به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای این برنامه، پروین جلوهنژاد، مترجم، با اشاره به اینكه نظر و عكسالعمل بچهها را در انتخاب اثر برای ترجمه در نظر میگیرد، گفت: نباید از تاثیری كه خواندن یك رمان بر ما میگذارد، غافل شویم و بگوییم فلان رمان یا داستان را خواندم، كه چی! رمان بر ناخودآگاه ما تاثیر میگذارد و این تاثیر شاید در آن لحظه نباشد بلكه سالها بعد، یاد و خاطرهاش با ما بماند.
جلوهنژاد همچنین گفت که مترجمان برای انتخاب یک رمان، هم به فرهنگ و ویژگی های بومی کشورمان باید توجه کنند و هم به ممیزی های وزارت ارشاد.
وی پیش از آنكه بخشی از رمان «مایكل غارنشین، كوچكترین غول كوهنشین» را بخواند، گفت: نویسنده این رمان، خانم ژانل فاكس لی، نویسندهای انگلیسی است كه بیشتر قصهگو بوده تا داستاننویس و از بچگی برای همه قصه میگفته است. زمانی كه این داستان را به شكل كتاب منتشر كرد، دنیا و انسانهای جدیدی آفرید.
او درباره موضوع رمان نیز توضیح داد: مایكل، از سرزمین غولهاست اما آدمها توانستهاند غولها را جادو كنند و بر آنها فائق شوند. غولها در كوه و از دید انسانها پنهان میشوند و مایكل كه كوچكترین غول داستان است، نه با آدمها دمخور میشود و نه با همجنسهای خودش. او در یك انزوا فرومیرود و این انزوا به این منجر میشود كه خودش و دنیایی تازه را كشف كند.
نویسنده «جنگ و. صلح» ۱۸ بار نام رمان خود را تغییر داده است
هادی خورشاهیان، شاعر و نویسنده، دیگر مهمان پنجمین شب از آخرین دوره شبهای داستان برج میلاد بود. او در سخنانی کوتاه گفت: «مگه من چند نفرم؟ » آخرین و تازهترین كارم است. خودم نام دیگری را برای آن در نظر گرفته بودم ولی دوستانم پیشنهاد دادند كه این نام را انتخاب كنم.
خورشاهیان افزود: اگرچه نام كتاب و مسائلی دیگر همچون طرح جلد كتاب، بر موفق بودن یك اثر تاثیر میگذارد اما شاهكارهای زیادی هستند كه نام عجیب و غریبی ندارند و در عین حال موفق و پرفروش بودهاند. گویا رمان «جنگ و صلح»، پیش از اینكه این نام را داشته باشد، هجده بار اسم عوض كرده و بعد این نام برای كتاب، به تثبیت رسیده است. این موضوعی را خود تولستوی گفته است. البته او گفته «جنگ و صلح» را هفت بار بازنویسی کرده که من این یکی را اصلا باور نمی کنم؛ چون مگر چقدر وقت داشته!؟
نویسنده کتاب «پلاك ۶۱» در پاسخ به این سوال كه نوشتن شعر آسانتر است یا داستان گفت: من نوشتن را همانند فوتبال بازی كردن نمیدانم كه اگر یك نفر، در خط حمله بازی كند، نمیتواند دروازهبان باشد. معتقدم یك نفر در حوزههای مختلف هنری میتواند قلم بزند و در همه آنها موفق باشد. مثال بارز و برجسته ایرانی این موضوع، احمد شاملو یا محمود دولتآبادی است كه در حوزههای مختلف كار كرده و در همه آنها هم شاخص بودهاند.
وی افزود: من نوشتن شعر و داستان را با هم – از اواخر دهه ۶۰ - آغاز كردم و هیچ وقت فكر نكردم كدام یك برایم سختتر و كدام یك آسانتر است. همچنین به این نتیجه رسیدم كه صرف زمان بیشتر یا كمتر، در كیفیت اثرم اهمیت ندارد. مثلاً كتاب «من كاتالان نیستم» را در دو سال نوشتم و كتاب «سفر به شهریور» را در پنج روز؛ اما نه دومی، رمان بدی از آب درآمد و نه اولی، یك اثر بیعیب و نقص شد. به این نتیجه رسیدهام كه بضاعت ادبی و ذهنی من در این حد است و زمانی كه برای نوشتن صرف میكنم، اهمیت چندانی در كیفیت اثر ندارد.
خورشاهیان در ادامه، یك شعر از مجموعه «با اجازه دبیر هندسه» را خواند كه به یاد پدر شهیدش سروده بود. سپس فصل اول رمان «سفر به شهریور» را روخوانی كرد كه ماجرای بچههایی را روایت میكند كه در بحبوحه جنگ به یك اردو میروند.
پس از داستانخوانی خورشاهیان، یک نوقلم نوجوان به نام فراز تقیپور، ۱۵ ساله، داستانی را با نام «قوچعلی و شاهدخت» برای حضار روخوانی كرد.
هرچه تخصصیتر بنویسیم بهتر است
نوید سیدعلی اكبر، سومین نویسندهای بود كه برای خواندن تازهترین داستانش به روی سن رفت. او درباره تفکیک نوشتن برای کودکان و نوجوانان گفت: مسلماً هر چه در حوزه نشر، تخصصیتر بنویسیم، موفقتر خواهیم بود و در آن رشته، سفارش بیشتری هم میتوان گرفت. ولی من به این دلیل برای نوجوانان نمینویسم، برای نوجوانان مینویسم چون این اتفاق، خود به خود افتاده است نه با تصمیم من.
فرنام علوی، نوجوان ۱۵ ساله دیگری كه به نوشتن داستانهای طنز علاقه داشت، دومین نوجوانی بود كه شب گذشته، داستانش را با عنوان «سوسك در اردوگاه» روخوانی كرد.
شرایط زندگی، نویسنده را واردار به کار شبانهروزی میکند
شهرام شفیعی نیز آخرین نویسنده مهمان شب پنجم این برنامه بود. او با بیان اینكه شرایط زندگی و بازار نشر، نویسنده را وادار میكند شبانهروزی كار كند، گفت: وقتی شرایط اینگونه است، همیشه یك كار جدید دارم ولی خواندن داستان، سختترین كار دنیا برای من است و اگر جایی برای داستانخوانی دعوت شوم، با بچهها حرف میزنم چون خودم را مثل قطاری میدانم كه اگرچه در مسیرش، ایستگاههای زیادی وجود دارد ولی روی یك ایستگاه دست نمیگذارم و بگویم این به من تعلق دارد.
او در پاسخ به این سوال كه چرا نویسنده طنز كم داریم، گفت: به نظر من نویسنده طنز كم نیست و اتفاقاً استعدادهای خوبی در طنزنویسی و طنزپردازی داریم ولی چون به امر آموزش در این زمینه توجهی نشده، نویسندگان طنز كمتعداد به نظر میرسند.
شفیعی افزود: اگرچه عده زیادی معتقدند که طنز، یك استعداد درونی است و نمیتوان آن را به كسی آموزش داد ولی من مخالف این حرف هستم و معتقدم تكنیكهایی وجود دارد كه افراد در صورت یادگیری و دنبال كردن آثار طنز میتوانند نویسندگان خوبی در این زمینه شوند. به نظرم طنزنویسی خیلی هم آسان است. او در پایان داستان «كلاه خرگوشی» را از كتاب «جزیره بیتربیتها» برای حضار خواند.
پنجمین دوره شبهای داستان برج میلاد، پنجشنبه ۲۰ آذر با حضور هوشنگ مرادی کرمانی، عرفان نظرآهاری، فرزاد فربد، علی اصغر سیدآبادی، مریم محمدخانی و محمدرضا یوسفی به پایان می رسد.
نظر شما