به گزارش خبرنگار مهر، نشست تخصصی بررسی الگوهای توسعه در ایران و نقش رسانههای جمعی قبل و بعد از انقلاب اسلامی صبح امروز یکشنبه ۲۶ بهمن با حضور علی گرانمایهپور و عبدالحسین کلانتری در محل پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات در تهران برگزار شد.
در این نشست گرانمایهپور در سخنانی درباره ارتباطات و توسعه قبل از انقلاب اسلامی گف: اگر الگوهای توسعه قبل از انقلاب را بررسی کنیم، خواهیم دید که رضاشاه و محمدرضا پهلوی سعی کردند با بهره گیری از نظریات کسانی مانند آرتور لوئیس، اولین اقدامات خود را در زمینه توسعه در کشور پیاده کنند تا اجرای برنامه سوم و چهارم توسعه، این نظریات با تکیه بر الگوی اقتصاد کشاورزی پیاده شد اما از زمانی که آنها سعی کردند که کشور را به سمت صنعتی شدن پیش ببرند، به یک باره با تحولات زیادی در بافت های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران روبرو شدند.
وی با اشاره به برنامه های توسعه مختلف عمرانی در دوره محمد رضاپهلوی در ایران گفت: شاه از سال ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۶ پنج برنامه عمرانی را شروع کرد که عمدتا بر توسعه زیرساختها متکی بود؛ برنامه هفت ساله اول از ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۴ به مرحله اجرا درآمد که شامل توسعه صادرات و تامین مایحتاج مردم بود برای اجرای این برنامه یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال بودجه تعیین شده بود که برای اجرای این مشاورین آمریکایی در حوزه کشاورزی به کار گرفته شدند.
گرانمایهپور افزود: شاه برنامه دوم را از سال ۱۳۳۴ تا ۴۱ و در یک وضعیت نامطلوب اقتصادی آغاز کرد. ما در فاصله سالهای ۳۲ تا ۳۴ و متاثر از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ شاهد یک رکود اقتصادی شدید شدیم با این حال شاه کوشید که سطح فرهنگی و زندگی مردم را ارتقا دهد با این وجود در این برنامه هم محور، کشاورزی بود که نمونه بارز آن اجرای طرح سد دز و شبکه آبیاری خوزستان بود.
وی تصریح کرد: برنامه پنج ساله دوم از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۶ به مرحله اجرا درآمد برای ارائه تحلیل درست از این برنامه باید متوجه بود که فرهنگ اجتماعی ایران از قرون متمادی، متاثر از سئودالیسم بود که ریشه آن در مالکیت زمین است. شاه هم در این مقطع و متاثر از کشورهایی مانند کره و ژاپن، دست به یکسری اصلاحات ارضی زد و هدفش هم این بود که فئودال های بزرگ را به سمت سرمایه گذاری در حوزه های صنعتی و تجاری سوق دهد اما در نهایت اتفاقی که افتاد این بود که حکومت و دولت به مالک اصلی این زمین تبدیل شد.
این مدرس حوزه جامعه شناسی در دانشگاه اضافه کرد: محوریت برنامه پنج ساله سوم عمرانی از کشاورزی به صنعت تغییر یافت و در این حوزه ما برای اولین بار شاهد تحرک جغرافیایی در کشور یا همان شهرنشینی بودیم که البته به دلیل اجرای نامناسب برنامه ها بیشتر به حاشیه نشینی و گسترش حلبی آبادها منجر شد. در برنامه پنج ساله چهارم هم که از ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ را شامل می شد ما برای اولین بار با رشد اقتصادی در کشور روبرو شدیم. البته نباید نادیده گرفت که دولت شاه هم طبق روال کشورهای جهان سوم دست به برخی آمارسازی ها زد.
گرانمایهپور گفت: برنامه پنج ساله پنجم هم از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۶ اجرا شد که در آن برای اولین بار سازمان برنامه و بودجه تدوین این برنامه را برعهده گرفت البته یکی از اشتباهات استراتژیک شاه در این مقطع هم این بود که نتوانست فاصله بین طبقه متوسط و طبقه محروم جامعه را از بین ببرد یا حداقل کم کند.
نبود اطلاعات جامع ساختار متمرکز سیاسی و اجتماعی کشور فقدان فهم مشترک در زمینه مفاهیمی مانند توسعه کاستیها و ناهماهنگیهای قانونی در خصوص برنامه ریزی نبود الگوی روشن در رابطه علی و معلولی صحیح میان اجزای برنامه ها، بلند پروازی اهداف برنامه ها و تداخل مفاد برنامههای توسعه با شرح وظایف دستگاه ها و همچنین دولت زدگی در برنامهها، از جمله نقدهایی بود که گرانمایه پور به پنج برنامه عمرانی دولت های مختلف قبل از انقلاب وارد دانست.
