مجله مهر- محمدرضا جعفری: این روزها که جشنواره تئاتر فجر به پایان میرسد همهی مخاطبان پیگیر هنرهای دراماتیک، به دنبال آرای داوران بخش صحنهای سی و سومین جشنواره تئاتر فجر هستند و کمتر کسی به فکر برگزیدگان بخش خیابان این فستیوال هستند. اما این روزها که حال تئاترهای صحنهای خوش نیست این عوامل نمایشهای خیابانی هستند که مخاطب دلزده را با تئاتر آشتی میدهند. در آخرین روز جشنواره به سراغ هنرمندان این بخش از تئاتر کشور رفتیم تا از چند و چون فعالیتهایشان با خبر شویم.
یک پلاکارد سفید روی زمین پهن کرده است و به زبان فارسی و انگلیسی با رنگ قرمز نوشته است. «اینجا چیزی برای مشاهده نیست، فقط یک کشته فلسطینی دیگرست، به راهتان ادامه دهید.» دختر بچه معصومی با لباس خونین در سوز سرمای بهمن روی زمین میخوابد تا نقش دخترک کشته شده فلسطینی را ایفا کند. حمیدرضا علیخانی هم با بارانی بلند و کروات و شلوار قرمز در نقش عوامل صهیونیستی فرو رفته است و با اره برقی بالای سر دخترک فُرمهای خاصی را اجرا میکند و ناگهان به وسط حوض پر آب محوطه ایرانشهر میرود.
شاید این یکی از عجیبترین اجراهای امسال باشد که بر خلاف تصور مخاطب زیادی را به خود جذب نمیکند. با این حال علیخانی که از رزن همدان در جشنواره شرکت کرده است از نتیجه کار راضی است. «گرمای استقبال مخاطبین باعث شد سرمای هوا را حس نکنم و راحت درون آب اجرا کنم. همه باید قبول کنیم که استقبال از کار صحنهای کم شده و یک مشکل کلی است ولی تئاتر خیابانی همه پسند است و با همهی اقشار مردم در ارتباطیم. از طرف دیگر چون بلیط فروشیای در کار نیست مردم آزادند و اگر دوست داشته باشند میایستند و کار را تماشا میکنند. همین استقبال مردم از کار برای ما دلگرمی است. در رابطه با بحث مالی که هیچ حرفی ندارم چون چیزی نیست که در موردش صحبت کنم. فقط عشق به مردم و تئاتر است که ما را به اینجا میکشاند ولی خب عشق تا یک حدی توان دارد و مسائل مالی بالاخره یکجا گریبانگیر هنرمند میشود.»
ما خبرنگاریم
امیرحسین شفیعی که نمایش «پازل زندگی»اش را در محوطه تئاتر شهر اجرا کرده است، از مورد توجه قرار نگرفتن تئاتر خیابانی دل پری دارد. «بچههای تئاترخیابانی، واقعاً با توقع کمی فعالیت میکنند و در سینما و تلویزیون نیز درخشیدهاند. ضمن اینکه نباید در طول سال نیز تئاتر خیابانی فراموش شود، آرام آرام به علم روز نزدیک شویم و خودمان را به معیارهای جهانی نزدیک کنیم. در اروپا نمایشنامه های مطرح از نویسندگان بزرگ به شکل خیابانی اجرا میشود که ما نیز نویسندگان بسیار خوبی داریم که نمایشنامههایشان قابلیت اجرای خیابانی دارد. فکر میکنم تعریف ما از تئاتر خیابانی به روز نیست و خیلی قبول ندارم تئاتر خیابانی نباید متن، طراحی صحنه و حتی نور داشته باشد. تئاتر خیابانی باید بتواند به نقد مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه بپردازد و مانند یک خبرنگار عمل کند و خوشبختانه فضای نقد در تئاتر خیابانی بسیار باز است و ما هم سعی کردهایم با دلسوزی هرچه تمامتر به نقاط تاریکی که در جامعه میبینیم، اشاره کنیم.»
