربری را در 150 صفحه و با قیمت 6500 تومان منتشر کرده است.

کد خبر 2295517

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha