به گزارش خبرنگار مهر، نشست «ژئوپلتیک تشیع و بازخوانی چیستی داعش در عراق» با سخنرانی سیدجواد میری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
میری در آغاز با طرح پرسش از چیستی پدیده داعش گفت: رسانهها اعم از رسانههای داخلی و رسانههای خارجی تصویر و تصوری از داعش ارائه میدهند که گویا جنی است که از بطری بیرون آمده و نمیدانیم چیست و از کجا آمده است. میتوان گفت تصورات و تصویرهایی که از داعش داریم خیلی مغشوش است و هنوز تصور کاملی از داعش ارائه نشده است. مسأله دیگر این است که جامعهشناسی، مردم شناسی و علوم اجتماعی در ایران یک مشکل اساسی که حداقل در ایران دارد این است که ما ابتدا به ساکن نمیرویم به سراغ مطالعاتی که اطلاعات دست اول از آن حاصل شود بلکه صبر میکنیم تا یک آمریکایی یا انگلیسی یا یک فرانسوی و حتی یک ژاپنی به عراق و سوریه میرود و خبری گزارشی تهیه میکند و کتاب میشود و کنفرانس و سمیناری برگزار میشود بعد ما اینها را میگیریم و ترجمه میکنیم و میگوییم داعش این است. به عنوان مثال این اتفاق در عراق یا سوریه دارد میافتد. خودمان وارد فیلد نمیشویم و اصلاً این تصور که خودمان وارد فیلد شویم و میدان مطالعات را برای خودمان تعریف کنیم، بین جامعهشناسان و مردمشناسان و علوم اجتماعی ما وجود ندارد.
میری در ادامه گفت: یکی از دوستان به من گفت دنبال کتاب خوبی درباره داعش می گردم تا آن را ترجمه کنیم. میدانم بازار هم کشش را دارد. در عرض یک ماه ۱۰، ۱۲ مقاله از داعش توسط چند مترجم ترجمه می شود و تصوری از داعش پیدا میکنیم این را اسمش گذاشتم پلتیکال آنتروپولوژی. واقعاً رویکرد ما به این صورت است. جامعهشناسی و مردمشناسی خودش باید وارد فیلد شود. مسائلی که دارد الان در عراق و سوریه و حتی یمن و افغانستان و پاکستان اتفاق میافتد فقط جنبه سیاسی ندارد و لازم است تا روحیات سیاسی و اجتماعی و فرهنگ و آداب و رسوم و پیشینه این منطقه را بهتر و بیشتر بشناسیم.
وی افزود: اگر در نقشه نگاه کنیم هرچقدر که به سمت اردن حرکت میکنید و به مرز اردن نزدیکتر میشوید تجمع نیروهای داعشی و نیروهایی که میگویند بر ضد حکومت شیعی عراق دارند مبارزه میکنند، تراکمش بیشتر میشود. هرچقدر به سمت مناطق شیعی و کردی و ترکمنی میروید به نظر میرسد عقبه اینها کمتر میشود و تراکمش کمتر میشود. هم دیدهها هم شنیدههایی که من با دوستانی که آنجا داشتم ما را به این نتیجه میرساند که داعش یک گروه وحشتناک خلق الساعه نیست که یک دفعه در خلأ به وجود آمده باشد.
میری در ادامه گفت: نیروهای سلفی و افراطی منطقه با همکاری کسانی که در حزب بعث و در مناطق سنینشین عراق بودند و با دولت شیعی، هیچ قرابت و همکاریای نمیخواهند داشته باشند و به هیچوجه ظهور یا حضور یک دولت شیعی در عراق را نمیپذیرند، اینها همگی در یک نقطه، به یک همگرایی رسیدند. یک مثلثی بین عربستان، اردن و تا حدودی هم اسرائیل در اینجا تشکیل شده بعد آن کسانی که قرار است این پروژه را پیش ببرند، هم بعثیها و هم سنیهای افراطی داخل عراق و حتی بیرون از عراق هستند. مقداری هم کسانی که بهگونهای در آمریکا و اروپا بهگونهای به سمت اسلام افراطی یا قرائتهای افراطی از اسلام رفتند، ولی در پشت و در پس این چیزی که برنامه داعش است اگر شما بخواهید آن را بازسازی و بازیابیاش کنید نیروهای افراطی و سلفیای هستند که به هیچوجه در منطقه ظهور و نفوذ ایران و نفوذ دولتهای شیعی را برنمیتابند.