دردسرهای تئاتر خیابانی
محمدرضا که سه سالی است روی سنگفرش و آسفالت خیابانها نمایش اجرا میکند از دردسرهای مواجهه با مردم عادی خاطرات بامزهای دارد. «در کار صحنهای بیشتر تماشاچیان تو جوانهای دانشجوی هنر هستند ولی در کار خیابانی از نوزاد دوماهه تا پیرمرد هشتاد ساله مخاطب کارت میشوند و اینطور نیست که فقط یک قشر خاص از مردم به تماشای کارت بنشینند. بعضی مواقع هم وسط اجرا تکه پرانی میکنند و ما مجبوریم در لحظه تصمیم بگیریم و واکنش درست را به مخاطب نشان بدهیم. یکبار با خانمم اجرا میکردیم که یکی از تماشاچیان حرف نامربوطی به خانومم زد. نتوانستم خودم را کنترل کنم و پسر را کشیدم وسط میدان و باهاش گلاویز شدم. همه مردم فکر میکردند این هم بخشی از نمایش است و تا وقتی دوستانم مداخله نکردند کسی ما را از هم جدا نمیکرد. متاسفانه از این دست اتفاقات زیاد میافتد.»
اجرای محمد که جلوی در اصلی تئاتر شهر تمام میشود خیلی آرام به گوشهای میرود تا نفسی چاق کند. بعضی از تماشاچیان که از کار راضی هستند، دستی به شانهاش میزنند و با لبخند «خسته نباشیدی» میگویند و میروند. همین لبخند گرم پس از بیست دقیقه اجرا برای محمد کافی است. محمد پنج سالی است که کار خیابانی را تجربه میکند. پر شر و شور است و با تمام اعضای بدنش با مخاطب ارتباط برقرار میکند. بیست و شش سال دارد و برای اولین بار از ورامین به جشنواره تئاتر فجر راه پیدا کرده است.«متاسفانه حتی بعضی از اساتید ما کار خیابانی را چیپترین نوع اجرا میدانند و ارزشی برای کارهای ما قائل نیستند. من امسال پیشنهاد بازی در کار صحنهای آقای صادقی را داشتم و با اینکه به کارهای ایشان علاقهمندم ولی ترجیه دادم تمرکزم را روی این کار بگذارم و خدا را شکر که بازخورد خوبی گرفتیم.» محمد که کمی از کملطفیهای دیگران گلایه میکند، خاطره جالبی از واکنشهای مردم بعد از اجرای خیابانیاش تعریف میکند. «یکبار بعد از اجرا یکی دست زد روی شانهام و با خنده مضحکی بهم گفت خیلی مزخرف بودی. انقدر بامزه این حرف را بهم زد که خودم زدم زیر خنده. اولش از میمیکش اینطور برداشت کردم که میخواهد کلی از کارم تعریف کند.»
جایی برای خانمها هست
لادن قناد دقایقی بعد از اولین اجرای خیابانیاش پر انرژیتر از بقیه از اجرای خیابانی میگوید و از نتیجه تجربهاش راضی است. «چندین سال است که در شیراز و تهران کار صحنهای را تجربه کردهام ولی تفکرم این است که بازیگر باید همه نوع شیوه اجرایی را تجربه کند برای همین تصمیم گرفتم اجرای خیابانی را هم به فعالیتهایم اضافه کنم اما چندین سال به خانم ها اجازه حضور در اجراهای خیابانی را نمیدادند. برای همین امسال که این امکان فراهم شد به شدت استقبال کردم تا از موقعیت ایجاد شده نهایت استفاده را بکنم. در اجرای خیابانی بر خلاف اجرای صحنهای بازیگر ریاکشن مخاطب را کاملا میبیند و به معنای واقعی کلمه نفس به نفس تماشاچی را پیش میبرد. از طرف دیگر وقتی روی صحنه هستی همه ساکت میمانند تا توی بازیگر در نهایت آرامش تمرکزت را حفظ کنی ولی وقتی محیطی اجرا میکنی باید هر لحظه منتظر شنیدن تکهپرانیهای مردم باشی و بتوانی ریاکشن مناسب را نشان بدهی.»
نظر شما