لكه ننگ دفاع از مرفهين بي خبر از خدا

بيايند بشمرند، چند نفر از آن مرفه ها، چند نفر از آنهايي كه الآن نشستند و بدگويي مي كنند براي جمهوري اسلامي، از آنها چند نفر رفتند به جبهه؟ آنها چند تا شهيد دادند؟ اگر يكي پيدا كرديد. مگر آن يكي از آنها منفصل شده باشد، ممكن است، ممكن است كه يك نفر از آن خانة مرفه اش منفصل شده باشد و حزب الله شده باشد او برود، اما اين كم است.

بيانات امام در ديدار با طلاب حوزه علميه قم، آذربيجان شرقي و …-صحيفه نور19-159

آنهايي كه در خانه نشسته اند و مي گويند مردم خسته شده اند از جنگ و خسته شده اند از چه و چه، آنها خودشان خسته هستند، از اول هم خسته بوده اند.

بيانات امام در ديدار با وزير و مسئولان وزارت ارشاد اسلامي-صحيفه نور18-69

اين مردمي كه در مساجد و در نماز جمعه ها و سرتاسر كشود مجتمعند و فريادشان بلند است از اينكه جنگ بايد كرد و خودشان هم داوطلب الآن دارند به طرف جبهه ها مي روند، اينها مردم ايران نيستند؟ اينها از كرة مريخ آمده اند؟ مردم ايران عبارت از يك دسته اي هستند كه نشسته اند و نه يكي شان رفته اند به جبهه، نه يكي شان كمك كرده اند به جبهه با اينكه بعضي شان داراي كذا و كذا هستند! فقط مردم ايران اينها هستند كه در عين حالي كه دارد اين كشور به طرف فنا خداي نخواسته مي رود ، اگر چنانچه سست بيايند جوانهاي ما.  شما چند نفر هستيد مردم ايران كه مي گوييد از جنگ خسته شده ايم؟ شما چه وقت جنگ كرده ايد كه خسته بشويد؟ شما كدام يكي تان رفته است به جبهه تا يك خستگي احساس بكند؟ كدامتان حاضر شده است كه امريكا و شوروي را محكوم كند؟ شما مثل ساير آنهاي ديگري مي مانيد كه نشسته ايد آنجا و هي اشكال تراشي مي كنيد به اين ملت. ملت اينها هستند، ملت اين مردم كوچه و بازار هستند، اين مردم دهات و – نمي دانم – قصبات و شهرستانها. اينها هستند كه دارند به جنگ كمك مي كنند و به جبهه ها، پشت جبهه ها كمك مي كنند و بانوانشان و بچه هايشان و بزرگهايشان و همه شان مشغول خدمت هستند. اينها كه خسته نشده اند. از چي خسته بشوند؟ از اسلام رو برگردانند؟

ما جنگ نداريم با كسي، ما دفاع داريم مي كنيم از كشور خودمان. ما باز كشورمان تحت سلطه صدام هست يك مقداري از آن، مايي كه داريم دفاع از اسلام مي كنيم اگر خسته بشويم معنايش اين است كه ما از قرآن كريم ديگر خسته شده ايم، از اسلام خسته شده ايم. 

يكي از اين افرادي كه در اين كشور هستند الاّ يك دسته اقليت حاصل، خسته هستند از اين امور؟ اين جوانهاي ما مي دانند كه اگر خداي نخواسته صدام غلبه پيدا كند به اين كشور چه خواهد كرد و با همه چيز مردم چه خواهد كرد. اين جوانهاي غيوري كه يك همچو احساسي دارند مي نشينند تو خانه شان و مي گويند كه خسته شده ايم از جنگ؟! از چي خسته شده اند؟ از دفاع از نواميسشان خسته شده اند؟! از دفاع از كشورشان خسته شده اند؟! از دفاع از اسلام خسته شده اند؟! از چه خسته شده اند؟!

