يكي از جانبازان شيميايي و اعصاب و روان در گفتگو با خبرنگار گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر گفت: اولين بار در سال 61بر اثر موج انفجار و اصابت تركش مجروح شدم .در عمليات مسلم بن عقيل از ناحيه فك و كمر و پا و موج انفجار مجروح شدم و بعد از آن نيز در منطقه شيخ صالح در سال 65 آلوده به مواد شيميايي و گاز خردل شدم. عوارض پوستي مواد شيميايي گاهي بر روي بدنم پيدا مي شود اما مسئله شيميايي بر روي ريه اثر گذاشته است.
وي اولين خواسته خود را ديدار مقام معظم رهبري عنوان كرد و افزود: من سالهاست كه مي خواهم به ملاقات رهبر بروم اما بنياد تاكنون در برنامه هاي ديدار رهبري با جانبازان مرا دعوت نكرده است.
شايد دهها بار براي دكتر دهقان مشكلاتم را از طريق نامه منتقل كردم، ولي هيچ فايده اي نداشته ، اصلا جواب نمي دهد. نمي دانم شايد اين نامه ها را پاره مي كند و دور مي اندازد . |
وي در پاسخ به اين سوال كه آيا بنياد شهيد و امور ايثارگران به جانبازان وام مسكن مي دهد؟ تصريح كرد: بله .حدود 4ميليون وام بلاعوض و 12 ميليون تومان هم وام مسكن مي دهند، اما آيا با اين مبلغ مي توانم خانه بخرم؟! كجا به من خانه مي دهند؟ بنياد به من مي گويد برو واوان؛ رفتم آنجا را از نزديك ديدم متأسفانه اصلا امنيت ندارد و خود جانبازاني كه آنجا ساكن هستند مي گويند مگر ديوانه اي كه مي خواهي اينجا بيايي. آنها هم مثل من جانباز هستند ولي مشكلات روحي شان بيشتر شده، ديگر اعصاب درست و حسابي ندارند. از آن طرف حتي اگر براي اسكان در همانجا هم اقدام كنيم مي گويند بايد در پروژه ثبت نام بكني و در نوبت باشي بعد هم كه اسمت در بيايد نمي تواني آنجا بروي چون امنيت ندارد، اگر بخواهي اجاره بدهي كسي اجاره نمي كند و اگر بخواهي بفروشي كسي نمي خرد. در پروژه هاي ساختماني -كه آن هم نامناسب است- همه جانبازان اعصاب و روان را يك جا جمع مي كنند، اين اشتباه است، چون مشكلات و درگيري ها بيشتر مي شود و افسردگي آنها و خانواده هايشان روز به روز بيشتر مي شود.
كجا به من خانه مي دهند؟ بنياد به من مي گويد برو واوان؛ رفتم آنجا را از نزديك ديدم متأسفانه اصلا امنيت ندارد و خود جانبازاني كه آنجا ساكن هستند مي گويند مگر ديوانه اي كه مي خواهي اينجا بيايي. آنها هم مثل من جانباز هستند ولي مشكلات روحي شان بيشتر شده، ديگر اعصاب درست و حسابي ندارند. |
وي به مسئله تعيين درصد و نوع خدمات رساني بر اساس درصد اشاره كرد و افزود: بعد از سالها كميسيون پزشكي تشكيل شد و با 45درصد جانبازي مرا حالت اشتغال كردند. تا قبل از اين حدود بيست سال ديگران هزينه زندگي ام را دادند. به هر حال با زجر اين دوران را گذراندم. حتي مدتي تحت پوشش كميته امداد امام خميني(ره)بودم . به بنياد مراجعه مي كنم و مي گويم كه زن و بچه من جايي نرفته اند و وضعيت خودم هم كه معلوم است، يك مشهدي يا جاي تفريحي براي زن و بچه هاي ما بگذاريد مي گويند زير 50درصد تعلق نمي گيرد! زن و بچه هاي ما چه گناهي كرده اند؟
هر چيزي كه از آنها تقاضا مي كنيم -آن هم به صورت قسطي -مي گويند به 50درصد به بالا تعلق مي گيرد. مي گويم يك ماشين به من بدهيد ببينم مي توانم با آن كار كنم يا نه، اگر نتوانستم به پسرم بدهم با آن كار كند، مي گويند 50درصد به بالا. حتي براي سرايداري يك آپارتمان رفتم اما نتوانستم دوام بياورم.
وي كه حدود يك و نيم سال سابقه حضور در جبهه دارد به اشتياق رزمندگان جهت شركت در عمليات با وجود مجروحيت ، اشاره كرد و افزود: آن زمان كه به جبهه رفتيم نه براي چيزي بود نه چيزي به ما دادند، نه چيزي مي خواستيم، هدف مان خدا بود و حفظ ناموس و مملكت. وظيفه ما دفاع از وطن بود و به جنگ رفتيم اما الان در شرايطي هستيم كه مي بينيم بين جانباز و يك فوتباليست و كشتي گير فرق گذاشته اند، الان مي بينم من در شرايطي هستم كه احتياج به خانه و حتي به اجاره خانه دارم ولي متأسفانه بعد از بيست سال كسي توجه نمي كند.
والله ديگر در توانم نيست كاري انجام دهم. واقعا مانده ام چه كار كنم من با اين وضعيت جسمي و اعصاب و با كيف كپسول اكسيژن كه هميشه بايد همراهم باشد چطور مي توانم كار كنم؟! |
وي در پاسخ به اين سوال كه فرزندانتان چه برخوردي با شما دارند؟ گفت: بچه هايم تنها از اين وضعيت بلاتكليفي و سختي زندگي گلايه دارند و مي گويند تا كي ما آواره اين خانه و آن خانه باشيم. من اعصاب مدارا كردن با آنها را ندارم آنها تقصير ندارند من مشكل دارم كه با آنها نمي سازم. حتي پزشكان به من گفتند برو شمال، هم براي اعصابت خوب است هم به خاطر وضعيت خوب آب و هوا آنجا مشكل ريه ات كمتر مي شود. با پيگيري كه كردم بنياد به من گفت برو ساري. براي خانه به آنجا مراجعه كردم تا شايد يك جايي را به من بدهند تا از اين سرفه ها خلاص شوم اگر بچه هايم خواستند بيايند،بيايند وگرنه كه هيچ . به بنياد ساري مراجعه كردم و گفتم يك جايي به من بدهيد. گفتند: "ما اينجا جا نداريم بيخود شما را فرستادند"!
اين جانباز شيميايي با بيان اينكه با ادغام دو بنياد تغييري در بهبود وضعيت خدمات رساني نديديم، تصريح كرد: الان بنياد در وضعيت بلاتكليفي است و فقط وعده مي دهند و تمام. چون هنوز مشخص نيست با ادغام، چه كارهايي را انجام مي دهند و چه كارهايي را انجام نمي دهند.
هجده ساله بودم كه به جنگ رفتم و مجروح شدم، اما اصلا پشيمان نشده ام. ما جنگ را براي كسي نرفتيم كه پشيمان بشويم. براي رضاي خدا رفتم براي چيزي نرفتم. والله اگر الان خداي نكرده جنگ شود همين جانبازان هستند كه در صف اول جبهه خواهند ايستاد.
وي در خصوص سركشي مسئولين بنياد به جانبازان خاطر نشان كرد: كسي از مسئولين بنياد تا الان به ما سركشي نكرده است.
وي با بيان اينكه هيچگاه از رفتن به جبهه، پشيمان نشده ام تأكيد كرد: هجده ساله بودم كه به جنگ رفتم و مجروح شدم، اما اصلا پشيمان نشده ام. ما جنگ را براي كسي نرفتيم كه پشيمان بشويم. براي رضاي خدا رفتم براي چيزي نرفتم. والله اگر الان خداي نكرده جنگ شود همين جانبازان هستند كه در صف اول جبهه خواهند ايستاد.
همانطور كه پيش از اين مكرراً گفته شد به دليل برخي برخوردهاي تندي كه از سوي بنياد شهيد و امور ايثارگران نسبت به جانبازاني كه با « مهر» درباره مشكلاتشان گفتگو كردند ، صورت گرفت ، از ذكر نام و مشخصات جانبازان عزيز در اخبار و گزارشات اجتناب كرده و متذكر ميشود مستندات مصاحبه فوق به همراه نام و مشخصات كامل مصاحبه شونده جهت ارائه به هر مرجع صلاحيتداري در خبرگزاري مهر نگهداري ميشود.
ضمنا جهت اطلاع مخاطبين محترمي كه مصرانه پيگير مطالب منتشره مربوط به معضلات و مشكلات جانبازان هستند ، اعلام ميشود ، بزودي انتشار فصل جديدي از اخبار و گزارشهاي گروه دفاع مقدس درخصوص وضعيت اسفبار ايثارگران در چند مجموعه متفاوت آغاز خواهد شد . بديهي است مجموعه اخبار گذشته مانند : « پيشكسوتان جهاد و شهادت دهه دوم پس از جنگ » ، « معضلات و مشكلات ايثارگران در آيينه رسانهها » ، « واكنش نمايندگان مردم نسبت به معضلات و مشكلات ايثارگران » و . . . همچنان ادامه داشته و مجموعه هاي جديد ، همراه و در كنار آنها منتشر ميشود.
نظر شما