همايون علي آبادي
"همايون علي آبادي"، عضو كانون ملي منتقدان تئاتر ايران، ضمن بيان اين مطلب، نقد و نظرش بر نمايش "درميان ابرها"، نوشته و كار امير رضا كوهستاني گفت : نمايش "درميان ابرها" درواقع، روايتي است ازمهاجرت و تبعيد از وطن كساني كه به دليل فشارهاي جامعه مي خواهند از كشورخارج شوند. منتهاي مراتب، من درطول نمايش با وجدان پاك و خالص خوابيدم. چون نمايش راديويي بود. هيچ اتفاق و حركتي درآن نمي افتاد كه نگران باشم با نديدن آن چيزي را ازدست مي دهم .
علي آبادي افزود: من نمي دانم ايشان اين اطلاعات راجع به بندركاله ومهاجرت جوانها ازايران را ازكجا آورده اند ؟ دربروشور ديدم كه ايشان مشاورنويسنده در امورپناهندگان دارند . به طوركلي اين نمايش ارتباطي با درام و تئاترندارد، چون تئاتر يعني حركت . در آغاز حركت بود وحركت نزد خدا بود وحركت خدا بود. اولين كسي كه درجهان تئاتركاركرده، نه كارگردان بوده و نه نويسنده، بلكه رقاص بوده. حالا چه خوشمان بيايد يا نيايد؟ چگونه است كه ما درهزاره سوم نمايشي را مي بينيم كه عنصراصلي(حركت) درآن وجود ندارد و بر پايه روايت و ديالوگ است؟ اين يك نكته كه اصلا نمايش دراماتيكي را شاهد نيستيم .
اين منتقد تئاتر افزود: نكته بعد، فارغ از محتوا، اين تئاتر مسائلي را مطرح مي كند كه نوعي داعيه جهان وطني دارد. بايد از آقاي كوهستاني پرسيد : شما چقدرجهان بيني داريد كه از بوسني و كرواسي و بندركاله مي نويسيد؟ صرفا با ادا و اصول و اينكه مي خواهم جهاني باشم ، نمي توان حرف جهانشمول زد. بگذريم ازاينكه اصلا بينش نمايشي هم درآن ديده نمي شود . اين چه شيوه اي است ؟ اساسا سبك وژانروشيوه بازي خانم كوثري برپايه دكوپاژ سينمايي شكل گرفته وكاملا غيرملموس با صحنه تئاتراست . اين تئاترفقط آب ورنگ دارد ونه چيزديگرمن به اقاي كوهستاني مي گويم كه ديگرمشكل مهاجرت درايران حل شده. اين قضيه براي دهه شصت ايران است. خوب بود ايشان تحقيق مي كرد تا بفهمد كه اكثركساني كه ازايران وبه اين طريق مهاجرت مي كردند بيشترمشكل شرب خمرداشتند تا مشكلي با نظام داشته باشند . آنها مجبوربودند براي اينكه مساله اعتيادشان را برطرف كنند تن به مهاجرت دهند .
" در ميان ابرها " - كاري از امير رضا كوهستاني
به گزارش "مهر"، همايون علي آبادي در ادامه نقد خود بر نمايش "در ميان ابرها" گفت: سواي اين مسايل، برخوردي كه با موضوع نكاح شده، بسيارزشت و زننده است . شخصيت زن نمايش بعد ازاينكه سوره حمد را مي خواند ازمرد تقاضاي بچه مي كند تا بتواند پناهنده شود وبلافاصله هم آغوشي صورت مي گيرد. چرا ؟ اين به ضررما تئاتريها است تركشهاي اين موضوع به ما هم اصابت مي كند . اگرفرضا نماينده مجلس اين نمايش را ببيند . فكر اين مساله را كرده ايد كه چه مسائلي دامنگير وضع تئاتر ما مي شود؟ كدام شرع واصولي اين مساله را توجيه مي كند . اين توصيف وتمثيل و نقب به آيه هاي قرآن ، چيزي جز دروغ نمي تواند باشد . اين اسلام آمريكايي است و ضد اسلام و دين حركت مي كند .
عضو كانون ملي منتقدان تئاتر ايران، در ادامه گفت : آنچه به عنوان نقد درمجله هاي "گاردين" و سايت هاي خارجي چاپ شده بود چيزي جزكل گويي وتمجيد توريستي نبود . بله شما هرچقدر سياه نمايي كنيد . آنهايي كه منتظر فرصتها مي گردند، بيشترخوششان مي آيد. شما از كشورتان يك چهره زشت و كريه ارائه بدهيد و آن را به يك دختر هرزه تشبيه كنيد، آنوقت خواهيد ديد كه چقدر اروپائيان ازآن حمايت و تشويق و تمجيد مي كنند. ما خودمان در حال خودزني هستيم و ارزشهايي كه به آنها رسيده ايم را، زيرسوال مي بريم .
علي آبادي گفت: درهرحال من معتقدم كه اين موضوعات داراي تاريخ مصرف هستند وتاريخ مصرف اينگونه موضوعات ونمايشها تمام شده مشكل ودغدغه ما درايران امروز، رفتن به كرواسي وسارايوا نيست . دوم اينكه تئاتريعني حركت وميزانس. درحاليكه من وچند تا ازدوستانم تمام مدت نمايش را خوابيديم وچيزي را هم ازدست نداديم . پيتربروك مي گويد : ميزانس، تئاترمن است.
اين منتقد تئاتر افزود: اين چه جهان بيني است كه آقاي كوهستاني ازخودش درآورده؟ اينكه دونفرروبروي هم قراربگيرند وبا صداي آرام وسينمايي صحبت كنند . بعد هم حرفهاي گنده اي بزنند كه نتوانند آنها را جمع كنند. دلم مي خواهد از آقاي كوهستاني بپرسم، چند تجربه خارج از كشور بطورقاچاق دارد ؟ چند دفعه به بندركاله درپاريس رفته ؟ اينكه ما فقط دربروشوراسامي كشورهاي مختلف را قطاركنيم براي ارعاب وجلب توجه تماشاگران تجربه مفيد هنري نو به حساب نمي آيد . خيلي جالب است كه ايشان به جاي تجربه ، مشاورامورپناهندگان ومهاجرت استخدام كرده تا كاستي ضعفهايش را بپوشاند .
وي در ادامه ، گفت : شما به حوادث گوناگون روزنامه ها توجه كنيد. كسي كليه اش را فروخته تا بتواند جهيزيه دخترش را بدهد . آنوقت آقاي كوهستاني مشاورمي گيرد تا حرفهاي گنده اي كه مي زند با آن بپوشاند . ايشان هيچ شناختي در اين موارد ندارد، بچه شهرستان است. گروهش هم همينطور. بجز يك سري نشانه ها كه بيشتر در آنطرف آبها جلب توجه مي كند ديگرهيچ نتيجه اي ازآن نمي توان گرفت.
علي آبادي گفت: اين نمايش فقط تف سربالاست. اين جريانها، تئاتر ما را مخدوش مي كنند. همانطور كه سينما را مخدوش كردند، و آن را درمحاق نگهداشتند. آيا واقعا دسترسي به دخترهاي ايراني سهل الوصول است؟" گفتگو آئين درويشي نبود ورنه با تو ماجراها داشتيم ".
اين منتقد تئاتر افزود: گفت : ما يك تئاترداريم به نام ايستا كه مبناي آن برديالوگ است . ولي آنچه درنمايش " درميان ابرها " اتفاق مي افتد برمبناي نمايش راديويي گذاشته شده است . آنجا كه اين دوبا هم مي خواهند نزديكي بكنند تماشاگرخنده اش مي گيرد ونشان ازاين است كه آن اتفاق تئاتري كه بايد مي افتاد نيفتاده . ميني مالها اعتقاد دارند كه ما همانند رمان به موضوع، از جزء به كل نگاه مي كنيم ، درحاليكه ما با نمايشي پراكنده وغير جزء به كل روبروهستيم . اين حرفها اروپايي پسند هستند. مونولوگ بايد با تصويرهمراه باشد . من فكرمي كنم اگراين نمايش در استان كارمي شد ومن داوربودم آن را حذف مي كردم.
علي آبادي افزود : من به شما قول مي دهم كه كوهستاني پايش هم به بندركاله نرسيده و دروغ مي گويد . ما فقط با لغت، دور دنيا را گشته ايم . من هم مي توانم شما را در يكساعت و تنها با حرف زدن به ناف نيويورك ببرم و دربرگشت هم يك دور در پاريس بچرخانم.
اين منتقد تئاتر در پايان گفت : نقطه اوج اين نمايش هم آغوشي يك دوشيزه ايراني با يك مرد گردن كلفت قديمي و سنتي است. من بيشترنگران عواقبي هستم كه بعد از اين گريبان ما را مي گيرد .
نظر شما