يك دسته هم نشسته اند هر كار صحيحي هم بشود آنها مي گويند خراب است. هر خدمتي كه دولت مي كند آنها مي گويند خراب است. انها از اول دلشان مي خواهد كه وضع، اين وضع نباشد، برگردد به آن زمانهاي رفاه. نمي دانند چي كه جوانها تو قهوه خانه بروند و توي كاباره ها بروند و چه بكنند و پيرها هم مجالسي داشته باشند  عيش و نوش. اينها دلشان مي خواهد اين بشود و اين خواب را نخواهيد ترجمه اش را ديد – اين تعبير – اين خواب تعبير براي شما نخواهد شد… آقايان نشسته اند توي خانه شان مي گويند هيچي نشده است. چي چي مي خواهيد بشود؟ آنچه كه شده در زمان رضاخان – بوده است – شده است و در زمان محمد رضا شده است كه خيابانها را آنطور مركز فساد قرار داده بودند؟ شما آنها را صحيح مي دانيد؟ آن چيزي كه در اين چند سال شده است. از همه جهات، آن تحولي كه در جوانهاي ما پيدا شده است كه از كاباره ها كشيده شده اند به ميدان جنگ با كفار، از مراكز فساد كشيده شدند به مراكز سلاح و دعا و نيايش، بانوان ما كه آنطوربا آنها ظلم شده بود امروز در سرتاسر كشور مشغول تعليم و تعلم هستند و مشغول جهاد هستند في سبيل الله. چي مي خواهيد بشود؟ آقايان چرا چشمهايتان را هم گذاشته ايد و گوشهايتان را روي بوقهاي امريكا و اروپا باز كرده ايد؟ چشمهايتان را باز كنيد ببينيد چه خبر شده است در ايران. ديگران بايد بگويند؟ گاهي هم مي گويند البته. شماها كه بايد تبليغ كنيد از اين اسلام، تبليغ كنيد از اين ديانت ، تبليغ كنيد از اين كشور، دفاع كنيد از اين كشور با قلمتان، با صحبتتان، با چي، هي اشكال، اشكال، اشكال، براي چي؟ شما چي كم داريد كه اشكال مي كنيد؟ اين مردم، اين مستضعفين، اين بيچاره ها، اين جنوب شهري هاي همه كشور ما اينطور دارند جانفشاني براي اسلام مي كنند و هيچ هم اظهار خستگي نكرده اند. الآن هم وقتي كه مي بينيد فوج فوج حركت مي كنند به جبهه ها براي جنگ و براي دفاع از اسلام، اينها ملت نيستند؟ اين جوانها كه دارند مي روند جزء اين ملت نيستند؟ ملتي بايد از امريكا بايد بيايد؟ بيدار بشويد يك قدري. توجه كنيد يك قدري به مسائل.

بيانات امام در ديدار با وزير و مسئولان وزارت ارشاد اسلامي-صحيفه نور18-70

اگر خداي نخواسته اين حزب بعث بياييد و غلبه خداي نخواسته بكند كه نخواهد كرد – بكند - به كي رحم مي كند؟ به شمايي كه آنوقت نشسته بوديد و مي گفتيد بياييد جنگ را برداريم و ازبين ببريم و جنگ خوب نيست و مرم با جنگ مخالفند؟ اين مردم از كجا آمدند كه با جنگ مخالفند، غير از اين جوانهاي ما هستند؟ ملت ما اينها هستند، اين كاروانهاي كربلا و آن پاسدارها و آن بيسجيها و آن ساير قشرهايي كه قشرهاي محرومي كه الآن دفاع از شما دارند مي كنند و شما نشستيد آنها را تضعيف مي كنيد كه شايد موافق رضاي خدا باشيد!

بيانات امام در ديدار با مسئولان كشوري و لشكري-صحيفه نور19-290

 
بايد سعي شود تا از راه رسيده ها و دين فروشان، چهرة كفرزدايي و فقرستيزي روشن انقلاب ما را خدشه دار نكنند و لكه ننگ دفاع از مرفهين بي خير از خدا را بر دامن مسؤولين نچسبانند و آنهايي كه در خانه هاي مجلل، راحت و بي درد آرميده اند و فارغ از همة رنجها و مصيبتهاي جان فرساي ستون محكم انقلاب و پا برهنه هاي محروم، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتي از دور هم دستي بر آتش نگرفته اند ، نبايد به مسؤوليتهاي كليدي تكيه كنند، كه اگر به آنجا راه پيدا كنند چه بسا انقلاب را يك شبه بفروشند، و حاصل همة زحمات ملت را بر باد دهند، چرا كه اينها هرگز عمق راه طي شده را نديده اند و فرق و سينة شكافتة نظام و ملت را به دست از خدا بي خبران مشاهده نكرده اند و از همة زجرها و غربتهاي مبارزان و التهاب و بي قراري مجاهدان كه براي مرگ نابودي ظلم بيگانگان دل به درياي بلا زده اند، غافل و بي درداند.

پيام امام به زائرين بيت الله الحرام-صحيفه نور20-124