به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ایندیپندنت، سیزدهمین رمان پیتر کری داستانی از خیانت، پارانویا و دسیسه را روایت میکند که در اراده بعضی مواقع متزلزل اما در عین حال قوی نویسنده برای پیگیری حقیقت پیچیده شدهاست.
«فراموشی» که به دو قسمت تقسیم شده است، کمدی ناالهی فیلیکس مور را توصیف میکند؛ یک روزنامهنگار معتاد به الکل چپگرا که تمامیت خود اظهار شدهاش او را در آغاز رمان گرفتار یک دعوی قانونی میکند.
فیلیکس کتابی نوشته که از نظر خودش کاملا حقیقی است، اما مسئولان دولتی همچین باوری ندارند. او ادعا میکند که: خود کلمات آنقدری که افراد عامی فکر میکردند اهمیت ندارند، چیزی که مهم است آن نیروهای ساختاری است که زیر پوست احساسات انسانی کار میکنند.
فیلیکس دارد اینجا روش شدیدا شخصی و احساسی گزارشگری حقایق خود را توصیف میکند، اما میتواند به راحتی توصیفی از روشهای داستانی کری نیز باشد. هر دوی آنها موضوعی به دست آوردهاند که ارزش کند و کاوهای خلاقانهشان را دارد. گابریل بیلیو ملقب به «گابی» در همان لحظهای که فیلیکس در دادگاه است به جرم سایبر تروریسم بینالمللی دستگیر میشود. او یک کرم ویروسی مجازی را در سیستم زندانهای استرالیا و آمریکا آزاد کرده که باعث باز شدن درهای زندان شده است. گابی یا خط ثابتی است که فیلیکس را زنده نگه میدارد یا معاملهای است که او با شیطان میکند.
شیطان این داستان وودی تاونز است، طرفدار شماره یک فیلیکس که از پیامدهای باور داشتن نمیترسد. سوالی که کری مطرح میکند این است که تاونز واقعا به چه چیزی باور دارد؟ سرمایهگذار سوسیالیست و کاپیتالیستی که بین جاهطلبیهای خود و مسئولیتهای اخلاقی گیر افتاده است. تاونز پیشنهاد میدهد که فیلیکس بیوگرافی گابی را بنویسد تا اعمال او را برای عموم استرالیا توضیح دهد. امید این است که این کار بتواند از استرداد او به ایالاتمتحده، جایی که او با مجازات مرگ روبهرو خواهد شد، جلوگیری کند. فیلیکس شروع به نوشتن میکند و از روایتهای ضبط شده گابی درباره زندگیاش استفاده میکند.
تاونز که بیشتر و بیشتر کنترل اعصاب خود را از دست میدهد، به داستان ضرورت دراماتیک اضافه میکند و فیلیکس را مجبور به پنهان شدن میکند. از اینجاست که نیمه دوم «فراموشی» پر از توهم میشود. خیانت تبدیل به کلمه رمز تقریبا تمام شخصیتهای داستان میشود و هیچ چیز آنطور که به نظر میرسد نیست.
رمان کری روایتی شجاعانه از رابطه نه چندان جالب استرالیا با ایالاتمتحده و در عین حال تفکری درباره رابطه بیثبات خود نویسنده با حقایق و بینندگان آنان است. این کتاب هم بخشهای طولانی و گاه خستهکننده خود را دارد، اما بیشتر جالب، خندهدار و انسانی است. داستان آن مسلما به داستانهای جولیان آسانژ و ادوارد اسنودن مقایسه خواهد شد، اما احتمالا مقایسهای حقیقیتر با کتاب قبلی کری خواهد بود؛ «داستان حقیقی دار و دسته کِلی» که شجاعت شورشهای استرالیایی را نشان میدهد.
کری در کتاب «فراموشی» با توصیفهای دوستداشتنیاش از مناظر دیدنی استرالیا و مخصوصا گونههای پرندههایی که در آنها زندگی میکنند، سرزمینی را نشان میدهد که توسط نگرانیهای جزیی ما دستنخورده باقی ماندهاند. این یک یادآوری بیدارکننده اما خوشبینانه است که استحقاق حضور در کتابی فوقالعاده مانند این را دارد.
«فراموشی» رمان جدید پیتر کری برنده دو جایزه بوکر، در ۳۷۸ صفحه ماه پیش از سوی انتشارات همیش همیلتون به بازار آمده است.
------------------------------------
ترجمه: مازیار معتمدی