میری در تبیین چرایی برنتافتن ظهور و نفوذ ایران و تشیع توسط جریانات افراطی در منطقه گفت: نمیخواهم وارد تاریخ شوم اما باید گفت در این ۷۰ و ۸۰ سال یک ایدئولوژی یا یک قرائتی از جهان عرب در بین عربها و دولتهای عربی شکل گرفته و آن هم این است که تقریباً میشود گفت انگیزه صدام و انگیزه حمایت عربها از صدام هم حاصل این نگاه بود که شیعه و تشیع یک محصول ایرانی و عجمی است و این مسأله در میان اعراب محلی از اعراب ندارد. با این ایدئولوژی و قرائت تقریباً میتوان گفت، دولتهای عربی توانسته اند شیعه و تشیع را در ممالک خودشان از حوزه قدرت به دورنگاه دارند.
وی با بیان اینکه ظهور یک دولت شیعی در عراق، یا نزدیک به شیعه در سوریه و عراق، لبنان و حتی یمن، به گونهای این بالانس را بر هم میزند، گفت: ظهور دولت های شیعی و نزدیک به شیعه، آن ایدئولوژیای که در این ۷۰، ۸۰ سال اخیر ساخته شده که اعراب، سنی هستند و شیعه محصول عجمی است را به هم میزند، نهتنها این را به هم میزند حتی توازن قوا را در بین جوامع عربی را نیز بر هم می زند. به گونهای که وقتی به شیعیان نگاه میکنید به عنوان مثال در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی شیعیان در لبنان هیچ جایگاهی نداشتند ولی بعد از مدتی در لبنان به یکی از قدرتها و بلوک قدرتی تأثیرگذار تبدیل میشوند. در سوریه و عراق همینطور است و در یمن هم در حال زایش و نوزایش است.
وی در ادامه گفت: این عوامل باعث شده که بسیج عمومی بر ضد شیعه و تشیع صورت بگیرد. حالا تشیع در عراق و شیعیان چگونه دارند مبارزه خودشان را پیش میبرند؟ تشیع به عنوان یک ایدئولوژی و یک چارچوب، چه کاری را دارد انجام میدهد؟ تا قبل از ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ در عراق حکومت می خواست براساس تعاریف کلاسیک، از ارتش استفاده کند و در مقابل یک نیرویی که نامنظم میجنگد با اینها بجنگد ولی امروز تقریباً بعد از فرمان مرجعیت در عراق، شما وقتی در نجف، کربلا، کاظمین و سامرا، نگاه میکنید یکسری موکب ها یا حسینیه هایی می بینید که هر کدام از این حسینیه ها را یک قبیله یا عشیره یا محله یا خانواده ای می چرخانند. به عنوان مثال شما از نجف به سمت سامرا که می روید چه ایرانی چه غیر ایرانی باشید، اصلاً نیازی به آب و غذا ندارید. در واقع اینها آمدند یک برنامه ای ریختند و به جای اینکه با داعش به صورت کلاسیک با یک ارتش بجنگند گفتند بیایید مردم را بسیج کنید. به مردم اسلحه دهید. هر کدام از این موکب ها به عنوان یک هسته مقاومت، محسوب می شود. هر موکب مثلاً دو هزار نفر دارد که آنها را مسلح کرده اند و به آنها آموزش نظامی می دهند و آنها به عنوان نیروهای مردمی در برابر داعش و سلفی ها که از اردن و عربستان تغذیه می شوند مقاومت می کنند و اتفاقاً در این سالهای اخیر نشان داده شده که این روش در برابر آن مدلی که با یک ارتش کلاسیک می خواستند با داعش بجنگند مثمر ثمر و تأثیرگذارتر بوده است.
وی با طرح این پرسش که نقش ایران در این میان چیست، گفت: آیا ایران نقش سخت افزاری دارد یا نرم افزاری دارد؟ تا آنجایی که مشاهدات ما بود ایران ارتشی وارد نکرده و به نظر می رسد ایران به صورت مستشار افرادی را وارد آنجا کرده است و کمک های تسلیحاتی می کند و به گونه ای به صورت حمایت اطلاعاتی اینها را تغذیه می کند و این روش هم تا امروز موفق بوده است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: اگر نقشه تشیع را در نظر بگیرید از شمال روسیه، در منطقه آسیای میانه قفقاز و مرکزی را داریم که می آید در جمهوری آذربایجان ... همچنین در مناطقی از ترکیه و سوریه، لبنان و عراق و یمن و شرق عربستان و بحرین و کشورهای خلیج فارس، جمعیتی معتنابهی از شیعه وجود دارد. بعد در شبه قاره هند و پاکستان است و تا حدودی سمت شرق آفریقا باز جمعیت معتنابهی از تشیع داریم. در مرزهای شمال شرقی، مناطقی از آسیای مرکزی و تاجیکستان و ترکمنستان و ازبکستان و در خود قزاقستان نیز جمعیت قابل اعتنایی از شیعه وجود دارد. هسته مرکزی تشیع هم ایران است.
