پیام‌نما

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * * * و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن.* * * ز مسكين بكن دستگيرى تو چند / بده حق ابن السبيل نژند

۲۴ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۰۱

ازسوی نشر معارف انجام شد؛

تجدید چاپ خاطرات یک استاد دانشگاه از زندان مخفی صدام

تجدید چاپ خاطرات یک استاد دانشگاه از زندان مخفی صدام

کتاب «یازده؛ خاطرات اسارت پروفسور احمد چلداوی» از سوی دفتر نشر معارف به چاپ دوم رسید.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «یازده» کتاب خاطرات احمد چلداوی در زندان مخفی صدام، اردوگاه شماره یازده تکریت است که هم اکنون عضو هیأت علمی دانشگاه علم و صنعت و از اساتید شناخته شده این دانشگاه است.

چِلداوی، در پانزده فصل این کتاب ، به بیان زندگینامه و خاطرات خود پرداخته است. «من از تبار جنوب‌ام»، «با بسیج بزرگ شدم»، «دانشگاه اشتباهی من»، «آن شب آسمانی»، «امتحان بزرگ»، «اردوگاه تکریت 11»، «استخبارات بعث»، «روزگار تلخ»، «فراق در غربت»، «کابل سه فاز»، «فرار بزرگ»، «بازگشت به تکریت»، «نسیم آزادی»، «فراموشت نمی‌کنم» و «مأموریت من» عناوین پانزده‌گانه این اثر را تشکیل می‌دهند.

مسعود پیرمرادیان، ناشر و ویراستار کتاب «یازده» در ابتدای این اثر، چگونگی انتشار آن را بیان کرده است. همچنین پیشگفتار این کتاب، هدف نگارش مولف را دربردارد که در بخشی از آن می‌خوانیم: «بلافاصله بعد از آزادی، خاطرات اسارت را تا آن‌جا که می شد مکتوب کردم. می‌دانستم اگر الآن ننویسم بعدها در پیچ و خم زندگی و روزمرگی، بسیاری از این خاطرات را به دست فراموشی خواهم سپرد. روزگاری من اسیر دست آن اتفاقات بودم و امروز این خاطره‌ها بودند که اسیر قلم من می‌شدند. اما آن اسارت کجا و این اسارت کجا!»

نویسنده در بخش دیگر این پیشگفتار بیان کرده است: «می‌دانم دشمن هنوز هست، فقط دشمنی‌اش جور دیگر شده. می‌دانم جنگی به مراتب سخت‌تر و بزرگ‌تر از دوران دفاع مقدس پیش روی ماست. جنگی که در آن، رو در روی ما نیست، بلکه کنار ما، توی کوچه و بازار ما، داخل خانه ما، و بالاخره توی دانشگاه ماست.»

چِلداوی در بخشی دیگر از پیشگفتار این اثر، هدف از مکتوب‌کردن خاطرات و انتشار آن‌ها در قالب کتاب را نشان‌دادن گوشه‌ای از مظلومیت رزمندگان هشت سال دفاع مقدس بیان کرده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«... محل قرنطینه جایی در مجموعه صنایع دفاع واقع در چهارراه پاسداران بود. آنجا برادرم علی را دیدم که پشت نرده‌ها به پهنای صورت اشک می‌ریخت و سعی می‌کرد خودش را به داخل برساند. با نادر صحبت کردم و با شیره مالی سرِ نگهبان‌ها توانستم برای لحظاتی علی را به داخل قرنطینه بیاورم. بعد از چهار سال، اولین دیدار با برادرم بسیار شورانگیز بود. اولین چیزی که از علی پرسیدم این بود که آیا همه خانواده زنده هستند؟!» این جملات برگرفته از کتاب «یازده» است.

چاپ دوم کتاب «یازده» با ویرایش، صفحه آرایی و طرح جلد جدید، با شمارگان دو هزار نسخه، 472 صفحه به قیمت 14 هزار تومان در قطع خشتی وزیری از سوی دفتر نشر معارف راهی بازار نشر شده است.

کد خبر 2370111

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha