خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: مهدی قره شیخلو در بخش نخست از گفتگوی خود با خبرگزاری مهر در مورد ضوابط و شرایط حاکم بر انتشار قرآن کریم و نیز آسیبهای موجود در این زمنیه در کشور اظهاراتی را عنوان داشت. وی در بخش دوم از این گفتگو به آسیبشناسی فعالیت نهادهای مختلف مرتبط با فعالیتهای قرآنی در کشور از جمله شورای توسعه فرهنگ قرآنی و وزارت آموزش و پرورش پرداخته است. این بخش از این گفتگو را در ادامه میخوانیم:
جناب قرهشیخلو یکی از سنتهای فراموش شده در مورد فعالیتهای قرآنی کشور برپایی جلسات خانگی آموزش و قرائت قرآن کریم بود که در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی با استقبال قابل توجهی نیز مواجه شد و البته این روزها کمتر میشود سراغی از آنها گرفت. کمی در مورد برکتهای و فضیلتهای فراموش شده چنین محافلی به ویژه برای جوانترها صحبت بفرمایید.
بعد از انقلاب در حوزه قرآن کارهای بزرگ زیادی انجام شد. الان توانمندیهای ما با بعد از انقلاب قابل مقایسه نیست اما با آفتهایی هم مواجه شدیم من جمله اینکه مردم حس کردندکه دیگر تکلیفی بر دوش آنها نیست و همه چیز بر عهده دولت است. اما الان رسیدهایم به اینکه ریشه گرفتن کار قرآنی در کشور تنها با بازگشتن به همان ریشههای قدیمی این موضوع امکان پذیر است. یعنی بازگشتن به جلسات خانوادگی و مردمی.
الان جلسات مردمی که در کشور به صورت سنتی برگزار میشود در حدود نزدیک به 5 هزار عدد است و باید برای توسعه آنها بکوشیم. باید در هر محله یک جلسه قرآنی داشته باشیم که خود مردم آن را اداره کنند. بعد از انقلاب فرهنگ آپارتمان نشینی رواج یافت و الان هم دوره برج نشینی و شهرک نشینی است. اگر بتوانیم برای هر برج مسکونی و یا شهرک یک جلسه مردمی قرآن داشته باشیم به توسعه قرآن کریم کمک میکند. ما باید این فضاها را احیا کنیم.
آفت دیگر ما در سالهای اخیر تعدد دستگاههای قرآنی است که همه هم از قضا دلسوزند. ولی این تعدد باعث شده برخی فعالیتها کار یکدیگر را کمرنگ کنند. باید نظام جامعی برای فعالیتهای قرآنی شکل داد و مدیریت جامعی برای فعالیتهای قرآنی در کشور فراهم کرد. اگر به مدیریت متمرکز و قوی برسیم میشود انتظار تحول داشت.
شورای توسعه فعالیتهای قرآن نتوانست در این زمینه کاری انجام دهد؟
آخرین ساختاری که در کشور شکل گرفت شورای توسعه فرهنگی قرآنی است که پنج سالی است که در کشور تشکیل شده و به نظرم زمانش فرا رسیده که عملکرد آن در حال حاضر نقد شود و ببنیم که حاصل فعالیتهایش به کجا رسیده است. آیا به اهداف دستیابی رسیده؟ به نظر من که نرسیده است.
رسانهها چقدر در مسیر برنامههای قرآنی کشور تاثیرگذار بودهاند؟
به نظر من موضوع قرآن در کشور ما هنوز چندان جدی نیست. ما دستگاه و برنامه قرآنی زیاد داریم اما مثلا حضور قرآن در سانههای ما جدی نیست. در رسانه ملی و خبرگزاریهای ما چقدر قرآن وجود دارد؟ خیلی از موضوعات رسانهها به درد دنیا و آخرت مردم نمیخورد اما ببینید چقدر مطرح میشود اما در مقابل قرآن موضوع اصلی هیچ رسانهای نیست. منظورم از قرآن، قرآنی است که قرار است زندگی مردم را تغییر دهد. خیلی از مشکلات امروز ما حرکت شعاری ما در مسیر فعالیتهای قرآنی است. لذا من فکر میکنم اولین مسئولیت ما پر رنگ تر کردن موضوع قرآن در کشورمان است. از جاهایی مثل آموزش و پورش تا رسانهها و خانهها و حتی تبلیغات شهری.
رهبر انقلاب چند سال قبل خواستار تکریم قهرمانان قرآنی شدند. شما ببینید که چقدر اینجا خبر سازی میشود و چقدر برای قهرمانان ورزشی. گاهی جوانان ما میروند در کشوهای عرب زبان در رشته قرائت صاحب رتبه میشوند اما هیچ اتفاقی نمیافتد. حالا نگاه کنید در حوزه ورزشی چه اتفاقاتی با چه اندازه از اهمیت پر رنگ میشود؟ من نمیگویم نشود. در حال مقایسه ام که چرا به قرآن اهمیت نمیدهیم.
من بارها گفتهام که اقتصاد سالم ناشی از فرهنگ سالم است و فرهنگ سالم در گرو عمل به تعالیم اهل بیت(ع) است. در جامعهای که دروغ باشد اقتصاد رشد نمیکند. این نهادینه نمیشود مگر با عمل به قرآن و تعالیم اهل بیت(ع).
سازمان دارالقرآن با شورای تالیف کتابهای درسی قرآن چگونه رابطهای دارد؟
در سازمان خیلی تلاش کردیم که ارتباطی میان ما و شورا باشد اما کار کند پیش میرود. شورا دائم در حال تجربه است و وقتی هم که به بن بست میخورد دوباره از اول شروع میکند. در حالی که ما در سازمان ظرفیتی داریم که میتوانیم آن را در اختیار آموزش و پرورش قرار دهیم. مثلا میتوانیم در تدوین کتب درسی و تربیت نیروی انسانی به آنها کمک کنیم ولی نمیخواهند.
در دولت نهم بحث مدارس قرآنی مطرح شد و الان شاهدیم که همه آنها در حال تعطیل شدن هستند. من از باب تکلیف در دولت نهم نامهای به آقای حاجی بابایی زدم و در آن عنوان کردم که برای مدارس قرآن شما میتوانیم کمک باشیم. اگر این مدارس با همان قالب موجود بماند، یعنی معلم و کتابش همان باشد که اتفاقی رخ نمیدهد. من به ایشان گفتم که میتوانیم نیروی انسانی همه این مدارس را تامین کنیم و به هر کدام از مدارس شما 3 تا 4 معلم خبره بدهیم و متاسفانه نپذیرفتند.
الان هم در حال بازگشت این مدارس به دارالقرآنهای آموزش و پرورش هستیم که معلوم نیست چه سازوکار و نتیجهای دارد. باید دوستان تلاش کنند تا با هم همافزایی کنیم نه این که خود را اسیر کارهای اداری کنیم.
در حوزه تالیف کتابهای درسی قرآن از شما استعلامی نشده است؟
نخیر. هیچ. یکی از حرفهای ما در سنوات گذشته تغییرات مداوم این کتابها و تغییر سیستم آموزشی آنها به طور مداوم بود هر چند که آقایان توجیه دارند.
نتیجه این شده که معلومات قرآنی فارغ التحصیلان این سیستم حداقلی است. ما حتی یک نظام جامع آمارگیری هم نداریم و مشخص نیست که در این زمینه دقیقا با چه نوع آموزش دیدگانی روبروییم. چقدر خوب بود که خود آموزش وپرورش برآورد میکرد که بعد از 12 سال آموزش، دانشآموزانش چقدر اطلاعات قرآنی دارند.
همه میدانیم نظام آموزشی ما سه رکن دارد. معلم و منبع و شیوه آموزش. باید اینها را به روز کنیم. در سازمان این امکان را داریم که طی سه سال همه معلمان قرآن را بازآموزی کنیم. اگر وزارتخانه به میدان میآمد، میشد این مشکل را حل کرد اما نخواستند.
به نظر شما چرا این اتفاق نمی افتد؟
یکی از چیزهایی که من را واقعا رنج میدهد ارتباط کم دستگاهها با هم است انگار نمیشود با هم کار کنیم. همه برای خودمان انا رجل هستیم و میخواهیم مستقل باشیم. نیجه این است که ما دائما سرمایه وارد میکنیم اما خروجی ما کم است.
چند وقت قبل هم گفتم. حضرت آقا چند وقت قبل 10 میلیون حافظ قرآن را طلب کردند. نتیجه چه شد؟ مسئول این کار اصلا کدام دستگاه است؟
اگر شورای توسعه فعالیتهای قرآن کمیسیونهای آموزش عمومی با مسئولیت وزارت آموزش و پرورش، تبلیغ و ترویح با مسئولیت وزارت ارشاد و پژوهش با مسئولیت وزارت علوم ایجاد کرده، باید بررسی کنیم که هر کدام از این دستگاهها چقدر توانستهاند به وظایف و تکالیف خود عمل کنند و موجب پیشرفت فعالیت ها در کشور شدهاند.
متاسفانه ضریب تحمل همه ما هم پایین است و حرف حساب گوش کن هم نیستیم. برای ما شایسته نیست 35 سال بعد انقلاب این ضعفها را داشه باشیم و در حوزه مدیریت و اجرا هم افزایی نداشته باشیم.
من اگر این دغدغهها را مطرح میکنم هدفم تضعیف جایی نیست. میخواهم بگویم که خروجی ما باید خیلی بیشتر از آنی که هست باشد. این عدم مدیریتها اما برای ما گرفتاری ایجاد میکند.
منظورتان از هم افزایی چیست؟
ببینید! ما الان در سازمان 2 هزار موسسه قرآنی دازیم و ارشاد هم همینطور. اکثر اینها مشکل مکان دارند. این در حالی است که ما 105 هزار مدرسه داریم که نصف آنها یک شیفته است. اگر 2 هزار مدرسه را در اختیار این موسسات قرار دهیم و نصف روزشان را که مدرسه تعطیل است بگذاریم برای کار قرآن برای اهالی آن محل مگر چه اتفاقی میافتد؟
این همه حسینیه داریم که تنها 10 روز محرم باز است و بقیه ایام سال بسته است. چرا از این ظرفیتها استفاده نمیشود؟ چرا مدیران نمیتوانند این نوع هم افزایی را داشته باشند؟ مشخص نیست.
نظر شما