وی افزود: سپاه قدس به گونه ای سعی دارد از این ژئوپلتیک تشیع برای پیشبرد اهداف خودش استفاده کند. حالا سئوال اینجاست که آیا واقعاً سپاه قدس چنین پروژه ای را می تواند با تعاریف سخت افزاری به پیش ببرد؟ در این ۱۰۰، ۱۲۰ سال در منطقه ما واحدهای سیاسی ای که برای خودمان تعریف کرده ایم، واحدهای دولت ملت است. یعنی گفتیم مثلاً ملت ایران، ملت عراق، ملت ترکیه. به نظر می آید در این تغییر و تحولات جهانی ای که دارد اتفاق می افتد بعضی از دولت ها به جای اینکه واحد سیاسی خودشان را بر اساس ملت تعریف کنند، بر اساس ژئوکالچرینگ تمدنی تعریف می کنند و در اینجا یکی از ژئوکالچرینگ ها ایران و مناطق پیرامونی آن است.
وی ادامه داد: این اتفاقات در جهانی که در آن زندگی می کنیم دارد روی می دهد. حالا اگر به عنوان مثال سپاه قدس با نگاههای سخت افزاری این پروژه را جلو ببرد علاوه بر آن، این پروژه نیاز به نگاههای نرم افزاری هم دارد. یعنی ما نیاز به یک سری از مردم شناسان، جامعه شناسان و اصحاب علوم اجتماعی داریم که رویکردهایشان ژئوکالچری باشد و به حوزه های مطالعاتی و میدانی وارد شوند و منطقه را خوب بشناسند.
میری در ادامه گفت: نکته آخر هم که می خواستم بگویم این است که معمولاً در تقریرهایی که از دین می شود صرفاً جنبه های سرکوب گرایانه آن را در نظر می گیرند. اینکه می گویند دین باعث سرکوب و ابزار استبداد می شود و معمولاً در تاریخ اسلام و ادیان مختلف که نگاه کنیم این جنبه ها وجود داشته است ولی یک جنبه دیگری در دین وجود داشته است و آن هم نقش رهایی بخش و آزادی بخش بودن آن است. ما در عراق در برابر یک ایدئولوژی هستیم که نه به جان مردم رحم می کند و نه به بچه ها و نه به افراد غیرنظامی و این ایدئولوژی خودش را به خدا و پیامبر منتسب می کند. می گویند می کشیم و می میریم و به بهشت می رویم. حالا در برابر این رفتار، تشیع عراق و سوریه، الان نقش رهایی بخش پیدا کرده است. نقش یک ایدئولوژی و چارچوب را پیدا کرده است که مردم را زیر لوایی قرار می دهد که بتوانند از خودشان دفاع کنند و بتوانند در برابر یک نیروی جلاد که به گونه ای از عربستان و اردن تغذیه می شوند و حاضر نیستند ایده مشارکت مردمی یا همان ایده دموکراسی را در تعیین سرنوشت خودشان در منطقه قبول بکنند و به هر قیمتی هم شده می خواهند جلوی این ایده را بگیرند.
وی در پایان یادآور شد: نمونه اش اخوان المسلمین در مصر بود. عربستان همه سعی و تلاش خود را هم از نظر اطلاعاتی و نظامی و مالی کرد که دولت اخوان المسلمین را به زمین بزند و انجام داد و در جای او یک دولت نظامی و کودتایی بر آنجا حاکم کرد و از آن هم استقبال کرد. چون ایده مشارکت مردمی یکی از بزرگترین خطرات برای دولی مانند عربستان و اردن است و شیعه و تشیع و ایده تشیع در کنار این نگاه مشارکت مردمی الان در عراق دارد اتفاق می افتد و جالب است که موکب های عزاداری امروز فقط در مورد مصائب حسین در ۱۴۰۰ سال قبل صحبت نمی کنند. اگر در مورد کربلا صحبت می کنند قصدشان از بین بردن هر نوع ظلم و کسانی است که حیات مردم را به مخاطره انداخته اند. به گونه ای یک اتصالی بین گذشته و آینده در چارچوب نهضت کربلا، دارد اتفاق می افتد و تشیع الان در عراق چنین نقشی را دارد ایفا می کند.
نظر شما