به گزارش خبرگزاری مهر، رهبر انقلاب اسلامی، «احیای یاد كربلا و شهادت»، «گسترش فرهنگ عاشورایی» و «آغاز جاذبه زیارت حسینی» را آموزه های ارزشمند اربعین حسینی می دانند كه تجلی عشق به تربت و مرقد سیدالشهدا در آن جلوه گر است و پس از قرنها، دوست داران اهل بیت را با پای پیاده رهسپار زیارت اربعین می كند. اولین شكوفه های عاشورایی در اربعین شكفته شد۱ و آمدن اهل بیت حسین بن علی(ع) بر سر مزار سیدالشّهدا، در حقیقت امتداد حركت عاشورا بود و با این كار، به پیروان امام و دوستان خاندان پیغمبر و مسلمانانی كه تحت تأثیر این حادثه قرار گرفته بودند فهماندند كه این واقعه تمام نشد و چنین فاجعه ای، با دفن كردن و به اسارت گرفتن و رها كردن اسیران پایان نخواهد یافت و فراموش نخواهد شد.
رهبر معظم انقلاب از این دیدگاه معتقد است كه آمدن اهل بیت به كربلا در اربعین، با این هدف بود كه اعلام كنند: اینجا میعادگاه بزرگی است كه با جمع شدن در آن، باید همواره هدف بزرگ اسلام را نیز به یاد بیاورید كه همانا «تشكیل نظام اسلامی» و تلاش در راه آن حتی در حد شهادت است. 2 «آموزههای اربعین» و «درنگ در فرازی از زیارت اربعین» در نگاه رهبر معظم انقلاب، محور این نوشتار است كه در ویژه نامه اربعین فصلنامه فرهنگ زیارت از منشورات حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت به تازگی به چاپ رسیده است.
آموزه های اربعین
۱. احیای یاد كربلا و شهادت
«شهادت بدون خاطره، بدون یاد، بدون جوشش خون شهید، اثر خودش را نمیبخشد و اربعین، آن روزی است كه برافراشته شدن پرچم پیام شهادت كربلا در آن آغاز شد». ۳
رهبر انقلاب، اربعین را احیای یاد حماسه حسین بن علی(ع) در كربلا دانسته، میفرماید:
«شما فرض كنید اگر این شهادت عظیم در تاریخ اتفاق میافتاد، یعنی حسین بن علی(ع) و بقیه شهیدان در كربلا شهید میشدند، اما بنی امیه موفق میشدند همانطور كه خود حسین(ع) و یاران عزیزش را از صفحه روزگار برافكندند و جسم پاكشان را در زیر خاك پنهان كردند، یاد آنها را هم از خاطره نسل بشر در آن روز و روزهای بعد محو كنند، آیا این شهادت فایده ای برای عالم اسلام داشت؟ یا اگر هم برای آن روز اثری میگذاشت، آیا این خاطره در تاریخ برای نسل های بعد هم برای گرفتاریها و سیاهیها و تاریكیها و یزیدهای دوران آینده تاریخ هم اثری روشنگر و افشا كننده داشت؟
اگر حسین شهید میشد، اما مردم آن روز و مردم نسل های بعد نمیفهمیدند شهید شده است، این خاطره چه اثری و چه نقشی میتوانست در رشد و سازندگی و هدایت و برانگیختگی ملتها و اجتماعات و تاریخ بگذارد؟ میداند هیچ اثری نداشت. آری، حسین(ع) شهید میشد، خود او به اعلا علّیین رضوان خدا میرسید. شهیدانی كه كسی نمیفهمید و در غربت، سكوت و خاموشی شهید شدند، به اجر خودشان در آخرت رسیدند... اما چقدر درس و اسوه میشدند؟»
اربعین نشانگر تدبیر خاندان پیامبر(ص) و احیاگر حقیقت شهادت است و در اربعین حسینی یاد شهادت حسین(ع) زنده شد. ۴
آیت الله خامنه ای با اشاره به این بُعد از پیام اربعین میفرماید:
«اهمیت اربعین در آن است كه در این روز، با تدبیر الهی خاندان پیامبر یاد نهضت حسینی برای همیشه جاودانه شد و این كار پایه گذاری گردید. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلی، در حوادث گوناگون ـ از قبیل شهادت حسین بن علی در عاشورا ـ به حفظ یاد و آثار شهادت كمر نبندند، نسل های بعد، از دست اورد شهادت استفاده زیادی نخواهند برد. درست است كه خدای متعال، شهدا را در همین دنیا هم زنده نگه میدارد و شهید به طور قهری در تاریخ و یاد مردم ماندگار است، اما ابزار طبیعی ای كه خدای متعال برای این كار ـ مثل همه كارها ـ قرار داده است، همین چیزی است كه در اختیار و اراده ماست.
ما هستیم كه با تصمیم درست و به جا، میتوانیم یاد شهدا و خاطره و فلسفه شهادت را احیا كنیم و زنده نگه داریم. اگر زینب كبری و امام سجاد(ع) در طول آن روزهای اسارت ـ چه در همان عصر عاشورا در كربلا و چه در روزهای بعد در راه شام و كوفه و خود شهر شام و بعد از آن در زیارت كربلا و بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهای متمادی كه این بزرگواران زنده ماندند ـ مجاهدات و تبیین و افشاگری نكرده بودند و حقیقت فلسفه عاشورا و هدف حسین بن علی و ظلم دشمن را بیان نمیكردند، واقعه عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقی نمیماند. چرا امام صادق(ع) ـ طبق روایت ـ فرمودند كه هر كس یك بیت شعر درباره حادثه عاشورا بگوید و كسانی را با آن بیت شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد؟ چون تمام دستگاههای تبلیغاتی، برای منزوی كردن و در ظلمت نگه داشتن مسئله عاشورا و كلا مسئله اهل بیت، تجهیز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضیه چه بود. تبلیغ، اینگونه است.
آن روزها هم مثل امروز، قدرت های ظالم و ستمگر، حداكثر استفاده را از تبلیغات دروغ و مغرضانه و شیطنت آمیز میكردند. در چنین فضایی، مگر ممكن بود قضیه عاشورا ـ كه با این عظمت در بیابانی در گوشه ای از دنیای اسلام اتفاق افتاده ـ با این تپش و نشاط باقی بماند؟ یقینا بدون آن تلاشها، از بین میرفت. درسی كه اربعین به ما میدهد، این است كه باید یاد حقیقت و خاطره شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگه داشت». ۵
ایشان اربعین را روز بازماندگان شهدا دانسته، ۶ با اشاره به سختی مجاهدت امام سجاد و حضرت زینب در صحنه تبلیغی و فرهنگی، این نكته را یادآور میشود:
«درسی كه اربعین به ما میدهد، این است كه باید یاد حقیقت و خاطره شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگه داشت. شما ببینید از اول انقلاب تا امروز، تبلیغات علیه انقلاب و امام و اسلام و این ملت، چهقدر پرحجم بوده است. چه تبلیغات و طوفانی كه علیه جنگ به راه نیفتاد؛ جنگی كه دفاع و حراست از اسلام و میهن و حیثیت و شرف مردم بود. ببینید دشمنان علیه شهدای عزیزی كه جانشان ـ یعنی بزرگترین سرمایهشان ـ را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه كردند و مستقیم و غیرمستقیم، با رادیوها و روزنامهها و مجلهها و كتابهایی كه منتشر میكردند، در ذهن آدمهای ساده لوح در همه جای دنیا، چه تلقینی توانستند بكنند. اگر در مقابل این تبلیغات، تبلیغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهی ملت ایران و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان، در خدمت حقیقتی كه در این كشور وجود دارد، قرار نگیرد، دشمن در میدان تبلیغات غالب خواهد شد. میدان تبلیغات، میدان بسیار عظیم و خطرناكی است». ۷
۲. گسترش فرهنگ عاشورایی
اربعین در حادثه كربلا یك آغاز بود. بعد از آن فاجعه بزرگ در كربلا، باید حادثه اسارتها، پیام حماسه سیدالشهداء را منتشر میكرد و خطبهها و افشاگریها و حقیقت گویی های حضرت زینب و امام سجاد(ع) مثل یك رسانه پرقدرت، باید واقعه عاشورا و هدف و جهتگیری آن را در محدوده وسیعی منتشر مینمود، و این كار انجام شد. رهبر انقلاب در تبیین این حركت میفرماید:
«خاصیت محیط اختناق این است كه مردم فرصت و جرئتِ این را پیدا نمیكنند كه حقایقی را كه فهمیده اند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون اولاً دستگاه ظالم و مستبد نمیگذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمیگذارد به آنچه فهمیده اند، عمل كنند. در كوفه، در شام، در بین راه، خیلیها از زبان زینب كبری یا امام سجاد یا از دیدن وضع اسرا، خیلی چیزها را فهمیدند، ولی كی جرئت میكرد، كی توانایی این را داشت كه در مقابل آن دستگاه ظلم و استكبار و استبداد و اختناق، آنچه را كه فهمیده است، بروز دهد؟ مثل یك عقدهای در گلوی مؤمنین باقی بود. این عقده روز اربعین اولین نِشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین در كربلا اتفاق افتاد. مرحوم سید بن طاووس و بزرگان نوشته اند كه وقتی كاروان اسرا، یعنی جناب زینب(س) و بقیه در اربعین وارد كربلا شدند، در آنجا فقط جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی نبودند؛ «رجال مِن بنی هاشم»؛ عده ای از بنی هاشم، عده ای از یاران بر گرد تربت سیدالشهدا جمع شده بودند و به استقبال زینب كبری(س) آمدند.
شاید این سیاستِ ولایی هم كه زینب كبری اصرار كرد كه برویم به كربلا ـ در مراجعت از شام ـ به خاطر همین بود كه این اجتماع كوچك اما پرمعنا، در آنجا حاصل شود. حالا بعضی استبعاد كردند كه چطور ممكن است تا اربعین به كربلا رسیده باشند. مرحوم شهید آیت الله قاضی یك نوشته مفصلی دارد؛ اثبات میكنند كه نه، ممكن است كه این اتفاق افتاده باشد. به هر حال آنچه در كلمات بزرگان و قدما هست، این است كه وقتی زینب كبری و مجموعه اهلبیت وارد كربلا شدند، عطیه عوفی و جناب جابر بن عبدالله و رجالی از بنی هاشم در آنجا حضور داشتند. این نشانه و نمونه ای از تحقق آن هدفی است كه با شهادتها باید تحقق پیدا میكرد؛ یعنی گسترش این فكر و جرئت دادن به مردم. از همین جا بود كه ماجرای توابین به وجود آمد. اگرچه ماجرای توابین سركوب شد، اما بعد با فاصله كوتاهی ماجرای قیام مختار و بقیه آن دلاوران كوفه اتفاق افتاد و نتیجه، در هم پیچیده شدن دودمان بنی امیه ظالم و خبیث بر اثر همین برچیده شد. البته بعد از او سلسله مروانیها آمدند؛ اما مبارزه ادامه پیدا كرد؛ راه باز شد. این خصوصیت اربعین است.
یعنی در اربعین افشاگری هم هست؛ عمل هم هست؛ تحقق هدف های آن افشاگری هم در اربعین وجود دارد». ۸
۳. آغاز جاذبه زیارت حسینی
اربعین، تجلی عشق به تربت و مرقد سیدالشّهدا(ع) و آغاز جاذبه حسینی است كه با وجود گذشت قرن های متمادی، همچنان دل همه دوستداران اهلبیت و همه آزادگان جهان را به سوی رستگاری و عزت و افتخار میكشاند.
در نگاه مقام معظم رهبری، اولین جوشش های چشمه جوشان محبت حسینی ـ كه رود همیشه جاری زیارت را در طول این قرنها جاری كرده ـ در اربعین پدید آمد. جاذبه قوی حسینی، اولین دلها را در اربعین به سوی خود جلب كرد. رفتن جابربن عبدالله و عطیه به زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین، سرآغاز این حركت پُربركت بود. در طول قرنها تا امروز، پیوسته این حركت پُرشكوهتر، پُرجاذبه تر و پُرشورتر شده است و نام و یاد عاشورا را روزبه روز در دنیا زندهتر كرده است. ۹
رهبر معظم انقلاب میفرمایند:
«چه آمدن خاندان پیغمبر در روز اربعین به كربلا ـ كه بعضی روایت كرده اند ـ درست باشد یا درست نباشد، ظاهرا در این تردیدی نیست كه جابربن عبدالله انصاری به همراه یكی از بزرگان تابعین ـ كه نام او را بعضی عطیه گفته اند، بعضی عطا گفته اند و احتمال دارد عطیه بن حارث كوفی حمدانی باشد؛ - به هرحال یكی از بزرگان تابعین است كه در كوفه ساكن بوده - این راه را طی كردند و در این روز بر سر مزار شهید كربلا حاضر شدند. شروع جاذبه مغناطیس حسینی، در روز اربعین است. جابربن عبدالله را از مدینه بلند میكند و به كربلا میكشد. این، همان مغناطیسی است كه امروز هم با گذشت قرن های متمادی، در دل من و شماست. كسانی كه معرفت به اهلبیت دارند، عشق و شور به كربلا همیشه در دلشان زنده است. این از آن روز شروع شده است. عشق به تربت حسینی و به مرقد سرور شهیدان». ۱۰
درنگ در فرازی از زیارت اربعین
رهبر معظم انقلاب مضامین زیارت اربعین امام حسین(ع) را بسیار پرمغز و در خور تأمل و تدبر دانسته، با اشاره به این فراز از زیارت اربعین «لیستنقذ عباده من الجهالة و حیرة الضلالة» هدف از قیام حسینی را برطرف كردن ابرهای جهل و غفلت از افق زندگی انسانها و هدایت حقیقی آنان میداند. ۱۱ معظم له با این دیدگاه، حقیقت نهضت امام را اینگونه تحلیل میكنند:
«فقره های اوّل (زیارت) آن، دعاست كه گوینده این جملات را خطاب به خداوند متعال عرض میكند: «و بذل مهجته فیك»؛ یعنی حسین بن علی، جان و خون خود را در راه تو داد. «لیستنقذ عبادك من الجهالة» تا بندگان تو را از جهل نجات دهد. «و حیرة الضّلالة» و آنها را از سرگردانىِ ناشی از ضلالت و گمراهی برهاند. این یك طرف قضیه، یعنی طرفِ قیام كننده حسین بن علی علیه السّلام است. طرف دیگر قضیه، در فقره بعدی معرفی میشود: «و قد توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالارذل الأدنی». نقطه مقابل، كسانی بودند كه فریب زندگی، آنها را به خود مشغول و دنیای مادّی، زخارف دنیایی، شهوات و هواهای نفس، از خود بیخودشان كرده بود. «و باع حظّه بالارذل الأدنی»؛ سهمی را كه خدای متعال برای هر انسانی در آفرینش عظیم خود قرار داده است ـ این سهم عبارت است از سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت ـ به بهای پست و ناچیز و غیر قابل اعتنایی فروخته بودند.
این، خلاصه نهضت حسینی است. با مداقّه در این بیان، انسان احساس میكند كه نهضت حسینی در واقع با دو نگاه قابل ملاحظه است، كه هر دو هم درست است؛ اما مجموع دو نگاه، نشان دهنده ابعاد عظیم این نهضت است. یك نگاه، حركت ظاهری حسین بن علی است كه حركت علیه یك حكومت فاسد و منحرف و ظالم و سركوب گر ـ یعنی حكومت یزید ـ است؛ اما باطن این قضیه، حركت بزرگتری است كه نگاه دوم، انسان را به آن میرساند، و آن حركت علیه جهل و زبونی انسان است. در حقیقت، امام حسین(ع) اگرچه با یزید مبارزه میكند، اما مبارزه گسترده تاریخی وی با یزیدِ كوته عمرِ بی ارزش نیست؛ بلكه با جهل و پستی و گمراهی و زبونی و ذلّت انسان است. امام حسین با اینها مبارزه میكند». ۱۲
در نگاه ایشان، ویژگی حكومت پیامبر این بود كه به جای ابتنا بر ظلم، بر عدل بنا شده بود. به جای شرك و تفرقه فكری انسان، متّكی بر توحید و تمركز بر عبودیت ذات مقدس پروردگار بود. به جای جهل، متّكی بر علم و معرفت بود. به جای كینه ورزی انسانها با هم، متّكی بر محبّت و ارتباط و اتّصال و رفق و مدارا بود؛ یعنی یك حكومتِ از ظاهر و باطن آراسته. انسانی كه در چنین حكومتی پرورش مییابد، انسانی باتقوا، پاكدامن، عالم، بابصیرت، فعّال، پُرنشاط، متحرّك و رو به كمال است اما با گذشت فقط پنجاه سال، وضعیت عوض شد. اسم، اسم اسلام ماند؛ نام، نام اسلامی بود، اما باطن دیگر اسلامی نبود. به جای حكومت عدل، باز حكومت ظلم بر سر كار آمد. به جای برابری و برادری، تبعیض و دودستگی و شكاف طبقاتی به وجود آمد. به جای معرفت، جهل حاكم شد. در این دوره پنجاه ساله، هرچه به جلوتر میآییم، اگر انسان بخواهد از این سرفصلها بیشتر پیدا كند، صدها شاهد و نمونه وجود دارد كه اهل تحقیق باید اینها را برای ذهنهای جوان و جوینده روشن كنند. ۱۳
رهبر انقلاب در تحلیلی دیگر، معتقدند:
«بشریت همیشه دستخوش شیطنت شیطان هاست. همیشه شیطان های بزرگ و كوچك، برای تأمین هدفهای خود، انسانها و توده های مردم و ملتها را قربانی میكنند... باید به بشر كمك كرد؛ باید به بندگان خدا مدد رساند، تا بتوانند خود را از جهالت نجات بدهند و از سرگردانی و گمراهی خلاص بشوند».
ایشان در این بخش، از فداكاری امام حسین(ع) در نجات امت چنین یاد میكند:
«چه كسی میتواند این دست نجات را به سوی بشریت دراز كند؟ آن كسانی كه چسبیده به مطامع و هوسها و شهوات باشند، نمیتوانند؛ چون خودشان گمراهند. آن كسانی كه اسیر خودخواهیها و منیتها باشند، نمیتوانند بشر را نجات بدهند. باید كسی پیدا بشود و خودشان را نجات بدهد، یا لطف خدا به سراغ آنها بیاید تا اراده آنها قوی بشود و بتوانند خودشان را رها كنند. آن كسی میتواند بشر را نجات بدهد، كه دارای گذشت باشد؛ بتواند ایثار كند و از شهوات بگذرد؛ از منیت و خودپرستی و خودخواهی و حرص و هوا و حسد و بخل و بقیه گرفتاریهایی كه معمولاً انسان دارد، بیرون بیاید، تا بتواند شمعی فرا راه بشر روشن كند». ۱۴
پی نوشتها:
۱. ۱ آبان ۱۳۸۵.
۲. ۲۴ مهر ۱۳۶۶.
۳. ۲۲ آبان ۱۳۶۳.
۴. ۲۲ آبان ۱۳۶۳.
۵. ۲۹ شهریور ۱۳۶۸.
۶. ۲۲ آبان ۱۳۶۳
۷. ۲۹ شهریور ۱۳۶۸.
۸. ۲۸ بهمن ۱۳۸۷.
۹. ۱ فروردین ۱۳۸۵.
۱۰. ۱ فروردین ۱۳۸۵.
۱۱. ۱۴ خرداد ۱۳۸۵.
۱۲. ۱۴ خرداد ۱۳۸۵.
۱۳. ۱۴ خرداد ۱۳۸۵.
۱۴. ۲۱ شهریور ۱۳۶۹.
نظر شما