" علي رضا طبايي" ، شاعر و روزنامه نگار معاصر با بيان اين كه جلال نه تنها بر نسل خود ، بلكه بر نسل هاي ديگر نيز تاثير گذاشت ، گفت : آل احمد در طول زندگي اش ، افكار مختلفي را تجربه كرد تا اين كه عاقبت ، گوهر معرفت را يافت و به عمق خويش باز گشت ، به تعبيري ديگر مي توان گفت كه او اصالت را در فرهنگ و خانه خويش پيدا كرد.
وي با تاكيد بر قوت هاي تكنيكي و محتوايي آثار آل احمد به ويژه كتاب " خسي در ميقات " تصريح كرد : تامل در نثر و سبك ويژه داستاني جلال و درك ديدگاه هاي اجتماعي و فرهنگي اين نويسنده براي همه كساني در وادي ادبيات ، سير مي كنند ، امري بديهي و لازم است.
" اكبر بهداروند " مصحح ديوان ها و كتب ادبيات كهن نيز به خبرنگار ادبي " مهر" گفت : آل احمد را بايد شوك جان بخشي بر كالبد مرده و فراموش شده ادبيات ايران دانست ، او موميايي ها و نقش قبركن ها را كنار زد و قلم خود را كه پرچم رسالت بشري بود ، به استعمار و ايادي غرب نفروخت.
مسئول صفحات ادبيات ماهنامه " كيهان فرهنگي " تصريح كرد : امروز لابي هاي خبري و رسانه هاي دنيا حاضر نيستند از جلال آل احمد حرفي بزنند ، زيرا او انساني آزاد انديش و استعمار ستيز بود و با نوشته هايش جامعه بشري را نورانيت و اعتقاد راستين بخشيد.
" فتح الله بي نياز" نويسنده و منتقد ادبيات نيز با تاكيد بر ماندگاري آل احمد و تاثير گذاري آثارش بر مخاطبان گفت : جلال نيز مانند " به آذين " ، " گلشيري " ، " دولت آبادي " و " احمد محمود " جريان ساز است .
اين منتقد افزود : اگر چه آل احمد از جريانات سياسي به دور نبود ، اما اجازه نمي داد كه داستان هايش سياسي شود.
" سهيل محمودي " شاعر و نويسنده معاصر نيز با انتقاد از اظهار نظرهاي غير منصفانه اي كه درباره جلال و آثارش مي شود ، گفت : من عميقا معتقدم كه قصه هاي جلال آل احمد ، مثل بچه مردم ، مدير مدرسه ، سه تار ، نون والقلم و ديگر آثارش ، در شمار جدي ترين شكل هاي داستان نويسي در روزگار ماست.
وي در توضيح بيشتري درباره آثار اين نويسنده و انديشمند فقيد گفت : در داستان " نون و والقلم" شكل و ژانر تازه اي را احساس مي كنيم كه كاملا برخاسته از فرهنگ خودي است ، بدون اين كه وامي از فرهنگ و ادبيات بيگانه گرفته شده باشد.
نويسنده و مجري برنامه " با كاروان شعر و موسيقي " كه از شبكه دوم سيما پخش مي شود ، در ادامه صحبت هاي خود افزود : آن زمان ها كه خيلي ها به اشتباه فكر مي كردند كه مفهوم روشنفكري ، پشت كردن به باورها ، ايمان و نان مردم است ، آل احمد عكس اين موضوع را ثابت كرد و نشان داد كه بايد با باورهاي مردم همراه بود ، اين همراهي ، هنوز هم از وجوه فراموش شده تاريخ روشنفكري در كشور ماست.
سراينده " فصلي از عاشقانه ها" خاطرنشان كرد : جاي بسي تاسف است كه عده اي مغرضانه و يا از روي عدم آگاهي ، جلال را با اوج توانمندي هايي كه در وادي ادبيات داستاني دارد ، به عنوان يك گزارشگر صرف معرفي مي كنند!
اين نويسنده گفت : كار بزرگ جلال اين بود كه ميراث عظيم شيعي و فرهنگ ما را در حد فهم روشنفكران زمان خود ، نازل و معاصر نمود و به آن ، لعابي از زمانه زد.
وي تصريح كرد : اگر آل احمد آ اين كار را نمي كرد ، هرگز نمي توانست حرف هايش را در جامعه روشنفكري زمان خود مطرح كند.
خسروشاهي با تاكيد بر اين كه حق جلال در روزگار ما به خوبي ادا نشده است ، گفت : بزرگترين دغدغه آل احمد ، " دين " بود و اين دغدغه براي ما قابل ستايش است.
" راضيه تجار " نويسنده نيز با تاكيد بر ديكتاتور ستيزي آل احمد گفت : او سعي داشت به جامعه و مردم آن بگويد انتخاب غرب به عنوان الگو و قبله آمال و آرزو درست نيست.
اين نويسنده افزود : خصوصياتي چون مستقيم گويي ، زبان ساده و محاوره اي در نثر جلال قابل توجه است و همين خصوصيات ، باعث مي شود مخاطب با او و آثارش احساس صميميت كند.
تجار تصريح كرد : در دوره اي بعضي از كساني كه خود را به اصطلاح روشنفكر مي دانستند ، از عامه مردم فاصله مي گرفتند اما ، آل احمد همراه و همگام با مردم بود.
" ابوتراب خسروي " نويسنده نيز با اشاره به اين كه آل احمد متعلق به دوره اي است كه جامعه را ديكتاتوري فرا گرفته و از فضاي موجود ، صحبت مي كند ، گفت : در اين كه جلال نويسنده بزرگي بود ، شكي نيست ، اما نبايد در معرفي او و آثارش ، حقيقت را ناديده بگيريم.
نظر شما