وی همچنین با اشاره به تفاوت های رشد و توسعه، آفت برنامه های توسعه در جهان سوم از جمله ایران را ترکیب آمارهای رشد و توسعه ذکر کرد و در ادامه با اشاره به نتایج تحقیقات دنیل لرنر در خصوص ۶ کشور حوزه خاورمیانه از جمله ایران به اضافه کشور اروپایی یونان در خصوص مسئله نوسازی در آنها شهرنشینی، گسترش سوادآموزی، کاربرد رسانه های همگانی و مشارکت جویی را از جمله شاخص های نوسازی عنوان کرد که هنوز هم بعد از نیم قرن از این تحقیقات قابل استناد است.
به مدلهای خودمان رسیده ایم
در ادامه این نشست عبدالحسین کلانتری در بحثی با عنوان الگوی تطبیقی توسعه قبل و بعد از انقلاب اسلامی گفت: توسعه یکی از مفاهیم ارزشی و ذاتا جهت دار در حوزه علوم اجتماعی است اما متاسفانه این مسئله در کشاکش بحث های آکادمیک نادیده گرفته می شود و گویی مسیر حتمی و ضروری تاریخ همانی است که تاکنون طی شده است.
وی افزود: تحلیل مسئله توسعه در همه کشورها از جمله ایران بدون توجه به تبار و دیرینه این مفهوم، تحلیلی ابتر است؛ توسعه در ایران بسط مدلی از تمدن رسیده از غرب بود که از سوی کشورهای عمدتا پیروز بعد از جنگ سرد، به اقصی نقاط جهان صادر شد و ما در ایران خودآگاه و ناخواسته با تمدنی جدید آشنا شدیم و در واقع توسعه غربی میهمان ناخوانده ما در این پروسه بود.
کلانتری افزود: رویکرد حاکم در دوره قبل از انقلاب این بود که باید به پیشواز این توسعه رفت اما نباید نادیده گرفت که برنامه نویسان ما یا عده ای از افراد بودند تا تعدادی از موسسات خارجی آمریکایی و انگلیسی. مشکل اساسی در فهم ما از مدل های توسعه در ایران این نیست که GDP و یا شاخص های توسعه اقتصادی ما چه وضعیتی پیدا کرده است. مشکل اینجاست که ما در پسِ چنین تحلیل نمی توانیم افقهای توسعه را ببینیم. در واقع مشکل اساسی آن دوره، درست بودن یا نبودن زیرساختها نیست بلکه مشکل این بود که ما در آن مسیر کلی حرکت می کردیم که به سمت و سویی برویم که رعایت حرکت ما، غرب باشد.
این پژوهشگر در حوزه جامعه شناسی اضافه کرد: پس از انقلاب اسلامی این اراده جمعی شکل می گیرد که یک افق جدید ایجاد شودو از این رو است که پس از انقلاب، اتفاقا مردم خواهان این نبودند که صرفا رفاه زیاد شود چون اگر این بود، شاید سراغ مدل های دیگری می رفتند پس باید پذیرفت که پس از انقلاب شاهد پدید آمدن یک افق جدید هستیم.
وی درعین حال گفت: اما اشکال عمده ای که در اجرای برنامه های مختلف توسعه بعد از انقلاب هم وجود داشت، این بود که ما در سعی و تلاش بودیم که به مدل خاص خود برسیم البته این اتفاق به تدریج افتاد به عنوان مثال می توان بحث رهبری درخصوص ارائه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت شاهدی است برای مدعا.
کلانتری گفت: تفاوت دروه قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، تفاوت عمده در افق ها و نیز گفتمان حاکم بر این دو دوره بود. با این حال اشکال کار این است که ما بعد از ۳۵ سال می خواهیم همان عینک های ۳۵ سال قبل را به چشم بزنیم و ببینیم از جهات مختلف مثلا مقوله تحرک اجتماعی زنان و حقوق بشر در چه وضعیتی هستیم.
وی همچنین گفت: اسناد و مدارک و شواهد حکایت از این دارد که پس از انقلاب کوششهایی صورت گرفت تا ما مسیرهای خودمان را در حیطه انقلاب پیدا کنیم و در واقع به مدل های خودمان هم رسیدیم.
کلانتری شکلگیری جریان هایی مانند جشنواره فیلم عمار را در حوزه فرهنگ نمونه ای از این به گفته او افق گشاییها در حوزه ادبیات دین و رسانه دانست و در عین حال گفت: انتظار نداشته باشید که با ۳۰ سال، تمدنی ساخته شود؛ در دریایی از لائیک ها، ما یک جزیره الهی هستیم و طبیعی است در چنین فضایی، کنشگری امری بسیار دشوار است با این حال می توان به آینده امید داشت.
نظر شما